نبیه بدنى زنان

نبيه بدنى زنان

پرسش چرا قرآن در آیه «و التى تخافون نشوزهن فعظوهن و اهجروهن فى المضاجع و اضربو هن» نسإ۳۴/، به مردان اجازه داده که در مورد زنان متوسل به تنبیه بدنى شوند؟! پاسخ
اولا: قرآن در جمله فوق چنین تعبیر مى کند: زنانى را که از طغیان و سرکشى آنها مى ترسید، موعظه کنید و پند و اندرز دهید و به این ترتیب آنها که پا از حریم نظام خانوادگى فراتر مى گذارند، قبل از هر چیز باید به وسیله اندرزهاى دوستانه و
بیان نتایج سوء این گونه کارها آنان را به راه آورد و متوجه مسوولیت خود نمود.
«واهجروهن فى المضاجع» در صورتى که اندرزهاى شما سودى نداد، در بستر از آنها دورى کنید و با این عکس العمل و بى اعتنایى و به اصطلاح قهر کردن، عدم رضایت خود را از رفتار آنها آشکار سازید. شاید همین واکنش خفیف در روح آنان موثر گردد.
«واضربوهن» (بزنید ایشان را) اگر سرکشى و پشت پا زدن به وظایف و مسوولیتها از حد بگذرد و همچنان در راه قانون شکنى با لجاجت و سرسختى گام بردارند، و نه اندرزها تإثیر کند، و نه جدا شدن در بستر و کم اعتنایى نفعى ببخشد و راهى جز شدت عمل باقى نماند، براى وادار کردن آنها به انجام تعهدها و مسوولیتهاى خود، چاره منحصر به خشونت و شدت عمل گردد، در این جا اجازه داده شده که از طریق تنبیه بدنى آنها را به انجام وظایف خویش وادار کنند.
ثانیا: جواب این ایراد با توجه به معنى آیه و روایاتى که در بیان آن وارد شده و توضیح آن در کتب فقهى آمده است و همچنین با توضیحاتى که روانشناسان امروز مى دهند، چندان پیچیده نیست؛ زیرا اولا آیه، مسإله تنبیه بدنى را در مورد افراد
وظیفه نشناسى مجاز شمرده که هیچ وسیله دیگرى درباره آنان مفید واقع نشود. و اتفاقا این موضوع تازه اى نیست که منحصر به اسلام باشد، در تمام قوانین دنیا، هنگامى که طرق مسالمت‏آمیز براى وادار کردن افراد به انجام وظیفه، موثر واقع نشود، متوسل به خشونت مى شوند؛ نه تنها از طریق ضرب، بلکه گاهى در موارد خاصى مجازات هایى شدیدتر از آن نیز قائل مى شوند که تا سرحد اعدام پیش مى رود.
ثالثا: تنبیه بدنى در اینجا همانطور که در کتب فقهى نیز آمده است باید ملایم و خفیف باشد، بطورى که نه موجب شکستگى و نه مجروح شدن گردد و نه باعث کبودى بدن.
رابعا: روانکاوان امروز معتقدند که جمعى از زنان داراى حالتى به نام مازوشیسم (آزارطلبى) هستند و گاه که این حالت در آنها تشدید مى شود، تنها راه آرامش آنان تنبیه مختصر بدنى است. بنابراین ممکن است ناظر به چنین افرادى باشد که
تنبیه خفیف بدنى، در موارد آنان، جنبه آرام بخشى دارد و یک نوع درمان روانى است. مسلم است که اگر یکى از این مراحل موثر واقع شود و زن به انجام وظیفه خود اقدام کند، مرد حق ندارد بهانه گیرى کرده، در صدد آزار زن برآید. لذا به دنبال این جمله مى فرماید: «فان اطعنکم فلا تبغوا علیهن سبیلا»؛ اگر آنها اطاعت کنند به آنها تعدى نکنید و اگر گفته شود که نظیر این طغیان و سرکشى و تجاوز در مردان نیز ممکن است، آیا مردان نیز مشمول چنین مجازاتهایى خواهند شد؟ در پاسخ مى گوییم: آرى. مردان هم درست همانند زنان در صورت تخلف از وظایف، مجازات مى گردند؛ حتى مجازات بدنى. منتها چون این کار غالبا از عهده زنان خارج است، حاکم شرع موظف است که مردان متخلف را از طرق مختلف و حتى از طریق تعزیر (مجازات بدنى) به وظایف خود آشنا سازد.
داستان مردى که به همسر خود اجحاف کرده بود و به هیچ قیمت حاضر به تسلیم در برابر حق نبود و على (علیه السلام) او را با شدت عمل و حتى با تهدید به شمشیر وادار به تسلیم کرد، معروف است. «ان الله کان علیا کبیرا»؛ و در پایان مجددا به مردان هشدار مى دهد که از موقعیت سرپرستى خود در خانواده سوء استفاده نکنند و به قدرت خدا که بالاتر از همه قدرتهاست، بیندیشند؛ زیرا خداوند بلند مرتبه و بزرگ است.
(ماهنامه یاس، شماره‏۱)

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا