نام و صفات قیامت

نام و صفات قیامت

پرسش  . برای قیامت چه نامها و صفاتی ذکر شده است؟ 

پاسخ: برای قیامت در قرآن و روایات اسامی و صفات متعددی ذکر شده که هر یک بیانگر معنا و وصف و خصوصیتی از آن حادثه عظیم و داهیه کبری است. در واقع هر اسمی به همراه خود پیامی دارد که البته این پیامها هدفهای تربیتی را تعقیب می‏کند. در بحث آینده بعضی از اسماء و صفات قیامت در قرآن و روایات به اختصار مورد بررسی قرار می‏گیرد. (المحجه البیضاء، ج ۸ ، ص ۳۳۱ به بعد و پیام قرآن، ج ۵ ، ص ۴۹۸ به بعد. )   

۱. یوم القیامه:«وَنَضَعُ الْمَوَازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیَامَهِ … » (انبیاء: ۴۷) میزانهای عدل را برای روز قیامت نصب می‏کنیم. قیامت یعنی بر پای خواستن و وجه این نام‏گذاری شاید این باشد که در آن روز مردم به پای می‏خیزند و در برابر پروردگار خود برای حساب می‏ایستند «یَوْمَ یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ  الْعَالَمِینَ» (مطففین: ۶ ). در آن روز علاوه بر انسانها ملائکه و گواهان نیز به پا می‏خیزند و حساب اقامه می‏شود: (نبأ: ۳۸ و غافر: ۵۱ و ابراهیم: ۴۱).    

اصولاً هنگامی که امری کاملاً جدّی و مهم است باید برای آن قیام کرد و به پای خواست و در محشر چنین است. این نام (یوم القیامه) هفتاد بار در قرآن تکرار شده است و مشهورترین نام از نامهای قیامت است و یکی از پیام‏های آن این است که ای انسان روز ایستادن در برابر محکمه الهی را فراموش نکن.

۲. الیوم الاخر: «    … لکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَومِ الآخِرِ وَالْمَلاَئِکَهِ وَالْکِتَابِ وَالنَّبِیِّینَ… » (بقره: ۱۷۷) نیکی (نیکوکار) کسی است که به خدا و روز دیگر و فرشتگان و کتاب آسمانی و پیامبران ایمان آورده است.    
این تعبیر به صورتهای: الدار الاخره (سرای دیگر) و الاخره نیز در قرآن استعمال شده است مانند: «    وَالْآخِرَهُ خَیْرٌ وَأَبْقَی» (اعلی: ۱۷) و «تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَهُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لاَ یُرِیدُونَ عُلُوّاً فِی الْأَرْضِ وَلاَ فَسَاداً… » (قصص: ۸۳ ) آن سرای آخرت را (تنها) برای کسانی قرار می‏دهیم که می‏خواهند بر روی زمین برتری‏جویی و فساد داشته باشند. قیامت چون بعد از دنیا است «آخرت» نامیده شده است. این نام نیز قریب یکصد و چهل بار با ترکیبهای مختلف در قرآن آمده است و یکی از پیامهای آن این است که ای انسان از پس این جهان فانی «روز و سرای دیگر» است که زندگی باقی و هدف نهائی در آن تحقق می‏یابد.
   
3. یوم الحساب: «  وقالَ موسی اِنّی عُذتُ بِرَبّی ورَبِّکُم مِن کُلِّ مُتَکَبِّرٍ لا یُؤِنُبِیَومِ الحِساب» (غافر: ۲۷) موسی گفت: من به پروردگارم و پروردگار شما پناه می‏برم از شرّ هر متکبری که به روز حساب ایمان نمی‏آورد. گاهی از این نام به صورت «یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ» تعبیر می‏شود (ابراهیم: ۴) روزی که در آن حساب بر پا می‏شود.
    
وجه تسمیه قیامت به این نام آن است که در آنجا اعمال انسان مورد حسابرسی و رسیدگی دقیق قرار می‏گیرد. گویی حیات دو فصل دارد: فصل عمل و فصل حساب. « الیوم عمل و لاحساب و غداً حساب و لاعمل» فصل اوّل آن دنیا و فصل دوم آن آخرت است. پیامی که از این نام می‏توان گرفت این است که انسان خود را برای روز حساب آماده کند و این ممکن نیست مگر اینکه پیوسته در حال محاسبه کشیدن از خود باشد؛ همچون شریکی سخت‏گیر که فرموده‏اند: «حاسبوا انفسکم قبل أن تحاسبوا، و وازنوها قبل أن توازنوا…؛   (غرر الحکم، ج ۱، ص ۳۸۵ ف ۲۸ ح ۶۶ و ۶۷ .)    از خود حساب بکشید قبل از آن که از شما حساب بکشند، خود را به میزان بزنید قبل از آن که دیگران کارهای شما را به میزان بکشند.

۴. یوم الدّین: « مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» (فاتحه: ۴) خداوند مالک روز جزا است. قیامت را به این دلیل «یوم الدین» نام نهاده‏اند که در آن روز هر کس جزای اعمال خود را دریافت می‏کند. این نام نیز حاکی از آن است که نظام آفرینش از دو فصل مجزا تشکیل شده است. فصل اوّل کشت و کار است و فصل دوم فصل برداشت و گرفتن محصول. به عبارت دیگر دنیا کشتزار آخرت است «الدنیا مزرعه الآخره»؛ یکی از پیامهای این نام این است که ای انسان دقت کن هر چه بکاری فردا بر می‏دهد. پس جز نیک مکار تا جز نیکی ندروی!    
5 . یوم الجمع: «    یَومَ یَجمَعُکُم لِیَومِ الجَمعِ ذلِکَ یَومُ التَّغابُنِ» (تغابن: ۹) به یاد بیاور که همه شما را برای «روز جمع» گرد هم خواهند آورد و آن روز «روز تغابن» است. و در آیه دیگری می‏فرماید: «لِتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَی وَمَنْ حَوْلَهَا وَتُنذِرَ  یَوْمَ الْجَمْعِ» (شوری: ۷) قرآن برای آن نازل شده است که به وسیله آن امّ القری و کسانی را که پیرامون آن هستند انذار کنی و از «روز جمع» همه را بترسانی. و به صورت «یوم مجموع» نیز در قرآن آمده است (هود: ۱۳).   

وجه تسمیه این نام آن است که در قیامت و در صحرای محشر خلق اولین و آخرین جمع می‏شوند؛ در حالی که در هیچ دوره و مرحله ای چنین نبوده است.
با توجه به این که رفتار و اعمال انسان در دنیا در دیگران تأثیر دارد چنان که خود از دیگران تأثّر پذیرفته است. به عبارت دیگر طاعات و جرائم متأثر از اجتماع است و به صورت اجتماعی صورت گرفته است و باید محکمه و دادگاه نیز به صورت اجتماع و یک جا برگزار شود. پیام این نام این است که ای انسان کاری نکن که فردا در پیشگاه همه انسانها و جن و فرشتگان و خداوند رسوا شوی.
    قال الصادق علیه السلام: «لو لم یکن للحساب مهوله إلاّ حیاء العرض علی اللّه تعالی، و فضیحه هتک الستر علی المخفیات لحقٌّ للمرء أن لایهبط من رؤس الجبال و لایأوی إلی عمران و لا یأکل و لایشرب و لا ینام إلا عن اضطرار متصّل بالتلف…»    (مصباح الشریعه، ص ۵۸ ، ب ۸۴ . )   امام صادق(ع) فرمود: اگر برای روز حساب ترس و وحشتی جز حیاء عرضه اعمال در پیشگاه خدای تعالی و رسوایی پرده‏دری نسبت به اعمال مخفی نبود برای انسان شایسته بود که به خاطر این هول هرگز از سر کوهها پایین نیاید و به آبادانی پناه نبرد و نخورد و نیاشامد و نخوابد مگر از روی ناچاری؛ در حدی که از بین نرود    

درباره این روز امیرالمومنین علیه السلام فرموده است: « و ذلک یوم یجمع اللّه فیه الاوّلین و الاخرین لنقاش الحساب، و جزاء الأعمال، خضوعاً قیاماً، قد ألجمهم العرق، و رجفت بهم الارض، فاحسنّهم حالاً من و جد لقدمیه موضعاً، و لنفسه متسعاً»    (نهج البلاغه، خطبه ۱۰۲، ص ۳۰۰. )   و رستاخیز روزی است که خداوند اولین و آخرین را برای رسیدگی به حساب دقیق و دریافت پاداش کردارشان جمع می‏کند؛ همه در حال خضوع به پا می‏خیزند؛ عرق از سر و رویشان فرو می‏ریزد و اطراف دهانشان را احاطه کرده است.    
لرزش زمین تمام اندامشان را می‏لرزاند. نیکو حال ترین افراد، در آن روز کسی است که جای پایی پیدا کند و یا محلی برای ایستادن خود به دست آورد.

۶ . یوم الفصل: « إِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ کَانَ مِیقَاتاً» (نبأ: ۱۷) به درستی که روز جدایی، میعاد همگان است. در آیه دیگر می‏فرماید: «هذا یَومُ الفَصلِ جَمَعنکُم والاَوَّلین» (مرسلات: ۳۸) این روز جدایی است که در آن شما و پیشینیان را گرد می‏آوریم. علت این نام‏گذاری این است که قیامت روز جدائی‏ها است. جدایی حق از باطل، جدایی صفوف مومنان و صالحان از کافران و گناهکاران، جدایی دوستان از هم، برادر از برادر، پدر و مادر از فرزند و فرزند از پدر و مادر، جدایی جایگاه خوبان از بدان و… . ممکن است یوم الفصل به معنی روز داوری باشد. چون قاضی با حکم خود فصل خصومت می‏کند.    
پیامی که از این نام می‏توان دریافت کرد این است که ناموس آفرینش بر این قرار دارد که سرانجام خوب از بد جدا شود؛ در غیر این صورت هیچ یک به مقصد نرسیده‏اند. اگر گندم از کاه جدا نشود، از هیچ یک نمی‏توان بهره برد و از همان ابتدا این جدایی برای زمانی مشخص برنامه‏ریزی شده است. انسان نیز از این قاعده مستثنی نیست. حال تو ای انسان بنگر در کدام صف در آن روز قرار خواهی گرفت؟ هنگامی که خطاب می‏رسد: « وَامْتَازُوا الْیَوْمَ أَیُّهَا الْمُـجْرِمُونَ» (یس: ۵۹ ) ای گنهکاران از نیکان جدا شوید؛ آیا تو مخاطب نخواهی بود؟    
7. یوم الخروج: « یَومَ یَسمَعونَ‏الصَّیحَهَ بِالحَقِّ ذلِکَ یَومُ الخُروج» (ق: ۴۲) روزی که صیحه را به حق می‏شنوند؛ آن همان روز خروج است. وجه تسمیه قیامت به این نام شاید این باشد که در آن روز همه از قبرها خارج می‏شوند. در آیات دیگری نیز به این خروج و یا اخراج اشاره شده است. پیامی که می‏توان از این نام گرفت این است که انسان به یاد آن روز باشد. روزی که از قبرها خارج می‏شود، با چه هیأتی خارج می‏شود؟ چون روشن است زمین آنچه را خورده است همان را بیرون می‏دهد. اگر فرشته بلعیده باشد، فرشته بیرون می‏دهد و اگر دیو بلعیده باشد، دیو بیرون می‏دهد. 
   
امام سجاد علیه السلام می‏گوید: « …ابکی لخروجی من قبری عریانا ذلیلاً حاملاً ثقلی علی ظهری انظر مرّهً عن یمینی و اخری عن شمالی اذ الخلائق فی شان غیر شانی لکلّ امری منهم یومئذ شأن یغنیه وجوه یومئذ مسفره ضاحکه مستبشره و وجوه یومئذ علیها غبره ترهقها قتره و ذله…»   (دعای ابو حمزه ثنالی در سحرهای ماه رمضان.)   می‏گریم برای آن حال که از قبر خارج می‏شوم در حالی که عریان و خوار هستم؛ بار گناه خود را بر پشتم حمل می‏کنم. گاهی به طرف راست خود می‏نگرم و گاهی به سمت چپ. هر یک از خلایق به کار خود مشغول است و از من غافل. برای هر فردی در آن روزکاری و گرفتاری وجود دارد که او را مشغول می‏کند. چهره‏ هایی در آن روز گشاده و خندان و شادمان است و چهره‏هایی در آن روز غبار آلوده که سیاهی و خواری آن را فرا گرفته است. 
   
8 . الیوم الموعود: « وَالْیَوْمِ الْمَوْعُودِ» (بروج: ۲) سوگند به همان روز موعود. شبیه این نام در آیه دیگری نیز آمده است «… یَوْمَهُمُ الَّذِی یُوعَدُونَ» (زخرف: ۸۳ )   ( همچنین نگاه کنید: معارج: ۴۲ و ذاریات: ۶۰ . )   علت این نام‏گذاری این است که قیامت همان روزی است که همه کتب آسمانی و انبیاء الهی آن را به مردم وعده داده‏اند و یا این که آن روز وعده گاه اولین و آخرین در صحرای محشر است.    
پیامی که می‏توان از این نام دریافت کرد ـ به ویژه که خداوند به آن سوگند خورده است ـ این که خدا توسط پیامبرانش رسیدن روزی را وعده داده است که دنیا و آنچه در آن است در برابر عظمت آن هیچ است و نباید از آن روز موعود غافل بود.
9. یوم الخلود: « اُدخُلوها بِسَلمٍ ذلِکَ یَومُ‏الخُلود» (ق: ۳۴) به سلامت وارد بهشت شوید که آن روز جاودانگی است. علت این نامگذاری این است که قیامت سرای جاودانگی است. در آنجا مرگی نیست و مرگ کشته می‏شود. 
   
اصولاً ـ چنان که گذشت ـ هر یک از نامهای قیامت عهده دار بیان وصفی از توصیفات آن سرا و خصوصیتی از آن می‏باشد. چنان که به دنبال افاده پیامی تربیتی نیز می‏باشد. صفت خلد (جاودانگی ) تنها برای روز قیامت نیامده است بلکه بهشت و جهنم نیز با این وصف به کرات در قرآن توصیف شده است.
درسی که از این نام می‏توان گرفت این است که انسان عاقل هرگز زندگی جاویدان را فدای حیات محدود نمی‏کند.
10. یوم عظیم: « …فَوَیْلٌ لِّلَّذِینَ کَفَرُوا مِن مَّشْهَدِ یَوْمٍ عَظِیمٍ» (مریم: ۳۷) پس وای بر کافران از مشاهده روزی بزرگ. و در آیه دیگری می‏فرماید: «قُل اِنّی اَخافُ اِن عَصَیتُ رَبّی عَذابَ یَومٍ عَظیم» (انعام: ۱۵) ای پیامبر بگو؛ من اگر پرودرگارم را نافرمانی کنم از عذاب روز عظیم می‏ترسم. 
   
تعبیر روز عظیم در قرآن در مورد قیامت بیانگر یکی دیگر از ویژگیهای آن روز است و در مقایسه آن روز با امروز از آن با عظمت یاد می‏شود. و در واقع نیز همه چیز قیامت عظیم است: عذابش و ثوابش، حسابش، اجتماع آن روز، دادگاه آن روز، هول و ترس و وحشت آن و …
درسی که از این آیه می‏توان گرفت این است که خداوندی که زندگی دنیا را بازیچه می‏داند و آن را با وصف «قلیل» توصیف می‏کند، آن روز را با وصف «عظیم» توصیف کرده است. پس باید از آن ترسید و برای آن روز حساب جدی باز کرد.
11. یوم الحسره: «  وَأَنذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَهِ إِذْ قُضِیَ الْأَمْرُ وَهُمْ فِی غَفْلَهٍ وَهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ» (مریم: ۳۹) آنها را از روز حسرت بترسان. روزی که کار پایان یافته است و آنها در غفلت بوده و ایمان نمی‏آورند. وجه تسمیه قیامت به این نام شاید آن است که اغلب مردم در آن روز در حسرت بوده و از این که چرا تکلیف خود را به خوبی انجام نداده متأسف باشند. بَدان به سبب این که کوتاهی کرده و یا عناد ورزیدند و تکالیف الهی را زیر پا گذاشتند و نیکان به سبب آن که در آن روز مشاهده می‏کنند که می‏توانستند بیشتر و بهتر طاعت انجام دهند. و از همین جا آشکار می‏شود که باید به شنیدن این نام متنبه شد و به گونه‏ای رفتار کرد که از این حسرت جانگاه در امان بود و یا دست کم در دنیا طوری عمل کرد که خیلی تأسف و حسرت در انتظار انسان نباشد. 
   
12. یوم التغابن: « یَومَ یَجمَعُکُم لِیَومِ الجَمعِ ذلِکَ یَومُ التَّغابُنِ» (تغابن: ۹) روزی که شما را در آن روز جمع، گرد هم می‏آورد، آن روز، روز تغابن و زیان کاری است.    
یکی از صفات قیامت این است که در آن روز همه چیز آشکار می‏شود و یکی از اموری که آشکار می‏گردد غبن و زیان دیدگی انسان است. اگر چه انسان در دنیا با فروختن آخرت به دنیا در واقع مغبون شده است؛ امّا این زیان زدگی در اینجا آشکار نیست ولی در آخرت انسان متوجه می‏شود که چه غبن آشکار و چه زیان غیر قابل جبرانی را متحمل شده است. درسی که از این نام باید گرفت این است که قبل از آن که نتیجه اعمال و نیات و ملکات نفسانی آشکار شود و انسان خود را مغبون مشاهده کند باید اوامر و نواهی الهی را در دنیا به کار بندد تا در آن روز جزء مغبونین نباشد.
13. یوم التناد: «    وَ یَا قَوْمِ إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ یَوْمَ التَّنَادِ» (مومن: ۳۲) مومن آل فرعون به آنان گفت: ای قوم من! بر شما از روزی که مردم را ندا می‏کنند و از هم یاری می‏طلبند می‏ترسم. شاید علت این نامگذاری این باشد که در قیامت مردم گروهی گروه دیگر را ندا می‏کنند و دوزخیان از بهشتیان آب و غذا می‏طلبند و روشن است که امری ناممکن را طلب می‏کنند و ممکن است وجوه دیگری هم وجود داشته باشد. 
   
14. یوم التلاق: «   …یُلْقِی الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلَی مَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ لِیُنذِرَ یَوْمَ التَّلاَقِ» (مومن: ۱۵) خداوند روح را به امر خود بر هر کس از بندگانش که بخواهد، القا می‏کند؛ تا انسان ها را از روز تلاقی انذار کند. یکی از نامهای روز قیامت، روز ملاقات است. ملاقات با پروردگار (لقاء اللّه). «یَا أَیُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَی رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاَقِیهِ» (انشقاق: ۶ ) ای انسان تو به سوی پروردگارت در رنجی (تلاش می‏کنی). پس او را ملاقات خواهی کرد. همچنین آن روز روز ملاقات با فرشتگان الهی است. (انبیاء: ۱۰۳) روز ملاقات انسان با اعمال خود (حاقه: ۲۰) و روز ملاقات اولین و آخرین، ملاقات پیشوایان حق و باطل با پیروان خود، روز ملاقات ظالم با مظلوم، بهشتیان و جهنمیان و… می‏باشد. 
   
15. یوم ثقیل: «  اِنّ هؤلاءِ یُحِبّونَ العاجِلَهَ ویَذَرونَ وراءَهُم یَومًا ثَقیلا» (انسان: ۲۷) اینها (گنهکاران) زندگی زود گذر دنیا را دوست دارند؛ در حالی که روز سنگینی و سختی را که در پشت سر خود د ارند رها می‏کنند. این نام شبیه «یوم عظیم» است که بحث آن گذشت.    
16. یوم الآزفه: « واَنذِرهُم یَومَ الاَزِفَهِ اِذِالقُلوبُ لَدَی الحَناجِرِ کظِمینَ» (مومن: ۱۸) آنها را از «روز نزدیک» بترسان. هنگامی که از وحشت دلها به گلوگاه می‏رسد در حالی که اندوه همه وجود انسان را فرا گرفته است. این نام پیامی دارد و آن این که بر خلاف تصور مردم که قیامت را دور می‏پندارند، آن روز نزدیک است و به زودی آنها را فرا خواهد گرفت.
    
17. یوم عسیر: « فُذلِکَ یَوْمَئِذٍ یَوْمٌ عَسِیرٌ» (مدثر: ۹) آن روز، روز سختی است. در آیه دیگری نیز به این معنی اشاره شده است. (فرقان: ۲۶) در هر دو آیه اشاره شده که این سختی طاقت فرسا برای کافران است؛ هر چند آن روز برای مومن نیز چندان آسان نخواهد بود؛ چون به هر حال هول حساب سخت است.    
18. یوم الوعید: «    وَنُفِخَ فِی الصُّورِ ذلِکَ یَوْمُ الْوَعِیدِ» (ق: ۲۰) و در صور دمیده می‏شود. آن روز روز تحقق وعده ‏های وحشتناک است. هر چند قیامت هم روز تحقق وعده‏های الهی است و هم روز وعیدهای او؛ امّا در این نام تنها دومی مورد نظر است. زیرا وعید اثر تربیتی بیشتری از وعده دارد. مطلب دیگر آن که تخلف از وعده برای حکیم قبیح است ولی تخلف از وعید خیر. بنابراین می‏توان تربیت را بر اساس وعید قرار داد…    
19. الیوم الحق: « ذلِکَ الْیَوْمُ الْحَقُّ …» (نبأ: ۳۹) آن روز، روز حق است. در مقابل آخرت دنیا قرار دارد و روشن است در مقابله با دنیا آخرت حقیقت و دنیا سراب و مجاز است. پیام این نام این است که انسان نباید گول زندگی مجازی و سراب‏گونه دنیا را بخورد؛ بلکه باید هم و غم خود را زندگی حقیقی و ثابت قرار دهد.    
20. یوم مشهود: «     …وَذلِکَ یَوْمٌ مَشْهُودٌ» (هود: ۱۰۳) و آن روزی است که همه چه نیکان و چه بدان آن را مشاهده می‏کنند. این که روز قیامت، روز مشهود است دال بر این است که همه مخلوقات اعم از جن و انس و ملائکه در آن روز حاضر و ناظر جریانها خواهند بود و از طرفی این نام بیانگر قطعی بودن آن است. زیرا آنچه مشهود همه است تردید ناپذیر است و از همین جا می‏توان این پیام را دریافت کرد که: بترسید از روزی که آنچه در آن رخ می‏دهد در حضور همه مخلوقات خدا است.    
21. یوم معلوم: « قُل اِنَّ الاَوَّلینَ والأخِرین لََمجموعونَ اِلی میقاتِ یَومٍ مَعلوم» (واقعه: ۵۰ ) (ای پیامبر) بگو: اولین و آخرین همگی در موعد، روز معلومی، گرد آوری می‏شوند. آن روز معلوم هر عاقلی است. زیرا هر چند تاریخ دقیق آن جز برای خدا معلوم نیست؛ ولی اصل وجود آن برای همه موجودات عاقل قطعی و یقینی است. پیامی که از این نام می‏توان گرفت این است که به یقین بدانیم آن روز با همه آثار و حوادثش خواهد آمد؛ پس خود را برای ملاقات با آن کاملاً آماده کنیم.
    
22. یوم البعث: «  وقالَ‏الَّذینَ اوتُوا العِلمَ والایمانَ لَقَد لَبِثتُم فی کِتبِ اللَّهِ اِلی یَومِ البَعثِ فَهذا یَومُ البَعثِ ولکِنَّکُم کُنتُم لا تَعلَمون» (روم: ۵۶ ) و کسانی که علم و ایمان به آنان داده شده است در روز قیامت به مجرمان گویند: شما تا روز بعث به اذن خدا در عالم برزخ درنگ کردید و هم اکنون روز بعث است ولی شما نمی‏دانید. بعث به معنی برانگیخته شدن است. چون در آن روز مردگان مبعوث می‏شوند. 
   
23. یوماً عبوساً قمطریراً: « اِنّا نَخافُ مِن رَبِّنا یَومًا عَبوسًا قَمطَریرا» (انسان: ۱۰) ابرار گویند: ما از پروردگارمان در آن روز بسیار عبوس سخت می‏ترسیم. این نام نیز حاکی از سختی آن روز و جدی بودن کارها در آن می‏باشد. گویی سختی‏ها و شدائد به حدی است که غم های درونی و مشکلات فراوان در چهره‏ های انسانها و بقیه مکلفین تأثیر کرده و به سختی آنها را عبوس می‏کند.    
24. یومَ نَطوِی السَّماءَ کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلکُتُبِ: «  یومَ نَطوِی السَّماءَ کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلکُتُبِ کَما بَدَأنا اَوَّلَ خَلقٍ‏نُعیدُهُ وَعدًا عَلَینا اِنّا کُنّا فعِلین» (انبیاء: ۱۰۴) روزی که که ما آسمان را هم چون طوماری درهم می‏پیچیم، سپس همان گونه که آفرینش را آغاز کردیم، آن را باز می‏گردانیم. این وعده‏ای است که ما داده‏ایم و حتماً آن را انجام خواهیم داد.
    
25. یَومَ تُبَدَّلُ الاَرضُ غَیرَ الاَرضِ والسَّموتُ: «  یَومَ تُبَدَّلُ الاَرضُ غَیرَ الاَرضِ والسَّموتُ وبَرَزوا لِلَّهِ الواحِدِ القَهّار» (ابراهیم: ۴۸) روزی که زمین به زمین دیگر و آسمانها نیز به آسمان دیگری تبدیل می‏شوند و همه آنها در پیشگاه خداوند واحد قهار آشکار می‏شوند.    
26. یَومَ تَمورُ السَّماءُ مَورا: «    اِنَّ عَذابَ رَبِّکَ لَواقِع ما لَهُ مِن دافِع یَومَ تَمورُ السَّماءُمَورا وتَسیرُ الجِبالُ سَیرا» (طور: ۱۰۷) تحقیقاً عذاب پروردگار واقع خواهد شد و برای آن مانع و دافعی نیست. این وقوع عذاب در روزی است که آسمان شدیداً به حرکت در می‏آید و کوه ها از جا کنده و به حرکت در می‏آید.    
27. ویَومَ تَشَقَّقُ السَّماءُ بِالغَممِ: «    ویَومَ تَشَقَّقُ السَّماءُ بِالغَممِ ونُزِّلَ المَلکَهُ تَنزیلا» (فرقان: ۲۵) به یاد بیاورید روزی را که آسمانها با ابرها از هم شکافته می‏شوند و ملائکه نازل می‏شوند، نازل شدنی!    
28. یَومَ تَشَقَّقُ الاَرضُ عَنهُم سِراعًا: «    یَومَ تَشَقَّقُ الاَرضُ عَنهُم سِراعًا ذلِکَ‏حَشرٌ عَلَینا یَسیر» (ق: ۴۴) احیای مردگان روزی خواهد بود که در آن روز زمین از روی آنها شکافته می‏شود و به سرعت از قبرها خارج می‏شوند و این برانگیختن بر ما آسان است. در مجموع این دو نام از شکافته شدن زمین و آسمان در آن روز خبر می‏دهد.    
29. یَومَ تَکونُ السَّماءُ کالمُهل: «    یَومَ تَکونُ السَّماءُ کالمُهل وتَکونُ الجِبالُ کالعِهن» (معارج: ۸ و ۹) روزی که آسمان همچون فلز گداخته ای خواهد شد و کوهها همچون پشم.
    
