نکته مهمی که در بررسی قرآن باید به آن توجه داشت این است که در درجه اول می باید قرآن را به کمک خود قرآن شناخت. مقصود این است که آیات قرآن مجموعاً یک ساختمان بهم پیوسته را تشکیل می دهند. یعنی اگر یک آیه از آیات قرآن را جدا کنیم و بگوییم تنها همین یک آیه را می خواهیم, شیوه درستی اتخاذ نکرده ایم. البته ممکن است فهم ما از همان یک آیه درست باشد, اما این کاری است از احتیاط بیرون. آیات قرآن برخی مفسر برخی دیگر است. القرآنُ یُفَسِرُ بَعضُهُ بَعضاً و همان طوری که برخی مفسران بزرگ گفته اند, ائمه اطهار این روش تفسیری را تأیید کرده اند. قرآن در بیان مسائل شیوه ای مخصوص به خود دارد. در بسیاری از موارد اگر یک آیه تنها را از قرآن اخذ کنید بدون اینکه آن را بر آیات مشابه عرضه بدارید, مفهومی پیدا می کند که با مفهوم همان آیه وقتی که در کنار آیات هم مضمون قرار گرفته است, بکلی متفاوت است. به عنوان نمونه از شیوه خاص قرآن, می توان از آیات محکم و آیات متشابه نام برد. آیات محکم مرجع آیات متشابه به حساب می آیند.
آیات متشابه برای فهمیدن و تدبر کردن هستند, اما در آنها باید به کمک آیات محکم تدبر کرد. بدون کمک آیات مادر آنچه که از آیات متشابه به اخذ شود درست و معتبر نخواهد بود.
خداوند متعال در چندین جا از کلام خود میفرماید: الله خالق کل شى ء (سوره زمر آیه ۶۲) ترجمه: آفریننده هر چیز-هر چه کلمه شى ء بر آن اطلاق میشود جز خدا-خدا است این مضمون در چهار جا از قرآن مکرر شده، و بموجب آن هر چه در جهان آفرینش فرض شود آفریده خدا است و هستى آن ازوست. البته نباید ازین نکته غفلت کرد که قرآن در صدها آیه علیت و معلولیت را تصدیق میکند و فعل هر فاعلى را بخود آن فاعل نیز نسبت میدهد آثار اشیا را مانند سوزانیدن آتش و رویانیدن زمین و بارانیدن آسمان از آن آنها میداند افعال اختیاریه انسان را بپاى خود انسان مینویسد. و در نتیجه کننده هر کار همانا صاحب آن کار است ولى هستى بخش و وجود دهنده کار و صاحب کار خدا است و بس.
و پس از این تعمیم که بآفرینش داد میفرماید: الذى احسن کل شى ء خلقه (سوره الم سجده آیه ۷) ترجمه:خدائى که هر آنچه آفرید زیبا قرار داد به موجب انضمام این آیه بآیه گذشته زیبائى با آفرینش دوش بدوش هم پیش میروند و هر چه در جهان هستى داراى هستى است داراى زیبائى است و جز زیبائى صفتى ندارد.و نیز نباید ازین نکته غفلت داشت که قرآن در آیات بسیارى خیر در مقابل شر و نفع در مقابل ضرر و همچنین نیک در برابر بد و زیبا در برابر زشت را تصدیق میکند و بسیارى از کارها و کردارها و پدیده ها را بد و زشت میشمارد ولى چیزى که هست اینهمه بدیها و زشتیها و ناگواریها از راه نسبت و مقایسه پیدا میشود و وجود قیاسى و نسبى دارند نه نفسى. مثلا مار و کژدم بد هستند ولى نسبت بانسان و حیواناتى که از نیش آنها متضررند نه نسبت بسنگ و خاک.مزه تلخ و بوى مردار منفورند ولى نسبت بذائقه و شامه انسان نه نسبت بهمه.پاره اى از رفتارها و کردارها زشت هستند ولى نسبت بنظام اجتماعى انسان نه در هر نظامى و نه با قطع نظر از نظام اجتماع.
آرى اگر از نسبت و مقایسه دمى صرف نظر شود دست بروى هر چه گذاشته شود جز اندامى زیبا و هستى حیرت بخش و خیره کننده اى بچشم نخواهد خورد و جلوه زیبائى جهان هستى از توانائى وصف و بیان بیرون است زیرا خود وصف و بیان از زیبایان جهان هستى میباشد. در حقیقت آیه شریفه نامبرده میخواهد روى مردم را از زشت و زیباى قیاسى و نسبى برگردانیده متوجه زیبائى مطلق نماید و افهام را با نظر کلى و عمومى مجهز سازد. پس از دریافت این تعلیم بصدها آیات قرآنى برمیخوریم که با بیانات گوناگون موجودات جهان هستى را تنها تنها و دسته دسته و گروه گروه و نظامهاى جزئى و کلى را که در آنها حکومت میکند آیه و علامت خداى تعالى معرفى میکند و آنها را از هر جهت که فرض شوند (درست تامل شود) نشان دهنده خداى متعال می شمارد. ما ازین بیانات با عطف نظر بدو آیه گذشته مى فهمیم که این زیبائى بهت آور که سراسر جهان هستى را از دو سوى گرفته همانا زیبائى ساحت کبریائى است که از راه آیات آسمانى و زمینى مشاهده میشود و هر یک از اجزاء جهان دریچه ایست که بخشى از فضاى دلنشین و نامتناهى بیرون از خود را ارائه میدهد و هیچکدام از خود چیزى ندارد.
