نماز – فلسفه سجده

نماز - فلسفه سجده

پرسش. سجده در نماز چه اسراری دارد؟

پاسخ: سجود، مصدر سَجَد به معنای به رو بر زمین افتادن و پیشانی یا چانه را بر زمین نهادن است. همچنان که قرآن درباره برادران یوسف می‏ فرماید:     «وخروا له سجدا.» (یوسف: ۱۰۰) نیز فرموده است: «یَخِرُّونَ  لِلْأَذْقَانِ سُجَّداً» (اسراء:۱۰۷).  ( پرورش روح نماز و عبادت در المیزان، ص ۱۸.)       
نمازگزار در سجده، شریف‏ترین قسمت بدن خویش را به نشانه بندگی بر خاک می‏ساید و بدین ترتیب، مراتب خواری و حقارت خود را در برابر بزرگی خدا به نمایش می‏گذارد.
امام علی علیه ‏السلام می‏فرماید:
هنگامی که انسان نماز می‏خواند، ساییدن گونه ‏ها به خاک نشانه تواضع و گذاردن اعضای شریف بر زمین دلیل کوچکی و حقارت اوست.    (نهج ‏البلاغه، خطبه ۱۹۳.)  
سجده، عالی‏ترین نمود و درجه فروتنی نمازگزار است. سجده نزدیک‏ترین حالت انسان به حضرت ربوبیت است. امام صادق علیه‏ السلام می‏فرماید: «نزدیک‏ترین حال بنده به خدا، حالت سجود است».    (بحارالانوار، ج ۸۲، ص ۱۶۱.)  
سجده بهترین عبادت است و سبب نزدیکی به ذات باری تعالی است. سجده بازگشت به اصل خویش و اظهار ادب نسبت به معبود حقیقی است. سجده مایه رستگاری و نجات انسان‏هاست؛ گذرنامه ورود به بهشت و سبب استجابت دعاست.

الف) حقیقت سجده و سجده کننده حقیقی

حقیقت سجده، شناخت خداوند سبحان است. شناخت خداوند نیز، بر ایمان و یقین می‏افزاید:    إِذَا تُتْلَی عَلَیْهِمْ آیَاتُ الرَّحْمنِ خَرُّوا سُجَّداً وَبُکِیّاً(مریم: ۵۸)    
و هرگاه آیات (خدای) رحمان بر ایشان خوانده می‏شد، سجده‏کنان و گریه‏کنان به خاک می‏افتادند.
نمازگزار در سجده سر بر آستان احدیت می‏نهد و بدین طریق، آخرین پله وصال و قرب الهی را می ‏پیماید. سجده حقیقی افضل اعمال بدنی است. از امام صادق علیه ‏السلام روایت است که فرمود: «نور را در دو چیز یافتم: در گریه و سجده».    (اسرارالصلوه، ص ۴۲۷.)  
امام خمینی رحمه‏ الله درباره سِر سجده می‏فرماید:
سجده سِر تمام صلوه و تمام سِر صلوه است؛ آخرین منزل قرب و منتهی الیه وصول است.    (آداب الصلوه.)  
در سجده حقیقی، همه اعضا و ابعاد وجودی انسان در سجده‏اند؛ همان گونه که تمامی موجودات جهان هستی، از جمادات و نباتات و فرشتگان گرفته تا حیوانات، مشغول سجده‏ اند:
    وَلِلَّهِ یَسْجُدُ مَن فِی السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعاً وَکَرْهاً وَظِلاَلُهُم بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ (رعد: ۱۵)  
و هر که در آسمان‏ها و زمین است ـ خواه و ناخواه ـ با سایه ‏هایشان، بامدادان و شامگاهان برای خدا سجده می‏کنند.
در سجده حقیقی، عقل نیز که مظهر امتیاز انسان است، با طرد خرافه‏ ها و توهم ها، هوا و هوس را پشت سر انداخته و خود را از نفس و دنیا پیرایش می‏دهد، نفس اماره را مغلوب ساخته و با کمال خضوع و خشوع سر بر خاک می‏نهد و در برابر حضرت حق و سرچشمه فیض ازلی سر بر سجاده بندگی می‏ساید.
سجده کننده حقیقی از هر آ«چه غیر خداست، بریده است و کمال انقطاع و بالاترین درجه وصال برای او حاصل می‏شود؛ به گونه ‏ای که در جمال و جلال الهی فانی می‏شود.
سجده کننده حقیقی در سجده، نهایت درجه عظمت الهی و حقارت خویش را درک می‏کند و خود را عین فقر و نیاز می‏بیند.
 
