کی انسان از عمل خودش حد اکثر بهره را میبرد ( و به ) سعادت جاویدان اخروی ، قرب به ذات حق ، دوری از عذاب الهی و به دنیای سعادتمند ( نائل میشود ؟ ) آن وقتی که به نور خدا روشن باشد و برای خدا کار کند ، میشود : ” « لیجزیهم الله احسن ما عملوا »” یعنی حد اکثر آنچه که به یک عملی میشود پاداش داد ، پاداش داده میشود و دیگر جای خالی نیست ، دنیایش هست ، آخرتش هم هست . بعد میفرماید : ” « و یزیدهم من فضله »” از فضل خودش یک چیز اضافه هم میدهد ، یعنی علاوه بر اینکه حد اکثر پاداش را میدهد ، اضافه بر پاداش هم از فضل خودش میدهد ، که یک منطقی هست در قرآن کریم تقریبا به همین مضمون و به عبارات مختلف و آن اینکه اگر کسانی در راه خدا باشند ، اینکه عملشان حد اکثر پاداش داده میشود به جای خود ، آنچه میخواهند به آنها داده میشود نیز به جای خود « و من اراد الاخره و سعی لها سعیها و هو مؤمن فاولئک کان سعیهم مشکورا لهم فیها ما یشاؤون »علاوه بر آن ” « و لدینا مزید »” ( ۱ ) در اینجا چون راه فطری و طبیعت بشر است ، یک چیزهایی هم که نخواستهاند مافوق خواسته به آنها تفضل میشود . تعبیر دیگر چنین است : ” « من کان یرید حرث الاخره نزد له فی حرثه» (۲)
تعبیر دیگری در چند جای قرآن هست که آن خیلی عجیب است . در بعضی آیات ، قرآن میگوید اگر کسی کار بد بکند به همان اندازه که کار بد کرده به او کیفر میدهند ، و اگر کار خوب بکند چند برابر کار خوب به او ( پاداش ) میدهند : ” « من جاء بالحسنه فله عشر امثالها »” ( ۳ ) کسی که کار خوب بکند ده برابر به او پاداش میدهند .
یک منطق دیگری در قرآن هست که خیلی لطیف و عالی است و آن این است : ” « و من یقترف حسنه نزد له فیها حسنا(۴) (این خیلی عجیب است ! ) اگر کسی کار نیک و زیبا بکند ما به زیبایی کارش میافزاییم ، یعنی ما گریم و پرداختش میکنیم . وقتی کار در مسیر خلقت و رضای الهی قرار بگیرد اینچنین است . شما کاری را در مسیر رضای الهی انجام بدهید ، بسا هست این کار شما معایب و نواقصی دارد ، اما خدا به فضل و لطف خودش آن معایب و نواقص را برطرف میکند و زشتیهای عمل شما را از بین میبرد و تبدیل به زیبایی میکند . خدا نسبت به کار نیک مشاطه گری میکند ، بدیهایش را میپوشاند و به جایش خوبی میآورد . پس این دو مطلب است : یکی اینکه یک کار خوب که انسان میکند خدا آن را ده تا کار خوب حساب میکند . این ، جنبه کمیت کار است ، یعنی لطف الهی بر کمیتش میافزاید . یکی هم جنبه کیفیت کار است که انسان یک کار نیمه زیبا انجام میدهد ، بعد میبیند خدا تمام زیبا به او تحویل میدهد . اینها همه فرع بر این است که انسان به آن نور هدایتی که سراسر عالم را گرفته است روشن باشد ، کور و تیره و گمراه نباشد . این معجزه ها همه از همان روشنی ایمان و روشن بودن به مقصد اصلی خلقت پیدا میشود ” لیجزیهم الله احسن ما عملوا ” که خدا پاداش بدهد به آنها به نیکوترین وجهی که عمل کردهاند . مقصود این است که آن عملی که انجام دادهاند ، به حد احسنی که میشد آن را انجام دهند ، آن طور به آنها پاداش میدهد . این آن عملی است که انجام داده و خواستهاند ” « و یزیدهم من فضله »” و به فضل خودش باز ( برپاداش ) اضافه میکند .