میزان تحصیلات از عوامل مهم تشکیل دهنده شخصیت و بخصوص در ایران تعیین کننده وجهه اجتماعی است.
احتمالات زیر را میتوان درباره میزان تحصیلات زن و شوهر در نظر گرفت:
۱- مرد دارای تحصیلات عالی است؛ ولی زن دارای تحصیلات متوسط یا کمتر است.
۲- مرد و زن هر دو دارای میزان تحصیلات یکسانی هستند.
۳- زن دارای تحصیلات عالی و مرد از تحصیلات کمتری برخوردار است.
۴- مرد دارای تحصیلات عالی و زن بیسواد است ، یا تحصیلات اندکی دارد.
در حالت ۱ و ۲ مشکلی ایجاد نمیشود؛ ولی در حالت ۳ و۴ غالباً زندگی زناشویی مواجه با ناسازگاری و در پارهای موارد از هم پاشیده میشود. زنی که دارای تحصیلات عالی بوده، پزشک یا مهندس است، از نظر تفاهم با مردی که حداکثر تحصیلات ابتدایی دارد و مثلاً راننده یا لوله کش است تفاهم ندارد. مرد دنیا را به گونهای میبیند و زن گونهای دیگر . زن در مجالس و محافل، زمانی که شوهرش صحبت میکند و احتمالاً بیشتر کلمات را غلط ادا مینماید و یا مطالب ناخوشایندی را مطرح مینماید، احساس ناراحتی و حقارت میکند؛ و در نهایت زندگی برای هر دو تلخ خواهد شد.
در حالت دوم که مرد دارای تحصیلات عالی و زن بیسواد یا کم سواد است نیز همان وضعیت اول برای مرد وجود دارد. این حالت وقتی اتفاق میافتد که مرد در روستای خود در سن ۱۸ تا ۲۰ سالگی زمانی که در دبیرستان درس میخوانده با یکی از دختران بیسواد روستایی خود ازدواج کرده و صاحب فرزند نیز شده است. سپس با توجه به استعداد و آمادگی ذهنی که داشته به شهر آمده و تحصیلات خود را تا مراحل عالی ادامه داده است. در چنین زندگی نیز فضای شادی و مسرتی حاکم نخواهد بود.
لازم به یادآوری است که نوع تحصیلات مهم نیست. آنچه در ازدواج مهم است؛ سطح تحصیلات است. در عین حال چنانچه تحصیلات زن و شوهر در یک حوزه باشد؛ تفاهم زناشویی بیشتر خواهد بود. بهعنوان مثال ازدواج یک پزشک با یک پرستار بیشتر موفق خواهد بود؛ تا ازدواج یک پزشک با یک مهندس. معذلک نوع تحصیل در موقعیت ازدواج در مقام مقایسه با سطح تحصیلات بسیار کم اهمیت است. اهمیت سطح تحصیلات در ازدواج بهقدری است که چنانچه تفاوت زیاد باشد ، میتوان گفت بهندرت سازگاری وجود خواهد داشت.
مشاوره در امر ازدواج در رابطه با عامل تحصیل
میزان تحصیلات عامل مهمی در زندگی زناشویی است. بنابراین در انتخاب همسر باید مورد توجه قرار گیرد. مشاوران در رابطه با عامل تحصیل در امر همسر گزینی باید مراجعان را به اهمیت موضوع توجه دهند و در موارد مختلف به شرح زیر عمل نمایند.
۱- با توجه به فرهنگ ایرانی چنانچه مرد تحصیلات بیشتری داشته باشد ، در زندگی زناشویی مشکلی ایجاد نمیشود. معمولاً مردانی که تحصیلات عالی دارند ، میزان تحصیلات همسر خود را در سطح متوسطه ، در صورت هماهنگی سایر عوامل میپذیرند. بنابراین مشاوران در مورد مراجعان خود باید این نکته را مورد توجه قرار بدهند. مواردی دیده میشود که مرد با وجود داشتن تحصیلات عالی همسر خود را با تحصیلات متوسطه انتخاب میکند و مایل نیست که او تخصصی داشته باشد و خارج از خانه شاغل گردد. تمایلات دختر و پسر در مورد سطح تحصیل ، در مشاوره همسر گزینی باید مورد توجه قرار گیرد. ولی به هر حال پایینتر بودن سطح تحصیلات دختر در مقابل پسر غالباً مشکل اساسی ایجاد نمینماید.
۲- دختر دارای تحصیلات عالی و پسر دارای سواد اندک و یا تحصیلات در حدود متوسطه است. در این حالت ممکن است در زمان ازدواج به علت نکات مثبتی که در پسر وجود دارد ، پیوند زناشویی انجام گیرد؛ ولی این تفاوت احتمال دارد بهتدریج به علل اشتغال اجتماعی زن و احساس برتری نسبت به شوهر و برعکس احساس حقارت شوهر در مقابل زن موجب اختلاف شود و زندگی شیرین زناشویی مبدل به کشمکش روانی و اخلاقی گردد. بنابراین مشاور باید عواقب بعدی این حالت را به پسر و دختر گوشزد کند و آنان را متوجه سازد که اختلاف سطح تحصیل بالاخره ممکن است زمینهای برای اختلاف باشد و آنان باید در انتخاب همسر به این نکته توجه نمایند.
۳- حالت دیگر آن است که زن یا شوهر پس از ازدواج درس خوانده و اختلاف سطح تحصیل ایجاد شده باشد و این امر موجب از هم گسیختن و یا به هم خوردن محیط گرم خانواده گردد. در این موارد مشاور باید شوهر را به زندگی پس از ازدواج مجدد و وضعیت زن اول و احیاناً فرزندان قبلی او توجه دهد و با مقایسه دو حالت عدم ازدواج و ازدواج دوم او را به نابسامانیهای حالت دوم متوجه سازد. وانگهی زن را در جهت تطبیق دادن خود با شرایط زندگی جدید شوهر ترغیب نماید و بالاخره زوجین را در جهت این واقعیت که از هم گسیختگی زندگی آنان شرایط بهتری را ایجاد نمینماید؛ آگاهی دهد.
۴- حالت دیگر موردی است که زن پس از ازدواج تحصیلات عالی مینماید و به فکر جدایی و طلاق میافتد. در این حالت نیز مشاور باید با تشکیل جلسات مشاورهای با زن و شوهر، بهویژه زن را متوجه زندگی بعد از طلاق و شوهر را در جهت هماهنگ ساختن خود با همسرش توصیه نماید.
۵- دخترانی هستند با تحصیلات عالی که به علل مختلف با مردی کم سواد یا بیسواد ازدواج میکنند. در مورد این گونه دختران و بالعکس پسرانی با این حالت ، مشاور باید در انتخاب همسر، آنان را با اهداف ازدواج آشنا سازد و به آنان بینش دهد که هدف ازدواج نه ترحم و ثواب اخروی است و نه افکار غیرواقعی در جهت جلب رضایت والدین و یا حفظ موقعیت آنان. در این صورت مسلماً این گونه دختران و پسران تن به چنین ازدواجهایی نخواهند داد و در نتیجه با ناراحتیهای بعد از ازدواج و یا با طلاق و از هم گسیختگی خانواده مواجه نخواهند شد.