یک شمه ز فقر خویش اظهار کنم
 چندان که خدا غنی است، من محتاجم

ب. اسرار سجده
هنگامی که آیه «سَبّح اسمَ ربّک الاَعلی وبحمده» نازل شد، رسول خدا صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله فرمود: «آن را در سجده‏ هایتان قرار دهید؛ یعنی سبحان ربی الاعلی وبحمده بگویید».    (بحارالانوار، ج ۵۸، ص ۳۴.)  
سِر اینکه در سجده خداوند با صفت «اعلی»، ولی در رکوع با وصف «عظیم» یاد می‏شود، این است که «خشوع و خضوع در هنگام سجود بیشتر از آن خضوعی است که در حال رکوع انجام می‏شود».    (رموز نماز، صص ۲۹۴ ـ ۲۹۶.)

ج. سجده دوم؛ تعمیق، نه تکرار

امام علی علیه ‏السلام در تفسیر دوباره سجده کردن، این آیه را قرائت فرمود که: « مِنْهَا خَلَقْنَاکُمْ وَفِیهَا نُعِیدُکُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُکُمْ تَارَهً أُخْرَی» (طه: ۵۵)    
اول که سر بر سجده می‏گذاری و برمی‏داری؛ یعنی «منها خلقنکم» همه ما از خاک آفریده شده‏ایم و ریشه این پیکر، خاک است؛ دو مرتبه که سرت را به خاک می‏گذاری؛ یعنی «فیها نعیدکم» ودوباره سرت را از خاک برمی‏داری؛ یعنی «منها نخرجکم تاره أخری» یک بار دیگر از همین خاک محشور و برانگیخته خواهی شد   ( طهارت روح، ص ۲۰۷.)    و این همان بازگشت به اصل خویش است:
 
هر کسی کاو دور ماند از اصل خویش
 باز جوید روزگار وصل خویش

د . سِر سجده طولانی

طول دادن سجده، سبب دوری از شیطان و بیزاری از اوست. سجده طولانی سبب شکستن بت نفس و دیگر بت‏هاست. هر چه پیشانی را که مقدس‏ترین جایگاه نفس انسانی است، بیشتر بر خاک بگذاریم، بهتر ادب بندگی را به‏جا آورده‏ایم.
طولانی کردن سجده، سنت پیامبر و ائمه علیهم‏ السلام است.    (عرفان اسلامی، ج ۶، ص ۹۳.)    امام زین‏ العابدین به دلیل سجده ‏های طولانی‏اش به امام «سجاد» معروف شد.
عارف کامل، حاج میرزا جواد ملکی تبریزی رحمه‏ الله می‏نویسد:
مرا شیخی بود بزرگوار، عامل و عارف کامل که من مانند او را در مراتبی که گفته شد، ندیده‏ام، از او پرسیدم که در اصلاح و جلب معارف، چه عملی را به تجربه رسانده است؟ گفت: من عملی را در اینکه گفتی مؤثرتر ندیدم از اینکه در هر شبانه روزی یک بار بر سجده طولانی مداومت شود و در آن سجده بگوید: «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین» و به هنگام گفتن ذکر خود را در زندان طبیعت زندانی و به زنجیرهای اخلاقی رذیله بسته ببیند. آن‏گاه اقرار کند که بارالها! این کار را تو بر من نکردی و تو بر من ستم روا نداشتی، بلکه این من بودم که بر خود ستم کردم و خود را به اینجا انداختم.    (همان، ص ۹۵.        برگرفته از کتاب زمزم راز به قلم نوریان.)

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا