کفویت ادراکی و تحصیلی
یکی از معیارهایی که در انتخاب همسر باید مدنظر گرفته شود، تناسبات تحصیلی است. اصولاً هدف زوجین در زندگی مشترک، رسیدن به کمال روحی و پختگی روانی و خوبتر و بهترشدن است. برای این منظور راههایی وجود دارد که از جمله آنها تحصیلات و مطالعه است. کفویت، تناسب و میزان تحصیلات، در ایجاد درک و فهم متقابل و تفاهم بیشتر آنها تأثیر دارد. شایان ذکر است که تناسب تحصیلی و علمی موجب تناسب در جهانبینی طرفین میشود، علاوه بر این، علم و دانش زوجین در پرورش فرزندان نقش بسزایی دارد و باعث به وجود آمدن نسلی با تربیت اسلامی و فرهنگی غنی میشود.
البته باید به این نکته مهم توجه کرد که علم و دانش فینفسه و در ذات، متحولکننده بشر و عامل خوشبختی و سعادت دنیوی و اخروی فرد نیست و نمیتوان گفت هرکه دانش آموخت همه چیز دارد و همهچیزدان است و بقیه افراد هیچ ندارند و نمیدانند. چه بسیار افراد تحصیلکرده دور از تمدن و بشریت، با دیدی بسته و تیره به دنیا و چه بسیار افراد اُمی باشعور و روشنفکر.
پس داشتن تحصیلات مهم است، ولی وجود آن برای ازدواج در درجه دوم الویت قرار دارد و میتوان آن را عاملی مهم و تشکیلدهنده در شخصیت و وجهه اجتماعی و خانوادگی فرد دانست.
درباره میزان تحصیلات زن و شوهر احتمالات زیر را میتوان در نظر گرفت:
مرد دارای تحصیلات عالی است؛ ولی زن دارای تحصیلات متوسط یا کمتر است؛
مرد و زن هر دو دارای میزان تحصیلات یکسانی هستند؛
زن دارای تحصیلات عالی و مرد از تحصیلات کمتری برخوردار است؛
مرد دارای تحصیلات عالی و زن بیسواد است، یا تحصیلات اندکی دارد.
در حالت ۱ و ۲ مشکلی ایجاد نمیشود؛ ولی در حالت ۳ و ۴ غالباً زندگی زناشویی مواجه با ناسازگاری و در پارهای موارد از هم پاشیده میشود. زنی که تحصیلات عالی دارد، مثلاً پزشک یا مهندس است، بهندرت میتواند با مردی که حداکثر تحصیلات ابتدایی دارد تفاهم داشته باشد. مرد دنیا را بهگونهای میبیند و زن گونهای دیگر. زن در مجالس و محافل، از آداب معاشرت همسرش، از طرز صحبت و برخورد او و بسیاری موارد دیگر رنج میبرد و همه این عوامل باعث تلخی در زندگی میشود.
درحالت دوم که مرد دارای تحصیلات عالی و زن بیسواد یا کمسواد است نیز همان وضعیت اول برای مرد وجود دارد. این حالت وقتی اتفاق میافتد که مرد در روستای خود در سن ۱۸ تا ۲۰سالگی زمانی که در دبیرستان درسمیخوانده با یکی از دختران بیسواد روستایی خود ازدواج کرده و صاحب فرزند نیز شده است. سپس با توجه به استعداد و آمادگی ذهنی که داشته به شهر آمده و تحصیلات خود را تا مراحل عالی ادامه داده است. در چنین زندگی نیز فضای شادی و مسرتی حاکم نخواهد بود.
لازم به یادآوری است که نوع تحصیلات مهم نیست. آنچه در ازدواج مهم است، سطح تحصیلات است. درعینحال چنانچه تحصیلات زن و شوهر در یک حوزه باشد، تفاهم زناشویی بیشتر خواهد بود. بهعنوان مثال، ازدواج یک پزشک با یک پرستار موفقتر از ازدواج یک پزشک با یک مهندس است. معذلک نوع مدرک تحصیلی در ازدواج در مقام مقایسه با میزان تحصیلات، بسیار کماهمیت است. اهمیت میزان تحصیلات در ازدواج بهقدری است که چنانچه تفاوت زیاد باشد، میتوان گفت بهندرت سازگاری وجود خواهد داشت.
مشاوره در امر ازدواج در رابطه با عامل تحصیل
همانگونه که اشاره شد میزان تحصیلات عامل مهمی در زندگی زناشویی است. بنابراین، در انتخاب همسر باید مورد توجه بسیار باشد. این موضوع را میتوان در چند سطح بررسی کرد:
با توجه به فرهنگ ایرانی چنانچه مرد تحصیلات بیشتری داشته باشد، در زندگی زناشویی مشکلی ایجاد نمیشود. معمولاً مردانی که تحصیلات عالی دارند، میزان تحصیلات همسر خود را در سطح متوسطه (در صورت هماهنگی سایر عوامل) میپذیرند و گاه با تشویق، همیاری و کمک به او، باعث رشد تحصیلی وی هم میشود. البته در مواردی هم دیده شده که مرد با داشتن تحصیلات عالی، همسر خود را با تحصیلات متوسطه انتخاب میکند؛ زیرا مایل نیست که او تخصصی داشته باشد و خارج از خانه شاغل شود. تمایلات دختر و پسر در مورد میزان تحصیلات، در انتخاب همسر باید مورد توجه قرار گیرد. ولی بههرحال پایینتربودن میزان تحصیلات دختر در مقابل پسر غالباً مشکل خاصی ایجاد نمیکند. اکثر روانشناسان برتری یکدرجهای مرد به زن یا برابری آنها را در تحصیلات، بهترین حالت برای ازدواج میدانند.
دختر دارای تحصیلات عالی و پسر دارای سواد اندک و یا در حدود متوسطه است. در این حالت ممکن است در زمان ازدواج بهعلت نکات مثبتی که در پسر وجود دارد، پیوند زناشویی انجام شود. ولی این احتمال وجود دارد به دلیل اشتغال اجتماعی زن و احساس برتری نسبت به شوهر، احساس حقارت شوهر در مقابل زن بهتدریج موجب اختلاف شود و زندگی شیرین زناشویی مبدل به کشمکش روانی و اخلاقی شود. بنابراین، والدین و مشاوران باید عواقب بعدی این حالت را به پسر و دختر گوشزد کرده و آنان را متوجه اختلافاتی کنند که ممکن است بهخاطر این هم سطح نبودن تحصیلات به وجود آید. همسران نیز در صورت انتخابی اینچنینی، باید در این زمینه نرمخویی و گذشت بالایی را به خرج دهند و مردان باید از حساسیت ویژه خود در این امور بکاهند و دچار غرور کاذب و یا شکستهشدن این غرور نشوند.
حالت دیگر آن است که زن یا شوهر پس از ازدواج ادامه تحصیل دهند؛ که اختلاف میزان تحصیل در این مقطع ایجاد و این مسئله موجب ازهمگسیختگی و یا برهمخوردن محیط گرم خانواده میشود. در این موارد مثلاً اگر مرد ادامه تحصیل دهد و به درجات بالای علمی برسد، باید به او زندگی قبل از تحصیلات و گذشت و همکاری بیش از حد همسرش در این راه را یادآوری کرد. همچنین زن را برای تطبیقدادن خود با شرایط زندگی جدید شوهر ترغیب کرد و بالاخره زوجین را آگاه کرد در خصوص اینکه ازهمگسیختگی زندگی آنها، شرایط بهتری را ایجاد نمیکند از سویی دیگر، زن را برای رسیدن به همسرش و مرد را برای حمایت همهجانبه او در زمینه پیشرفت زن ترغیب و تشویق کرد. عکس این حالت هم کاملاً صادق است.
دخترانی هستند با تحصیلات عالی که به دلایل مختلف با مرد کمسواد یا بیسواد ازدواج میکنند. در مورد اینگونه دختران و بالعکس پسرانی با این حالت، والدین و مشاوران باید در انتخاب همسر، آنان را با اهداف ازدواج آشنا کنند و به آنان بینش دهند که هدف ازدواج نه ترحم و ثواب اخروی است و نه افکار غیرواقعی برای جلب رضایت والدین و یا حفظ موقعیت آنان. بنابراین، یا اینگونه دختران و پسران تن به چنین ازدواجهایی نخواهند داد و یا با شناختی جامع و کامل تن به این کار میدهند و بهرغم این تمایز آشکار و با توجه به راهنماییهای مشاور و شعور بالای خود، زندگی سرشار از موفقیت را رقم میزنند.کفویت نگرشی و طرز تفکر
یکی از عوامل مؤثر برای رسیدن به زندگی متعادل و منطقی، طرز فکر یکسان است.
طرز فکر و اندیشه افراد، از نوع فرهنگ، میزان تحصیلات و سن افراد تأثیر میپذیرد. مشابهبودن در نوع تفکر و بهعبارتی «کفوفکریبودن» بهمعنای همسطحبودن و یکسانی در نوع جهانبینی و فهم و ادراک زن و مرد نسبت به مسائل مختلف فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است.
این همکفوبودن کمک میکند تا شیوه تفکر افراد که مسلماً با یکدیگر متفاوت است به هم نزدیک شده و افراد برای یکدیگر قابل درک باشندوبتوانند از دریچه دیگری به دنیا بنگرند.
البته این موضوع مستلزم درک کامل و همیشگی طرفین از یکدیگر نیست.زیرا ویژگیهای شخصیتی افراد با یکدیگر متفاوت و رشد آنها در محیطها و با فرهنگهای مختلف است. اما باید توجه داشت که این تفاوت دیدگاه در حد معمول و طبیعیاش کاملاً منطقی است و حتی برای رشد و تحلیل همهجانبه برخی از مسائل لازم و گاه ضروری است.
کفویت از نظر هوش
عقل و هوشمندی از مهمترین معیارها، برای یک همسر خوب است. قرآن کریم نیز با استناد به اینکه خود مردم نیز بین عالم و جاهل فرق میگذارند، میفرماید: «آیا آنهایی که میدانند با آنهاییکه نمیدانند یکسانند؟ تنها خردمندان متذکر میشوند.»
معیار هوشمندی در امر کفویت از اهمیت بسزایی برخوردار است. درواقع، از جمله مهمترین شاخصها، قابلیتها و شایستگیهای همسری، احراز «کفایتهای شناختی» است. از مؤلفههای اصلی ویژگیهای شناختی، هوشمندی و رشد عقلانی است. زیرا اداره و تداوم زندگی، پیمودن راه راست و حل مشکلات زندگی کار سادهای نیست. اگر همسران با هم تفاهم داشته باشند و موقعیت یکدیگر و شرایط و امکانات زندگی را خوب درک کنند، میتوانند زندگی را بر پایه صحیحی استوار سازند و به انجام وظایف خود مشغول باشند و به کانون خانواده صفا و محبت و گرمی دهند و با عقل و درایت مشکلات را حل و فصل کنند. همسری که امکانات خانواده و شرایط و اوضاع زندگی را خوب درک میکند، توقعات بیجا و بلندپروازی ندارد تا همسرش را در فشار قرار دهد. اکثر اختلافات خانوادگی و کشمکشهای زندگی، معلول جهالت و نادانی زن و شوهر یا یکی از آنهاست. هرچه عاقلتر باشند بهتر میتوانند همسرداری کنند و وسیله آسایش و خوشی همدیگر را فراهم و از اختلافات و مشکلات بکاهند.
همسر عاقل گذشت و بردباری دارد و با بهانههای کوچک و جزئی زندگی را متلاشی نمیکند، بهعلاوه همسر باهوش و عاقل بهتر میداند در تعلیم و تربیت فرزندانش چگونه عمل کند. همین زیرکی والدین در فرزندشان هم تأثیر میگذارد. فرزندان خانوادههای خوشفهم و باهوش، غالباً باهوش و زیرک میشوند و البته عکس این قضیه هم صادق است.
حضرت امام صادقعلیهالسلام فرمودند: «عقل راهنمای مؤمن است» همچنین فرمودند: «هرکس عاقل باشد دیندار است و هرکس دیندار باشد داخل بهشت خواهد شد.» توجه به کفایت عقلانی بسیار مهم است و بهرهمندی از ظرفیت هوشی مطلوب از اصلیترین مؤلفههای رشد عقلانی است.
کفایت عقلانی با برخورداری از ویژگیهایی مانند: قدرت تشخیص؛ فهم و درک و تجزیه و تحلیل صحیح مفاهیم؛ اتخاذ تصمیمهای مناسب، بجا و حکیمانه در موقعیتها و شرایط مختلف؛ استقلال فکری، انتظار واقعبینانهداشتن از خویش و دیگران براساس ظرفیتها و توانمندیها؛ قدرت غلبه بر احساسات و هیجانها و کششهای نفسانی؛ پذیرش مسئولیتهای اجتماعی؛ رفتار عادلانه و شجاعانه؛ پیروی از رویه اعتدلال؛ مقیدبودن در ایستادگی در طریق خیر و صلاح و برحذربودن از حرکت در مسیرهای نادرست و گناهآلود؛ عاملبودن به باورها و گفتههای صواب و منطقی؛ گوشدادن به سخنها و پیروی کردن از بهترین آن و سرانجام تأثیرناپذیری از افکار نادرست و دسیسههای نفسانی، قابل تشخیص خواهد بود.
لذا توجه به کفویت در حوزه شناختی، بهرهمندی از ظرفیت مطلوب هوشی، رشد و کفایت عقلانی فرد، در ازدواج بیشترین اهمیت را دارد.
چگونگی تشخیص هوش افراد قبل از ازدواج
افرادی که درجه هوش خیلی پایینی دارند، کاملاً در رفتار و کردارشان مشخص است. مسائل را بهراحتی نمیفهمند و باید مطالب را با کلی تمهیدات به آنها فهماند. درحالیکه، افراد باهوش حتی با یک اشاره کوچک مطلب را متوجه میشوند و همچنین با رمز و اشاره نیز به خوبی آشنا هستند.
داشتن تفکر انتزاعی یا تفکر عینی.
تفکر انتزاعی: استنباط و درک مفاهیم از موقعیتهای کلی. افرادی که دارای تفکر انتزاعی هستند خیلی سریع طرف مقابل را درک کرده و بهمنظور او پی میبرند و دیگر لازم نیست که مطالب مدام برایشان تکرار شود. درضمن، این افراد دارای تفکر حل مسئلهای هم هستند، یعنی قادر به حل مسائل و مشکلات خود میباشند.
تفکر عینی: در این تفکر همهچیز را باید بهطور ملموس و قابل مشاهده بیان کرد تا فرد مقابل آن را درک کند.
تناسب سیاسی و اجتماعی
کفویت در این موارد بسیار مهم و ضروری است. مثلاً معتقدان به انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی نباید با افراد ضدانقلاب و ضد نظام ـ هرچند که متدین ظاهری باشند ـ ازدواج کنند، زیرا درنهایت دچار مشکل میشوند؛ یا باید دست از عقاید خود بردارند و با آنها همرنگ شوند و یا دائم در نزاع و کشمکش باشند. همچنین کسی که اهل علم و بررسی و پژوهش است و میخواهد عمر و زندگیاش را در راستای مسائل علمی بگذراند و درکل روحیهاش یک روحیه کاوشگرانه است، هرگز نباید با فرد و خانوادهای وصلت کند که روحیه اجتماعیشان یک روحیه تجملاتی و اشرافی است و یا روحیه اجتماعیشان با علم، تقوا، زهد و قناعت سنخیت ندارد.
شرایط اقتصادی
نکته مهم این است که اختلاف سطح اقتصادی در مورد افرادی که قصد ازدواج دارند، باید مورد توجه قرار گیرد. پسر جوانی که در یک خانواده فقیر بزرگ شده و فرضاً تحصیلاتی هم دارد، نمیتواند دختری از یک خانواده مرفه را اقناع کند. جالبتر اینکه شرایط تربیتی آنها هم متأثر از این موضوع بوده و با هم در این زمینه هم متفاوتاند. آن دختر در یک زندگی با امکانات زیاد بزرگ شده و توقعاتی که در خانه شوهر دارد در همان سطح است و چون چنین وضعیتی را در خانه شوهرش نخواهد داشت، احتمال بروز اختلاف و ناراحتی وجود دارد. بنابراین، باید در زمینه امکانات مالی و رفاه خانواده در زمان انتخاب همسر، توجه خاص مبذول شود.
نکات مهم در مورد عوامل اقتصادی در ازدواج افراد در قبال مشکلات ازدواج و مسائل اقتصادی خانواده پیش از هر چیز باید جنبههای روانی امر را در نظر بگیرند و واقعیتها و شرایط موجود را مورد توجه قرار دهند. اهم مسائلی که باید به آن توجه کنند به شرح زیر است:
دختر و پسری که قصد ازدواج دارند، باید در جریان مسائل مالی و قدرت اقتصادی یکدیگر قرار گیرند. آنچه در وهله اول اهمیت دارد وضع مسکن و میزان درآمد ماهیانه پسر و شغل او است که دختر باید اطلاعات لازم را در این مورد کسب کند. یکی از مواردی که دختران را به ناسازگاری میکشاند، این است که پسر قبل از ازدواج، خود را صاحب امکانات معرفی کند و بعد ازدواج مشخص میشود که پسر آه در بساط ندارد. از همان زمان است که پایه ناسازگاری و بیاعتمادی گذارده میشود. زندگیای که بر پایه عدم بیصداقتی گذاشته شود، فرجام خوبی نخواهد داشت. والدین و مشاوران باید در مورد اهمیت بررسی وضعیت مالی پسر و میزان صداقت او اطلاعات لازم را به دختر بدهند و به آنان متذکر شوند که با تحقیق کافی در این زمینه تصمیم بگیرند.
خانمی که شاغل است و درآمد ماهیانه دارد، قبل از ازدواج باید وضعیت خود را با همسرش روشن کند. او باید مشخص کند که درآمد شخصی خود را در اختیار شوهر خواهد گذاشت یا خیر؟ این موضوع موجب خواهد شد که همسرش پس از ازدواج، توقع بیجا نداشته باشد. بعضی از شوهران حاضر به ادامه تحصیل یا کار همسرشان در خارج از خانه نیستند. این مسائل باید قبل از ازدواج مشخص، و جزء شرایط عقد ملحوظ شود.
بعضی از خانوادهها اولین عاملی را که در زندگی زناشویی مورد توجه قرار میدهند، میزان درآمد و ثروت طرف مقابل است. توجه افراطی به این عامل و نادیدهگرفتن عوامل دیگر، سنگ بنای ازدواج را بر مادیات استوار میسازد و به احتمال زیاد ناهماهنگیهای اخلاقی و فرهنگی را پدید میآورد و موجب اختلاف و درگیری در زندگی زناشویی میشود. وظیفه دوستان و مشاوران این است که در مورد مسائل اقتصادی ازدواج، آگاهی دهند و درعینحال، اهمیت عوامل دیگر را نیز به آنان تفهیم کنند و متذکر شوند که مسائل اقتصادی نباید موجب شود که اهمیت عوامل دیگر را مورد غفلت قرار دهند.
دختران باید تعریف خود را از سطح شغلی همسر بدانند و با کسی که متناسب با افکارشان است ازدواج کنند، در غیر این صورت پس از مدتی تحمل همسر برایشان مشکل است. مثلاً برخی از دخترها معتقدند که تنها دکتری ،و مهندسی و… شغلهای مناسب جامعه هستند و بقیه مشاغل هرچند درآمد بالایی داشته باشند، بد و نامناسب میدانند؛ ولی برخی دیگر هستند که اصلاً نوع شغل برایشان مهم نیست، آنها بهدنبال همسری با درآمد بالا و شرایط رفاهی خوب هستند.
پسران هم باید تعریف خود را از یک همسر ایدهآل در زمینه اقتصادی مشخص کنند. مثلاً برخی از آنها با شاغلبودن همسرشان در خارج از منزل مخالفاند و برخی دیگر موافق این موضوع بوده و حتی آن را نشانه اجتماعیبودن فرد میدانند. البته دسته دوم خود به چند دسته تقسیم میشوند:
افرادی که با فعالیت همسرشان در کارهای آموزشی، آنهم فقط مربوط به خانمها موافقاند؛
افرادی که نوع کار برایشان مهم نیست و فقط دوست دارند همسرشان در جایی بهصورت نیمهوقت کار کند تا بتواند به کارهای خانه هم برسد؛
برخی مایلاند که همسرشان در محیط کاری خودشان و در کنار آنها کار کند و…
همه این افراد باید بهدرستی به اعتقاداتشان در انتخاب همسر توجه کنند و این امور را بیارزش و یا قابل تحمیل یا تعلیم به همسر ندانند
والدین باید اطلاعات لازم را در مورد عوامل اقتصادیای که موجب اختلاف و ناسازگاری است، در اختیار زوجین قرار دهند. از جمله مواردی که باید خانمها به آن توجه کنند عبارتاند از:
پایینآوردن سطح توقع در حد درآمد خانواده؛
جلوگیری از اسراف و هزینههای غیر ضروری؛
تنظیم هزینهها براساس درآمد بدون تحمیل شغل دوم و سوم به همسر.
درواقع، افراد باید قبل از ازدواج حدود توقعات و شرایط خود را از نظر مالی مشخص کنند تا با افرادی ازدواج نمایند که فاصله زیادی با آنها در این زمینه نداشته باشند.
منابع
بانکی پور، امیرحسین؛ مطلع مهر؛ کمالی نژاد؛ ۱۳۸۷.
بیابانگرد، اسماعیل؛ جوانان و ازدواج؛ دفتر نشر فرهنگ اسلامی؛ ۱۳۸۶.
به پژوه، احمد؛ ازدواج موفق وخانواده سالم، چگونه؟ انجمن اولیا و مربیان؛ ۱۳۸۸.
بیرقی، ابوالفضل؛ آموزشهای قبل از ازدواج؛ نوای دانش؛ ۱۳۸۷.
سادات، محمدعلی؛ راهنمای همسران جوان.
حسینی بیرجندی، سیدمهدی؛ مشاوره در آستانه ازدواج.
حسینی، سیدعلیاکبر؛ روزنامه رسالت؛ شماره ۶۵۸۶- ۹/۹/۸۷.
عابدینی، مطهره؛ انتخاب همسر؛ پیام رسان؛ ۱۳۸۷.
گنجی، حمزه؛ روانشناسی عمومی
10. مجله عصر جدید، مقاله سمینار ازدواج؛ سال اول،شماره اول، آذ۱۳۷۰. ۲۲۵
11. ملکی، حسن؛ مشاوره قبل از ازدواج باجوانان؛ نیکان کتاب، ۱۳۸۷.
12. مطهری، محمدرضا؛ مشاوره و راهنمایی از دیدگاه اسلام؛ دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم؛ ۱۳۷۹.
13. مظاهری، علی اکبر؛ جوانان و انتخاب همسر- پارسایان؛ ۱۳۸۸.
14. دکتر فرهنگ؛ سی دی ازدواج موفق.
پایگاه اطلاعرسانی charismaco.com.www
پایگاه اطلاعرسانیpeyvandeasemani.ir www
پایگاه اطلاعرسانی www. tebyan.net
پایگاه اطلاعرسانیwww.niksalehi.com
پایگاه اطلاعرسانی www.tabesh.net
پایگاه اطلاعرسانی www.harfehesabi.blogfa.com
پایگاه اطلاعرسانی www.askquran.ir
پایگاه اطلاعرسانی www.turkmenstudents.com
——————————————————————————–
[۱] وسائلالشیعه، ج ۱۴، ص ۳۰
[۲] مکارماخلاق؛ ص۲۰۴ و بحارالانوار؛ ج ۱۰، ص ۳۷۳
[۳] وسائلالشیعه؛ ج ۱۴، ص ۵۱
[۴] بحارالانوار، ج ۱۰۰، ص ۲۳۵
[۵] بحارالانوار؛ ج ۱۰۰، ص ۲۳۵
[۶] جواهر؛ ج ۲۹، ص ۳۷
[۷] اصول کافی؛ ج ۵، ص ۳۳۷
نوشته شده توسط: اکرم اشرفی ، شمسا سبزیان ، ملیحه عیان