اضطراب کودک و نقش والدین در کاهش آن
دلهره و اضطراب بین کودکان و نوجوانان معمولا وجود داشته و درصد بالایی از ذهن روانی آنان را دربر می گیرد، اما کارشناسان معتقدند که وجود این نگرانی در آنها بدون حمایت والدین به شیوه بهتری تسکین یافته و اثرات مخربی نیز بر عملکرد روانی آنها در آینده نخواهد گذاشت.
نشانههای روشنی از یک کودک مضطرب وجود دارد: نواسانات خلقی، غذا نخوردن، نمرات ضعیف و اختلال در خواب. شرایطی این چنینی معمولاً تنشهای ذهنی و روانی به همراه خود دارند و مدیریت آنها کار آسانی نیست.
تحقیقات نشان داده اند اضطراب دوران کودکی، یکی از قوی ترین عوامل ایجاد افسردگی در نوجوانان و جوانان است. زیرا با نهادینه شدن و عدم درمان اضطراب دوران کودکی، با افزایش سن،احساس ناتوانی و ضعف در برابر مشکلات و مدیریت مسائل در فرد افزوده شده سبب ایجاد سرخوردگی و در نهایت افسردگی خواهد شد. عملکرد والدین در این زمینه بسیار تاثیر گذار است.
ایجاد یک محیط سرشار از انرژی مثبت و به دور از اضطراب
خانه برای کودکان حکم یک پناهگاه را دارد. کودک باید در خانه احساس امنیت کند و محیطی باشد که در صورت بروز مشکلات به آنجا پناه ببرد. والدین باید این اطمینان را داشته باشند که محیط خانه فضایی مثبت برای کودکشان است و کودک میتواند در آن احساس راحتی کند. کودک مضطرب اعتماد به نفس و عزت نفس پایینی دارد.
والدین میتوانند با تعریف کردن از او در کارهایی که درست انجام میدهد، به کودک کمک کنند تا عزت نفس خود را دوباره بدست آورد. باید طوری با کودک برخورد کنید که به راحتی احساساتش را با شما در میان بگذارد. بدون اینکه او را قضاوت کنید به حرفهای او گوش دهید و بگذارید با شما راحت باشد. به فرزند خود کمک کنید که به تواناییهای خودش پی ببرد و از آنها استفاده کند.
در درجه اول نگرانی و اضطراب خود را مدیریت کنید
اگر والدین خود گرفتار نگرانی و اضطراب بوده و قبل از انجام هر کاری جوانب منفی و خطرات احتمالی آن را مد نظر قرار دهند و کودک را از انجام کارها باز دارند، به خودی خود باعث ایجاد دلواپسی و نگرانی در کودک خود می شوند. اگر می خواهید کودکی جسور، شاد و با روحیه و به دور از اضطراب تربیت کنید، در درجه اول باید نگرانی و اضطراب خود را مدیریت کرده و سپس کودک را تشویق به رویارویی با عوامل ترس و اضطراب کنید و از حمایت بی جای کودک بپرهیزید.
برای احساسات کودک احترام قائل شوید
به احساسات فرزند خود احترام گذاشته و آن را درک کنید. سعی در نفی آن نکنید و به کودک خود نگویید که نباید آن احساسات را داشته باشد. وقتی علائم اضطراب را در فرزند خود میبینید آرامش خود را حفظ کنید.
“اینقدر ترسو نباش” این خطرناک ترین جمله ای است که می توانید بگویید. هرگز کودک تان را بخاطر احساساتش در موضع ضعف قرار ندهید. بل از هر کس خود کودک می خواهد ترس هایش را از بین ببرید اما مشکل اینجاست که نمی داند چطور اینکار را بکند.
کودکان خیلی نگران نحوه بروز نگرانی شان هستند و همین برچسب ها باعث میشود ترس شان بیشتر بشود. حتی قبل از اینکه شما از این جمله استفاده کنید، آنها خودشان را با بچه هایی که در موقعیت مشابه کمتر می ترسند مقایسه می کنند. در واقع خود اضطراب دلیل اصلی بخشی از اضطراب کودک است. اگر رفتار والدین احساس گناه کودک را بیشتر کند، شرایط بدتر میشود.
هرگز به کودک تان برچسب نزنید. بجای اینکار با تکنیک های قبلی ترس و اضطراب کودک را کاهش بدهید و سپس ماجرای ترس و اتفاقاتی که در بدن می افتد را برایش تعریف کنید. بله؛ این گفت و گوی علمی برای کودک بسیار جالب است. همین که بداند همان اتفاقی که چند دقیقه پیش تجربه کرده برای پدر و مادرش هم پیش می آید، آرامش را دو چندان می کند.
تاکنون نگرانی هیچ کودکی با شنیدن جمله “نگران نباش!” یا “آرام باش!” رفع نشده است. در واقع نگرانی نقش مهمی در زندگی ما ایفا میکند. بدون داشتن هیچ گونه نگرانی ما نمی توانیم خطرات واقعی که ما را تهدید می کنند بررسی و شناسایی کنیم. هر روز به کودک مضطرب خود زمانی را اختصاص دهید تا راه حل های جدید رفتار و مقابله با اضطراب را با هم بررسی کنید.
قدرت مواجه با عامل اضطراب را در کودک تقویت کنید
هنگام بروز نگرانی و اضطراب در فرزندتان سعی نکنید ذهن او را از آنچه باعث این تشویش است منحرف کنید بلکه تلاش کنید بدون ایجاد هر گونه فشار و یا تهدید، درباره آنچه او را نگران کرده است، با او صحبت کنید، با ارائه راهکارهای منطقی او را به جای عقب نشینی، تشویق به مبارزه و چالش با آن کنید و پس از آن برای او قدرت انتخاب بگذارید و به او اجازه دهید خودش راهکاری برای مقابله با اضطراب درونی خود بیابد. در این صورت در عین اینکه نقش حمایتی خود را از فرزندتان نشان داده اید به او می آموزید که خودش باید راه حلی برای مشکل پیدا کند.
در واقع با این کار روحیه استقلال طلبی را در او تقویت کرده و از وابستگی او به خودتان کاسته اید. اما اگر فرزندتان را تشویق کنید که از آنچه او را نگران میکند و یا باعث ایجاد ترس در او می شود، اجتناب کند و یا خودتان مسئولیت برخورد با عامل بوجودآورنده اضطراب را برعهده بگیرید، قدرت مواجه با آن را در او ضعیف کرده و در واقع هسته مرکزی اضطراب را در او تقویت نموده شکست پذیری او را در مواجه با مشکلات افزایش داده اید.
مهارتهای فکری کودک را بهبود بخشید
اگر کودک شما به سن بلوغ رسیده است و یا از لحاظ فکری به میزان کافی رشد کرده است باید به کودک خود یاد بدهید که درباره مشکلات خود فکر کرده و توضیح و یا راه حلی برای آنها پیدا کند. شما میتوانید مشکلات فرزند خود را برای او توضیح دهید مثلا مشکلاتی مانند امتحانات، اختلاف بین دوستان، کنکور و… سپس به او کمک کنید که به این مشکلات فکر کند و راهحل برای آنها ارائه دهد و درباره عاقبت این راه حلها هم پیشبینی انجام دهد. بدین صورت فرزند شما مهارت فکری پیدا میکند و به جای استرس گرفتن در موقعیتهای مختلف میتواند آنها را حل کند و بر اضطراب خود فایق آید.