نقش ایمان در قبولی اعمال خوب انسانها

نقش ایمان در قبولی اعمال خوب انسانها

جوانهای امروز این سؤال را زیاد مطرح می‏کنند ، به این صورت که می‏گویند چه دلیلی هست و چه لزومی دارد که برای اینکه عمل انسان مقبول درگاه خدا واقع بشود انسان حتما به‏ خدا اعتقاد داشته باشد ، مسلمان باشد ، ایمان داشته باشد ، یا به تعبیری‏ که در این آیات هست به نور الهی روشن شده باشد ، کار خوب به هر حال‏ خوب است ، خدا هم که غنی است ، پس برای خدا چه فرق می‏کند که بنده‏ای‏ که کار خوب و یا کار بد می‏کند او را بشناسد یا نشناسد ، خدا چون خداست‏ و بزرگ و عظیم و غنی و بی اعتناست ، نباید بین بندگان چه آن بنده‏ای که‏ او را می‏شناسد و در درگاه او سر تعظیم فرود می‏آورد ، نماز می‏خواند و روزه‏ می‏گیرد ، و چه آن بنده‏ای که اساسا او را نمی‏شناسد و بلکه نسبت به او مخالف و یاغی است ولی در عین حال اینها هر دو کار خوب می‏کنند فرق‏ بگذارد . پس روز قیامت نباید مسأله ایمان ، حسابی داشته باشد ، فقط باید عمل حساب داشته باشد ، بنابراین اگر یک آدم مادی مسلک منکر خدا و منکر همه پیغمبران خدا کار خیری کرده ، مثلا خدمتی به بشریت کرده است ، خدا باید او را به بهشت ببرد ، همانطور که اگر یک بنده‏ای که او را می‏شناسد کار خوب بکند ، باید او را به بهشت ببرد ، و غیر از این هم‏ نمی‏تواند باشد . اگر غیر از این باشد باید بگوییم خدا العیاذ بالله مثل‏ آن رؤسایی است که میان افرادی که می‏آیند تعظیم می‏کنند و تملقش را می‏گویند و آن افرادی که پیش او نمی‏آیند تعظیم کنند و تملق بگویند فرق‏ می‏گذارد ، در صورتی که ما می‏گوییم رئیس خوب آن رئیسی است که هیچ فرقی‏ میان افراد از این نظر نگذارد ، فقط به کار افراد توجه کند ، اگر دید کار فرد خوب است به او پاداش بدهد . این موضوع را خیلی از افراد به صورت‏ اشکال و ایراد سؤال می‏کنند و من خودم در آخرین بخش کتاب عدل الهی این موضوع بحث کرده ام.

این سؤال هم بیشتر از اینجا مطرح می‏شود که می‏گویند ما افرادی را سراغ‏ داریم که اینها خدمات بزرگی به بشریت کرده و می‏کنند و حال آنکه مسلمان‏ نیستند و بعضی از آنها نه تنها مسلمان نیستند و ایمان به اسلام و پیغمبر اسلام ندارند ، بلکه اساسا به خدا ایمان ندارند و خدا را نمی‏شناسند . مثلا آن کسی که پنی سیلین را کشف کرد چه خدمت بزرگی به بشریت کرده ، چقدر بیماریها بود که قبل از کشف پنی سیلین غیر قابل علاج بود و چقدر کودکان‏ مثلا به همین بیماری دیفتری می‏مردند و معالجه نمی‏شدند ، اما بعد از کشف‏ پنی‏سیلین معالجه می‏شوند . همین طور آن کسی که واکسن ضد کزاز را کشف کرد ، و دیگران . آیا می‏شود گفت خدا عمل این اشخاص را به جرم اینکه ایمان‏ نداشته‏اند نادیده می‏گیرد ؟

حال ببینیم قضیه از چه قرار است و مطلب چگونه است . خدا یک اصلی را در قرآن کریم بیان کرده است که این اصل ما را کاملا روشن می‏کند و آن اصل این‏ است : در سوره بنی اسرائیل می‏فرماید : « من کان یرید العاجله عجلنا له فیها ما نشاء لمن نرید ثم جعلنا له‏ جهنم یصلیها مذموما مدحورا و من اراد الاخره و سعی لها سعیها و هو مؤمن‏ فاولئک کان سعیهم مشکورا کلا نمد هؤلاء و هؤلاء من عطاء ربک و ما کان‏ عطاء ربک محظورا»( ۱)

خلاصه این آیه‏ها این است که هر کسی در هر راهی که تلاش کند و به سوی هر مقصدی که برود و فعالیت کند ، خدا اجرش را در همان مقصد ضایع نمی‏کند . خدا این عالم و این دستگاه هستی را به‏ صورت یک دستگاه آماده برای کشت کردن و محصول برداشتن ساخته است . شما از یک مزرعه چه انتظاری دارید ؟ انتظار دارید که آنچه را کشت می‏کنید بردارید ، اما از مزرعه هر اندازه مزرعه خوب و عالی باشد این انتظار غلط است که انسان یک چیزی را کشت کند و چیز دیگری بردارد و این اساسا معنی‏ هم ندارد . شما اگر در یک مزرعه مساعد و آماده ، مثلا گندم بکارید گندم‏ برمی‏دارید ، جو بکارید جو برمی‏دارید ، درخت میوه بکارید میوه برداشت‏ می‏کنید ، اگر گلابی غرس کنید گلابی برمی‏دارید و اگر حنظل بکارید حنظل ، اگر خار بکارید خار برداشت می‏کنید و اگر گل بکارید گل . معنی یک مزرعه عالی و نمونه این نیست که به هر حال گل بدهد اعم از اینکه من خار بکارم یا چیز دیگر ، یا برنج و یا گندم محصول بدهد ، من‏ ارزن بکارم یا جو . این غلط است . انسانها در تلاشهایشان مقصدی دارند . درست است که همه طالب سعادت‏ هستند ولی سعادتشان را در چه چیزی جستجو می‏کنند ؟ یک وقت هست انسان در این دنیا تلاش می‏کند ، عمل می‏کند ، زحمت می‏کشد برای محصولی و نتیجه‏ای که‏ می‏خواهد در همین دنیا بگیرد و اصلا به خدا و آخرت هم کاری ندارد ، یعنی‏ بذری که می‏پاشد فقط بذر دنیایی است ، کاری می‏کند نه برای نتیجه‏ای در همین دنیا . اما یک وقت هست انسان کاری می‏کند نه برای نتیجه مادی در این دنیا ، بلکه برای اینکه قرب به حق پیدا کند ، به خدا نزدیک شود و در جهان دیگر محصولی بردارد . قاعده این است که اگر کسی بذری برای آن‏ جهان کاشته است در آن جهان به او بدهند و اگر بذری برای این جهان کاشته است در این جهان به او بدهند .

قرآن‏ می‏گوید ” « کلا نمد »” ما مدد خودمان را ، هم به آنان که خداخواه و آخرت خواه هستند و مقصدشان بالاتر از مادیت است می‏رسانیم و هم به آنها که نمی‏خواهند تا آنجا بروند و می‏خواهند محصول و نتیجه را در همین جا بگیرند ، با یک تفاوت و آن اینکه چون دنیا دار تزاحم علل و اسباب است‏ خدا تضمین نمی‏کند که هر کسی برای دنیا و مقصد دنیا تلاش کند صد در صد به‏ آن می‏رسد ، چون ممکن است به موانعی بربخورد ، بذری را بپاشد برای اینکه‏ در دنیا نتیجه بگیرد ولی بذرش در همین جا فاسد و خراب بشود و آفتی به‏ آن برسد ، نه افرادش را تضمین می‏کنیم که به همه صد در صد بدهیم و نه در همه اعمال تضمین می‏کنیم که در همه اعمال صد در صد بدهیم . بذری که به‏ مقصد دنیاست خیلی از اوقات به آفت برمی‏خورد ، ولی بذری که برای خدا و برای تقرب به حق و برای آخرت پاشیده شود ، دیگر تخلف پذیر نیست . آن‏ ( بذر ) مطابق با مزاج هستی است و تخلف نمی‏پذیرد ، و بلکه بیش از مقداری که شخص کاشته است محصول می‏دهد . حال من از شما می‏پرسم این اصل کلی چطور است ؟ آیا این اصل کلی یک اصل‏ منطقی است یا منطقی نیست ؟ در آیات دیگری هم این مطلب به صورت دیگری‏ آمده است . در سوره شوری می‏فرماید : ” « من کان یرید حرث الاخره نزد له‏ فی حرثه و من کان یرید حرث الدنیا نؤته منها و ما له فی الاخره من نصیب» (۲) اصلا این تعبیر کشت و زراعت کردن از خود قرآن است  هر کسی‏ که بخواهد بذر را به قصد آخرت بپاشد یک بذر به قصد آخرت ، نه اینکه دو جور بذر داریم : بذر دنیا و بذر آخرت ، یک بذر با نیت انسان فرق می‏کند که آن‏ را به نیت آخرت بکارد یا به نیت دنیا هر کسی که قصدش کشت آخرت باشد به او می‏دهیم ، زیادترش را هم می‏دهیم و هر کسی هم که قصدش دنیا باشد ( نمی‏گوید که می‏دهیم و بیشتر از آن چیزی به او می‏دهیم ) او را هم محروم‏ نمی‏کنیم : ” « نؤته منها »” .

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا