نقد و بررسی مضمون چند حدیث درباره قضا و قدر ۲

نقد و بررسی مضمون چند حدیث درباره قضا و قدر 2

ممکن است گفته شود این حدیث اولا منافات دارد با آنچه قبلا در صفحه ۷۳ از توحید صدوق نقل شده بدین مضمون که اصبغ بن نباته گفت: علی علیه السلام از پای دیوار کجی حرکت کرد و پای دیوار دیگری نشست، همینکه مورد اعتراض قرار گرفت که می خواهی از قضا و قدر الهی فرار کنی، جواب داد از قضا و قدری به قضا و قدر دیگر فرار می کنم. چگونه است آنجا که خود علی علیه السلام از پای دیوار کج حرکت می کند و حرکت کردنش مورد ایراد قرار می گیرد، می گوید از قضا و قدری به قضا و قدری پناه می برم، و اما آنجا که دیگری به او تذکر می دهد، می گوید: اجل نگهبان است. و ثانیا در زیر دیوار مشرف به سقوط نشستن از لحاظ قانون شرعی حرام و ممنوع است، چگونه علی علیه السلام تحت عنوان اینکه اجل نگهبان است برجای خو د نشست؟ پس این حدیث قابل قبول نیست.

اما به نظر می رسد با توجه به مطالبی که در گذشته گفتیم بتوان این حدیث را تفسیر کرد، به طوری که نه با حدیث توحید صدوق منافات داشته باشد و نه با اصل مسلم شرعی مبنی بر وجوب حفظ نفس و حرمت القای نفس در مهالک.

اما باید گفت که عوامل قضا و قدر و رشته های علی و معلولی را نباید به علل و اسباب مادی و دنیای سه بعدی محدود و محصور کرد، عوامل معنوی نیز به نوبه خود رشته ای از علل و اسباب این جهان را تشکیل می دهند. علیهذا گاهی اگر یک جریان را تنها از دریچه علل مادی و ابعاد جسمانی بنگریم رابطه علی و معلولی کاملی می بینیم، ولی اگر با دیده دیگری جریانهای پنهان دیگر را مشاهده کنیم، خواهیم دید آنچه ما او را علت می پنداشتیم برای وجود معلول کافی نبوده، زیرا یک جریان پنهان دیگر بوده که در جریان مورد نظر ما دخالت داشته است. عوامل معنوی از جمله صدقات و احسانها و نیتها و بالاخره نوع اعمال بشر که با نیت و جنبه های روحی بشر وابستگی دارد، از خود آثاری در جریان علل و اسباب جهان باقی می گذارد و اگر کسی حس علاوه ای بر آنچه ما داریم داشته باشد و آن جریانها را با آن حس، ادراک کند، در موارد خاصی طرز قضاوت او با قضاوت ما متفاوت خواهد بود. درست مثل این است که ما که موجود سه بعدی هستیم با موجودات دو بعدی که بیش از دو بعد را نمی توانند درک کنند، در یک موضوع بخواهیم قضاوت کنیم، البته در موضوعات دو بعدی قضاوت ما و آنها یکسان خواهد بود ولی در موضوعات سه بعدی قضاوت ما و آنها قهرا متفاوت خواهد بود. اهل یقین، یعنی آنها که حسی دیگر و دیده ای دیگر دارند و جهان را در کشش و امتدادی دیگر و جریان و سیلانی دیگر علاوه بر آنچه ما می بینیم می بینند، در موارد خاصی قضاوت آنها با ما متفاوت خواهد بود. آنچه ما او را مثلا علت مرگ می بینیم، او به واسطه احاطه بر جهانی پنهان ممکن است علت مرگ نبیند. از لحاظ جریانهای معنوی چه مانعی دارد که بعضی چیزها در حکم تضمین عمر یا سلامت یا رزق باشد و تأثیری معنوی در ادامه عمر یا سلامت یا توسعه رزق داشته باشد و اهل یقین از آن آگاه باشند؟ به هر حال، این حدیث قابل توجیه است و این مطلب دامنه درازی دارد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
به بالا بروید