30. یَومَ تَرجُفُ الاَرضُ والجِبالُ: «    یَومَ تَرجُفُ الاَرضُ والجِبالُ وکانَتِ الجِبالُ کَثیبًا مَهیلا» (مزمل: ۱۴) روزی که زمین و کوهها به سختی می‏لرزد و کوهها به صورت توده‏هایی از شن نرم در می‏ آید.    
31. یَومَ یَسمَعونَ الصَّیحَهَ بِالحَقِّ: «    یَومَ یَسمَعونَ‏الصَّیحَهَ بِالحَقِّ ذلِکَ یَومُ الخُروج» (ق: ۴۲) روزی که صیحه و فریاد رستاخیز را به حق می‏شنوند. آن روز، روز خروج است. در آیه دیگری می‏فرماید: «فَذَرهُم حَتّی یُلقوا یَومَهُمُ الَّذی فیهِ یُصعَقون» (طور: ۴۵) آنها را رها کن تا آن روز را که فریاد بر آنها زده می‏شود ملاقات کنند. این فریاد همان نفخ صور اوّل است که قرآن می‏فرماید: «ونُفِخَ فِی الصّورِ فَصَعِقَ مَن فِی السَّموتِ ومَن فِی الاَرضِ» (زمر: ۶۸ ) در صور دمیده می‏شود و تمام کسانی که در آسمان و زمین هستند هم صدا می‏شوند.    
32. یَومَ یُنفَخُ فی الصور: «    ولَهُ المُلکُ یَومَ یُنفَخُ فِی‏الصّورِ» (انعام: ۷۳) و در آن روز که در صور دمیده می‏شود حکومت از آن اوست. در آیه دیگری می‏فرماید: «یَومَ یُنفَخُ فِی الصّورِ ونَحشُرُ الُمجرِمینَ یَومَذٍ زُرقا» (طه: ۱۰۲) این مجازاتها در روزی واقع می‏شود که در آن روز در صور دمیده می‏شود و مجرمان را با بدنهای کبود گرد می‏آوریم. و باز می‏فرماید: «ویَومَ یُنفَخُ فِی الصّورِ فَفَزِعَ مَن فِی‏السَّموتِ ومَن فِی الاَرضِ اِلّا مَن شاءَ اللَّهُ وکُلٌّ اَتَوهُ داخِرین» (نمل: ۸۷ ) روزی که در صور دمیده می شود، تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند در وحشت فرو می‏روند؛ مگر آن که خدا بخواهد… و سرانجام «یَومَ یُنفَخُ فِی الصّورِ فَتَأتونَ اَفواجا» (نبأ: ۱۸) در روزی که در صور دمیده می‏شود. پس در آن روز شما فوج فوج وارد محشر می‏شوید. این همان نفح صور دوم (شیپور حیات) است.    
33. یومٍ کانَ مِقدارُهُ خَمسین الف سنهَ: «    تعرُجُ‏المَلکَهُ والرّوحُ اِلَیهِ فی یَومٍ کانَ مِقدارُهُ خَمسینَ اَلفَ سَنَه» (معارج: ۴) فرشتگان و روح به سوی او عروج می‏کنند؛ در روزی که مقدارش پنجاه هزار سال است. و در آیه دیگری می‏فرماید: «یُدَبِّرُ الاَمرَ مِنَ السَّماءِ اِلَی الاَرضِ ثُمَّ یَعرُجُ اِلَیهِ فی‏یَومٍ کانَ مِقدارُهُ اَلفَ سَنَهٍ مِمّا تَعُدّون» (سجده: ۵ ) خداوند امور این جهان را از آسمان به سوی زمین تدبیر می‏کند؛ سپس در روزی که مقدار آن هزار سال از سالهایی است که شما می‏شمرید، به سوی او باز می‏گردید. (دنیا پایان می‏یابد و آخرت شروع می‏شود.)    
ممکن است این پرسش مطرح شود که خلاصه روز قیامت به اندازه هزار سال است یا به اندازه پنجاه هزار سال؟ در پاسخ به دو نکته باید توجه کرد:
نکته اوّل این که به هر حال از صفات روز قیامت طول مدت آن و سختی و پیچیدگی آن است. و نکته دوم این که قیامت چنان که خواهد آمد مراحل و مواقف و عقبات متعددی دارد. در توضیح آیه شریفه در حدیثی از امام صادق علیه السلام آمده است: «    انّ فی القیامه خمسین موقفا کّل موقف مثل الف سنه مما تعدون ثم تلی هذه الآیه: فی یوم کان مقداره خمسین الف سنه»    (امالی طوسی.)    در قیامت پنجاه موقف وجود دارد، که هر موقفی همانند هزار سال از سالهایی است که شما می‏شمارید. آنگاه این آیه را تلاوت فرمود: در روزی که مقدار آن پنجاه هزار سال است.    
34. «    یَوْمَ یَکُونُ النَّاسُ کَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ» (قارعه: ۴) روزی که مردم مانند پروانه‏های پراکنده به هر سو حرکت می‏کنند. شبیه این تعبیر در آیه دیگری آمده است: «خُشَّعًا اَبصرُهُم یَخرُجونَ مِنَ الاَجداثِ کَاَنَّهُم جَرادٌ مُنتَشِر» (قمر: ۷) در حالی که چشمهای آنها غرق خشوع است از گورها بیرون می‏آیند. گویی اینها همانند ملخهای پراکنده‏ای هستند. هر دو آیه حکایت از حالت عجیب و غریب و حیرت و اضطراب شدید و سرگشتگی مردم را در آن روز دارد.    
35. «    یَومَ تُبلَی السَّرایر» (طارق: ۸ ) روزی که اسرار نهانی آشکار می‏شود. و در آیه دیگر به این حقیقت این گونه اشاره شده است: «یومَ هُم برِزونَ لا یَخفی عَلَی اللَّهِ مِنهُم شَی‏ءٌ لِمَنِ المُلکُ الیَومَ لِلَّهِ الوحِدِالقَهّار» (غافر: ۱۶) روزی که همه انسانها با اسرار درون خود آشکار می‏شوند و هیچ چیز از آنها بر خدا پنهان نیست. پادشاهی امروز از کیست؟ از خدای واحد قهار. بر خلاف دنیا که می‏توان اسراری را در نهان و ضمیر خود پنهان کرد؛ هر چند خدا از آن آگاه است ولی در قیامت همه پنهان‏ها آشکار می‏شود.
    
36. یوم ینظر المرأ ما قدمت یداه: «    یَوْمَ یَنظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ یَدَاهُ وَیَقُولُ الْکَافِرُ یَالَیْتَنِی کُنتُ تُرَاباً» (نبأ: ۴۰) روزی که انسان آنچه را از قبل با دستان خود فرستاده است می‏نگرد و کافر می‏گوید: کاش که من خاک بودم! این معنا در آیه دیگری این گونه بیان شده است: «یَومَ تَجِدُ کُلُّ نَفسٍ مّا عَمِلَت مِن خَیرٍ مُحضَرًا وما عَمِلَت مِن سوءٍ تَوَدُّ لَو اَنَّ بَینَهاوبَینَهُ اَمَدَا بَعیدًا» (آل عمران: ۳۰) روزی که هر کس آنچه از کار نیک را که انجام داده است می‏بیند و دوست دارد میان او و اعمال بدی که انجام داده است فاصله زیادی باشد و سرانجام در آیه دیگری می‏فرماید: «فمن یعمل مثقال ذره خیراً یره و من یعمل مثقال ذره شراً یره» در آن روز که انسانها برای مشاهده اعمال خود محشور می‏شوند هر کس به اندازه مثقال ذره ای کار خیر انجام داده است آن را می‏بیند و هر که به اندازه مثقال ذره‏ای کار بد انجام داده است، آن را می‏بیند. (بحث اعمال و مشاهده آن از مباحث مهم معاد است که خواهد آمد.)    

۳۷. یَومًا تَتَقَلَّبُ فیهِ القُلوبُ والاَبصر: «    یَخافونَ یَومًا تَتَقَلَّبُ فیهِ القُلوبُ والاَبصر» (نور: ۳۷) مردان الهی از روزی که دلها و چشمها در آن زیر و رو می‏شود، می‏ترسند. این آیه و آیات مشابه (مانند ابراهیم: ۴۲ و انبیاء: ۹۷) نیز حکایت از وحشت و اضطراب انسانها دارد که این هول و ترس از چهره آنها هویدا است.    
38. «    یَومَ یَتَذَکَّرُ الاِنسنُ ما سَعی» (نازعات: ۳۵) روزی که انسان آنچه را که تلاش و کوشش کرده به یاد می‏آورد. در آن روز انسان با مشاهده اعمال خود به صورت آشکار تمام تلاشها و کوششهایی را که در زمینه‏های مختلف به کار بسته به خاطر می‏آورد و طبعاً آرزو می‏کند که کمبودها را جبران کند و افسوس می‏خورد که چرا قبلاً متذکر نشده است. در جایی دیگر این حقیقت مورد تأکید قرار گرفته است: «وجی‏ءَ یَومئَذٍ بِجَهَنَّمَ یَومئَذٍ یَتَذَکَّرُ الاِنسنُ واَنّی لَهُ الذِّکری یَقولُ یلَیتَنی قَدَّمتُ لِحَیاتی» (فجر: ۲۳) در آن روز جهنم به سوی کافران آورده می‏شود و در آن روز انسان متذکر می‏شود. امّا این تذکر برای او سودی ندارد. می‏گوید: ای کاش برای زندگانی‏ام چیزی فرستاده بودم. از تعبیر «لحیاتی» استفاده می‏شود که حیات واقعی تنها در آخرت است و این مطلب بارها مورد تأکید قرآن قرار گرفته است.    
39. یَومَ تَأتی کُلُّ نَفسٍ تُجدِلُ عَن نَفسِها: «    یَومَ تَأتی کُلُّ نَفسٍ تُجدِلُ عَن نَفسِها وتُوَفّی کُلُّ نَفسٍ ما عَمِلَت وهُم لا یُظلَمون» (نحل: ۱۱۱) روزی که هر کس تنها از خود دفاع می‏کند، در حالی که هر کس آنچه را انجام داده است به تمامی و به طور کامل دریافت می‏کند و به آنان ستم نمی‏شود.    
این آیه دلالت دارد که بر خلاف دنیا که سرنوشت افراد به هم گره می‏خورد. در آنجا هر کس تنها به فکر خود است و زندگی کاملاً فردی است. هر کس تلاش می‏کند تا خود را برهاند.
40. یَومَ لا یَنفَعُ مالٌ ولا بَنون: «    یَومَ لا یَنفَعُ مالٌ ولا بَنون اِلّا مَن اَتَی اللَّهَ بِقَلبٍ سَلیم» (شعراء: ۸۸ و ۸۹ ) روزی که مال و فرزندان در آن سودی نمی‏بخشد مگر کسی که با قلب سلیم به پیشگاه خداوند آید. این توصیف نیز یکی از موارد امتیاز دنیا و آخرت است. در دنیا قلب سلیم تأثیر در زندگی ندارد؛ بلکه قدرتهای مادی از قبیل ثروت و پسران معیار امتیاز و برتری فرد است. در حالی که در آخرت امر برعکس است.    
41. یَومٌ لا بَیعٌ فِیهِ ولا خِلل: «   قُل لِعِبَادِیَ الَّذینَ ءامَنوا یُقیمُوا الصَّلوهَ ویُنفِقوا مِمّارَزَقنهُم سِرًّا وعَلانِیَهً مِن قَبلِ اَن یَأتِیَ یَومٌ لا بَیعٌ فِیهِ ولا خِلل» (ابراهیم: ۳۱) (ای پیامبر) به بندگان که ایمان آورده‏اند بگو: نماز را به پای دارند و از آنچه روزی آنان کرده‏ایم پنهانی و آشکارا انفاق کنند؛ قبل از آنکه روزی بیاید که نه در آن خرید و فروش است و نه پیوندهای دوستی؛ این نیز تفاوت دیگر آخرت با دنیا است. دوستی که برای خدا نباشد وجودش در آخرت مانند عدم است؛ بلکه دوستی‏ها در آنجا بدل به دشمنی می‏شود مگر این که در راه خدا باشد.   
«    الاَخِلّاءُ یَومَئذٍ بَعضُهُم لِبَعضٍ عَدُوٌّ اِلَّا المُتَّقین» (زخرف: ۶۷ ) دوستان در آن روز برخی دشمن یک دیگر هستند مگر پرهیزکاران (که هم در دنیا دوستند و هم در آخرت؛ زیرا دوستی آنها برای خدا است.)    
42. یَومًا لا تَجزی نَفسٌ عَن نَفسٍ شَیًا: «    واتَّقوا یَومًا لا تَجزی نَفسٌ عَن نَفسٍ شَیًا» (بقره: ۴۸ و ۱۲۳) بترسید از روزی که هیچ کس به جای دیگری مجازات نمی‏شود. و در آیه دیگری می‏فرماید: «یَومَ لا تَملِکُ نَفسٌ لِنَفسٍ شیًا» (انفطار: ۱۹) روزی که هیچ کس مالک انجام کاری برای دیگری نیست. این آیات نیز بیانگر یکی از صفات قیامت است.    
توضیح اینکه در دنیا افراد می‏توانند برای یکدیگر جزا و فدیه بدهند و یا برای یکدیگر کاری انجام دهند؛ ولی در آخرت چنین نیست. نزدیک‏ترین افراد نیز قادر نیستند برای هم کاری انجام دهند. یعنی حتی مثلاً پدر که در دنیاحاضر است هر نوع فداکاری را برای فرزندش انجام دهد در آخرت حاضر نیست کوچکترین کمکی به فرزندش کند و بر عکس؛ زیرا هر کسی شدیداً گرفتار کار خود است؛ « واخشَوا یَومًا لایَجزی والِدٌ عَن ولَدِهِ ولا مَولودٌ هُوَ جازٍ عَن والِدِهِ شیًا» (لقمان: ۳۳) بترسید از روزی که نه پدر جزای اعمال فرزند خود را می‏پذیرد، و نه فرزند چیزی از جزای پدر را تقبل می‏کند. و این موضوع هم دلیلی است بر فردی بودن زندگی در آن عالم.
    
43. یوم تبیض وجوه و تسود وجوه: «    یَوْمَ تَبْیَضُّ وُجُوهٌ وَتَسْوَدُّ  وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذِینَ اسْوَدَّت وُجُوهُهُمْ أَکَفَرْتُم بَعْدَ  إِیمَانِکُمْ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ  وَأَمَّا الَّذِینَ ابْیَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِی رَحْمَهِ اللّهِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ» (آل عمران: ۱۰۶ و ۱۰۷) عذاب دردناک تفرقه‏افکنان روزی خواهد بود که چهره‏ هایی سفید و نورانی و چهره‏هایی سیاه و تاریک می‏شوند. امّا کسانی که چهره‏هایشان سیاه می‏شود کسانی هستند که به آنها گفته می‏شود بعد از ایمان آوردنتان کافر شدید؛ پس عذاب را به خاطر کفرتان بچشید. و امّا کسانی که چهره‏های آنها سفید و نورانی است در رحمت الهی هستند و در آن جاودانه خواهند ماند. توصیف چهره‏های نیکان و بزهکاران در آیات دیگری از قرآن نیز مورد توجه قرار گرفته است. از جمله: «کَاَنَّما اُغشِیَت وُجوهُهُم قِطَعًا مِنَ الَّیلِ مُظلِمًا» (یونس: ۲۷) (کسانی که پی در پی مرتکب گناه می‏شدند) گویی چهره‏ های آنها را پاره‏های تاریک شب سیاه پوشانده است. همچنین «وُجوهٌ یَومَئذٍ مُسفِرَه ضاحِکَهٌ مُستَبشِرَه ووُجوهٌ یَومَذٍ عَلَیها غَبَرَه تَرهَقُها قَتَرَه» (عبس: ۳۸ ـ ۴۱) چهرهایی در آن روز گشاده و نورانی است. این چهره‏ ها خندان و مسرور می‏باشند. در حالی که صورتهایی در آن روز غبارآلود بوده و دود و تاریکی آنها را پوشانده است.    
44. یَومًا کانَ شَرُّهُ مُستَطیرا: «    یوفونَ بِالنَّذرِ ویَخافونَ یَومًا کانَ شَرُّهُ مُستَطیرا» (انسان: ۷) (ابرار) به نذر خود وفا می‏کنند و از روزی که عذابش گسترده و فراگیر است، می‏ترسند
.    
45. یَومَ یَفِرُّ المَرءُ مِن اَخیه: «    یَومَ یَفِرُّ المَرءُ مِن اَخیه  واُمِّهِ واَبیه  وصاحِبَتِهِ وبَنیه  لِکُلِّ امرِیٍ مِنهُم یَومئَذٍ شَأنٌ یُغنیه» (عبس: ۳۴ ـ ۳۷) در آن روز انسان از برادر خود فرار می‏کند. و حتی از مادر و پدر خود و از زن و فرزندان خود نیز فرار می‏کند؛ چون در آن روز هر کس از آنها گرفتاری مخصوص به خود دارد که او را مشغول می‏سازد. این خصوصیت نیز از دو نکته حکایت دارد: یکی انفرادی بودن و به خود پرداختن انسان در آن روز است و دیگری سختی و شدت و ترس و اضطراب بیش از حد که انسان را از همه چیز غافل می‏کند. چون علت این فرار یا ترس از رسوایی در برابر نزدیکان خود است و یا به خاطر حقوقی که آنها بر گردن انسان دارند و یا گناهان موبقی که ممکن است آنها داشته باشند که انسان از تبعات آن وحشت دارد و یا ترس و وحشت بیش از حد تصور آن روز و یا همه این امور می‏باشد که نقطه اجتماع اینها همان هراس و ترس عظیم است.    
46. یَومًا یَجعَلُ الوِلدانَ شیبا: «    فَکَیفَ تَتَّقونَ اِن کَفَرتُم یَومًا یَجعَلُ الوِلدانَ شیبا» (مزمل: ۱۷) پس چگونه از عذاب الهی خود را بر کنار می‏دارید اگر کافر شوید، در روزی که کودکان را پیر می‏کند؟ این تعبیر نیز بیانگر حوادث هولناک و وحشت و اضطرابی است که در آن روز بر اشخاص حاکم است. آن چنان فشاری که کودک را پیر می‏کند.
   
47. یَومُ لا یَنطِقون: «    هذا یَومُ لا یَنطِقون» (مرسلات: ۳۵) این روزی است که در آن سخن نمی‏گوئید. این تعبیر نیز یکی دیگر از ویژگی های قیامت را می‏نمایاند. سخن گفتن در دنیا حاکی از اختیار و قدرت است یعنی انسان اراده می‏کند و از روی اختیار سخن می گوید و با سخن گفتن و انشاء کلام، دست به خلاقیت و آفرینندگی می‏زند و هیچ یک از این دو خصوصیت در آخرت نیست. حال علت سخن نگفتن چیست؟ آیا ترس و وحشت عظیم زبان انسان را بندمی‏آورد؟ یا اصولاً حرف و حجت و عذری برای گفتن ندارد و یا بر دهانش مهر زده شده است و قدرت تکلم ندارد (یس: ۴۵) یا همه موارد؟ همه این موارد قابل جمع است. 
   
48. یومَ یُکشَفُ عَن ساقٍ: «    یومَ‏یُکشَفُ عَن ساقٍ ویُدعَونَ اِلَی السُّجودِ فَلا یَستَطیعون» (قلم: ۴۲) روزی که ساقها از وحشت برهنه می‏شود و مجرمان به سجده کردن دعوت می‏شوند ولی قادر بر آن نیستند. از این تعبیر نیز دو نکته می‏توان فهمید: یکی سختی و عظمت روز قیامت و دیگری ظهور ملکات انسانها؛ چون در دنیا همه انسانها اعم از مومن و کافر و منافق اگر امر به سجده شوند قادرند سجده کنند ولی در آنجا این گونه نیست؛ مومن که ملکه سجده در مقابل رب در وجودش است قادر است، ولی کافر و منافق قادر نیست.    
49. یَومَ لا یَنفَعُ الظّالِمینَ مَعذِرَتُهُم: «    یَومَ لا یَنفَعُ الظّالِمینَ مَعذِرَتُهُم ولَهُمُ اللَّعنَهُ ولَهُم سوءُ الدّار» (غافر: ۵۲ ) روزی که عذر خواهی، ظالمان را سودی نمی‏بخشد و برای آنها است لعنت خداوند و برای آنها جایگاه بدی وجود دارد. خصوصیت فوق بیانگر یکی دیگر از حالاتی است که برای مجرمان اتفاق می‏افتد و این که در دنیا ظالم و مجرم اگر معذرت خواهی کند و آثار ندامت و توبه در چهره او پیدا شود ممکن است بخشیده شود. چنانکه قاضی شرع می‏تواند مجرمی را که قبل از ثبوت جرم توبه‏اش احراز شده عفو کند؛ ولی در آخرت چنین نیست. اظهار ندامت و عذر بی فایده است.
    
50 . ویَومَ یَعَضُّ الظّالِمُ عَلی یَدَیهِ: «    و یَومَ یَعَضُّ الظّالِمُ عَلی یَدَیهِ یَقولُ یلَیتَنِی اتَّخَذتُ مَعَ الرَّسولِ سَبیلا یوَیلَتی لَیتَنی لَم اَتَّخِذ فُلانًا خَلیلا» (فرقان: ۲۷ و ۲۸) بیاد بیاور روزی را که ظالم هر دو دست خویش را از شدت حسرت و اندوه به دندان می‏گزد؛ می‏گوید: «ای کاش با رسول خدا راهی داشتم (همراه پیامبر بودم). ای وای بر من کاش فلان شخص گمراه را دوست خود انتخاب نمی‏کردم.» این تعبیر حکایت از شدت تأسف و حسرت دارد. زیرا انسان معمولاً بر اثر ندامت و افسوس انگشت به دندان می‏گیرد و در صورت شدت، پشت دست را، ولی گزیدن هر دو دست مبین شدت و عظمت غیر قابل وصف حسرت است که ویژه روز قیامت می‏باشد.
    
51 . یومَ یُدَعّونَ اِلی نارِ جَهَنَّمَ دَعًّا: «    یَومَ یُدَعّونَ اِلی نارِ جَهَنَّمَ دَعًّا هذِهِ النّارُ الَّتی کُنتُم بِها تُکَذِّبون اَفَسِحرٌ هذا اَم اَنتُم لاتُبصِرون» (طور: ۱۳ ـ ۱۵) روز قیامت همان روزی است که آنها به شدت به سوی آتش دوزخ رانده می‏شوند و به آنها گفته     می‏شود این همان آتشی است که آن را تکذیب می‏کردید، آیا این سحر است؟ یا شما نمی بینید؟ (بصیرت ندارید؟). دعوت مجرمین به سوی آتش و عرضه آتش بر آنها و افکندنشان در جهنم یکی از حالاتی است که در روز قیامت رخ می‏دهد و در آیات زیادی مورد تأکید قرار گرفته است. چنان که در آیه دیگری می‏فرماید: «    ویَومَ یُعرَضُ الَّذینَ کَفَروا عَلَی النّارِ اَلَیسَ هذا بِالحَقِّ قالوا بَلی ورَبِّنا قالَ فَذوقُوا العَذابَ بِما کُنتُم تَکفُرون» (احقاف: ۳۴) و روزی که کافران بر آتش جهنم عرضه می‏شوند. به آنان گفته می‏شود: «آیا این حق نیست؟ آیا دیدید که قیامت حق است؟» گویند: «آری به پروردگارمان سوگند که حق است! پس این عذاب را به خاطر کفرورزیتان بچشید.» (و نگاه کنید: احقاف، ۲۰) و در آیه دیگری نیز این حقیقت مورد توجه قرار گرفته است: «یَومَ تُقَلَّبُ وُجوهُهُم فِی النّارِ یَقولونَ یلَیتَنا اَطَعنَا اللَّهَ واَطَعنَا الرَّسولا» (احزاب: ۶۶ ) روزی که صورتهای آنها در آتش دگرگون خواهد شد، می‏گویند: ای کاش از خدا و پیامبرش اطاعت کرده بودیم. 
   
آیات در این زمینه فراوان است و در مجموع از شدت سختی و دردناکی عذاب آن روز خبر می‏دهد. گاهی می‏فرماید مجرمین با صورتهایشان در آتش دوزخ کشیده می‏شوند و به آنها گفته می‏شود: بچشید آتش دوزخ را. «    یَوْمَ یُسْحَبُونَ فِی النَّارِ عَلَی وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ» (قمر: ۴۸) و گاهی وسعت جهنم و سیری ناپذیر آن مورد اشاره واقع شده می‏فرماید: در آن روز به جهنم می‏گوییم: «آیا پر شده ‏ای؟» و جهنم می‏گوید: «آیا بیشتر از این هم وجود دارد؟» «یَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِن مَزِیدٍ.» (ق: ۳۰)  
52 . یوم نبطش البطشه الکبری: «    یَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَهَ الْکُبْرَی إِنَّا مُنتَقِمُونَ» (دخان: ۱۶) روزی که آنها را با قدرت عظیم خویش خواهیم گرفت، قطعاً از آنها انتقام خواهیم گرفت.  
سیاق آیه و تعبیرات جدی و رعب انگیز آن حکایت از موآخذه‏ای بس شدید و دردناک و عذابی الیم از سوی خدای قاهر یکتا دارد. به هر حال یکی از حالات روز قیامت گرفتن سخت و با شدت مجرمین است.

۵۳ . یوم لا مرد له من اللّه: «    اسْتَجِیبُوا لِرَبِّکُم مِن قَبْلِ أَن یَأْتِیَ یَوْمٌ لاَ مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ مَالَکُم مِن مَلْجَأٍ یَوْمَئِذٍ وَمَا لَکُم مِن نَکِیرٍ» (شوری: ۴۷) دعوت پروردگار خود را اجابت کنید. قبل از آن که روزی بیاید که بازگشتی در آن از سوی خدا نیست. نه پناهگاهی در آن روز برای شماست و نه مدافعی دارید. پیام این وصف نیز دشواری وضع روز قیامت و غیر قابل جبران بودن کوتاهی‏ها و ناممکن بودن ترمیم نواقص می‏باشد.    
54 . «    …یَوْمَ یَدْعُ الدَّاعِ إِلَی شَیْءٍ نُکُرٍ» (قمر: ۶ ) روزی که دعوت کننده الهی مردم را به امر وحشتناکی که از آن بی‏خبرند فرا می‏خواند. این تعبیر شی نکر «مطلب ناشناخته» به هر معنا که باشد، بیانگر وحشتناک بودن آن روز است. خود تعبیر عظمت و شدت و سختی اوضاع را بیان می‏کند.    
55 . یوم لاریب فیه: «    رَبَّنَا إِنَّکَ جَامِعُ النَّاسِ لِیَوْمٍ لاَ رَیْبَ فِیهِ إِنَّ اللّهَ لاَ یُخْلِفُ الْمِیعَادَ» (آل‏عمران: ۹) پروردگارا! تویی که همه مردم را در روزی که شکی در آن نیست جمع می‏کنی؛ قطعاً خداوند خلف وعده نمی‏کند. این وصف، قطعیت و تردید ناپذیری روز قیامت را بیان می‏کند.    
56 یوم یشیب فیه الصغیر و یسکر فیه الکبیر. روزی که کودک صغیر پیر می‏شود و انسان بزرگ از شدت همچون فرد مست می‏نماید.    
57 .و یسقط فیه الجنین. روزی که جنین سقط می‏شود (زن های حامله حمل خود را ساقط می‏کنند).
    
58 . و تذهل کل مرضعه عما ارضعت. روزی که هر زن بچه شیرداده‏ای کودک شیرخوار خود را فراموش می‏کند. این جملات از آیه ۲ سوره حج گرفته شده است که می‏فرماید: «یَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ کُلُّ مُرْضِعَهٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ کُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَتَرَی النَّاسَ سُکَارَی وَمَاهُم بِسُکَارَی وَلکِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِیدٌ» (حج: ۲) روزی که می‏بینی هر شیردهنده از شیرخوار خود فراموش می‏کند و هر صاحب حملی حمل خود را بیندازد؛ مردم را مست می‏بینی. آنها مست نیستند و لکن عذاب خداوند سخت است.
    
59 . یوم فوز السعداء: روز رستگاری انسانهای سعادتمند و نیکوکار: « الاخره فوز السعداء» (غرر، ج ۱، ص ۵۲ ، ف ۱، ح ۷۴۵.) آخرت روز رستگاری سعادتمندان است.    
60 . محل الصدیقین و موطن الابرار و الصالحین: جایگاه راستان و نیکان و شایستگان «    دار البقا محل الصدیقین و موطن الابرار و الصالحین»    (غرر ص ۴۰۳ ف ۳۱ ح ۲۶. )   امیرالمومنین علیه السلام می‏فرماید: دار بقا محل راستگویان و موطن     نیکان و شایستگان است. حضرت در سخن دیگری می‏فرماید: « دعکم اللّه سبحانه الی دار البقاء و قراره الخلود و النعماء و مجاوره الانبیاء و السعداء فعصیتم و اعرضتم ـ دعتکم الدنیا الی قراره الشقاء و محل الفناء و انواع البلاء  و العناء فاطعتم و بادرتم واسرعتم…»    (همان، ح ۲۸ و ۲۹. )   خدای سبحان شما را به سوی جایگاه  بقا و قرارگاه جاودانگی و نعمتها و همسایگی پیامبران و سعادتمندان فراخوانده است. پس نافرمانی می‏کنید و از این دعوت روی برمی‏تابید در حالی که دنیا شما را به قرارگاه بدبختی و محل فنا و انواع گرفتاری و رنج فراخوانده است. پس اطاعت کردید و با سرعت به سوی این دعوت شتافتید.

از آیات و روایات نامها و اوصاف دیگری نیز برای قیامت می‏توان استخراج کرد که به همین مقدار بسنده می‏کنیم. مرحوم فیض کاشانی در کتاب المحجه البیضاء ج ۸ ص ۳۳۱ به بعد حدود صد اسم و صفت برای آخرت آورده است. از قبیل: یوم الندامه، یوم المحاسبه، یوم المسأله، یوم المسابقه، یوم المناقشه، یوم المنافسه، یوم الزلزله، یوم الصاعقه، یوم الواقعه، یوم القارعه، یوم الدمدمه، یوم الراجفه، یوم الرادفه، یوم الغاشیه، یوم الداهیه، یوم الطامه، یوم الطافه، یوم الفرار، یوم القرار، یوم الفراق و …

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
به بالا بروید