و ازین روى قرآن کریم در آیات دیگرى هر جمال و کمال را از آن ساحت کبریا می شمارد چنانکه میفرماید: هو الحى لا اله الا هو (سوره مؤمن آیه ۶۵) ترجمه:اوست زنده خدائى جز او نیست( ان القوه لله جمیعا )سوره بقره آیه ۱۶۵( ترجمه:اینکه همه قوه و نیرو از آن خدا است) فان العزه لله جمیعا (سوره نساء آیه ۱۳۹) ترجمه:بدرستى همه عزت از آن خدا است.( و هو العلیم القدیر و هو السمیع البصیر الله لا اله الا هو له الاسماء الحسنى (سوره طه آیه ۸) ترجمه:خدا جز او خدائى نیست هر نامى که نیکوتر است از آن اوست) به مقتضاى این آیات همه زیبائیهائى که در جهان هستى جلوه گر است حقیقت آن از آن ساحت کبریا میباشد و براى دیگران چیزى جز مجاز و عاریت باقى نمى ماند.
در تاکید این بیان قرآن مجید با بیانى دیگر توضیح میدهد که جمال و کمال در هر یک از آفریده هاى جهان محدود و متناهى است و نامحدود و نامتناهى آن پیش خدا است. انا کل شى ء خلقناه بقدر (سوره قمر آیه ۴۹) ترجمه:ما هر چیز را همراه اندازه اى آفریدیم و ان من شى ء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم (سوره حجر آیه ۲۱) ترجمه:هیچ چیزى نیست مگر اینکه نزد ما خزینه هائى دارد و آنرا پائین نمی فرستیم مگر باندازه اى معین و شناخته شده.(انسان با پذیرفتن این حقیقت قرآنى دفعه خود را در برابر یک جمال و کمال نامتناهى خواهد دید که از هر سو بوى احاطه داشته هیچ خلاى در مقابل آن وجود ندارد و هر جمال و کمال را حتى خود را که یکى از آن آیات میباشد بدست فراموشى سپرده مجذوب و دلباخته خواهد گردید چنانکه میفرماید و الذین آمنوا اشد حبا لله (سوره بقره آیه ۱۶۵) ترجمه:کسانى که ایمان آوردند بخدا بیشتر از هر چیز مهر دارند).
و اینجا است که چنانکه لازمه و خاصه مهر و محبت است استقلال و اراده خود را تسلیم خداى متعال نموده و زیر سرپرستى مطلق وى میرود و تحت ولایت خدا قرار میگیرد چنانکه میفرماید: و الله ولى المؤمنین (سوره آل عمران آیه ۶۸) ترجمه:خدا سرپرست مؤمنین است و خداى متعال نیز چنانکه وعده فرموده خود متصدى اداره و رهبرى وى میشود: الله ولى الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الى النور (سوره بقره آیه ۲۵۷) خدا سرپرست مؤمنین است ایشان را از تاریکیها بسوى روشنائى خارج میکند.(و به موجب آیه کریمه: او من کان میتا فاحییناه و جعلنا له نورا یمشى به فى الناس (سوره انعام آیه ۱۲۲) ترجمه:و آیا کسیکه مرده بود ما او را زنده کردیم و براى او نورى قرار دادیم که با آن-در روشنائى آن-در میان مردم راه میرود) و آیه: اولئک کتب فى قلوبهم الایمان و ایدهم بروح منه (سوره مجادله آیه ۲۲) ترجمه:آنان خدا در دلهاى ایشان ایمان را ثابت کرده و ایشان را با روحى از پیش خود-یا از ایمان-مؤید نموده است روحى دیگر و حیات دیگرى میبخشد و نورى-درک ویژه واقع بینى-براى او قرار میدهد که مسیر زندگى سعادتمندانه را در جامعه تشخیص میدهد.
و در آیه دیگر راه تحصیل این نور را توضیح میدهد: یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و آمنوا برسوله یؤتکم کفلین من رحمته و یجعل لکم نورا تمشون به (سوره حدید آیه ۲۸) ترجمه:اى کسانیکه ایمان آوردید، پرهیز کارى کنید و به پیغمبر او ایمان بیاورید تا خداوند از رحمت خود دو برابر بشما بدهد و براى شما نورى قرار دهد که با آن راه روید. و ایمان به پیغمبر اکرم (ص) را در آیات دیگرى بتسلیم و اتباع وى تفسیر فرموده چنانکه میفرماید: قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونى یحببکم الله (سوره آل عمران آیه ۳۱) ترجمه: بگو اگر خدا را دوست میدارید از من پیروى کنید تا خدا شما را دوست دارد و زمینه پیروى را در آیه دیگر توضیح میدهد: الذین یتبعون الرسول النبى الامى الذی یجدونه مکتوبا عندهم فى التوراه و الانجیل یامرهم-بالمعروف و ینهاهم عن المنکر و یحل لهم الطیبات و یحرم علیهم الخبائث و یضع عنهم اصرهم و الاغلال التى کانت علیهم (سوره اعراف آیه ۱۵۷) ترجمه:کسانیکه پیروى میکنند از پیغامبرى که نبى امى است کسیکه او را در تورات و انجیل نوشته شده مییابند-در تورات و انجیل ذکر شده-ایشان را بمعروف امر میکند و از منکر نهى میکند و چیزهاى پاک را براى ایشان حلال و چیزهاى پلید را بر ایشان حرام میکند، و از ایشان سختى و هر گونه زنجیرهائى که داشتند وضع میکند-آزادى میبخشد.
و روشن تر ازین بیان زمینه پیروى را در آیه دیگر که هم مفسر این آیه است توضیح میدهد: فاقم وجهک للدین حنیفا فطره الله التى فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم (سوره روم ۳۰) ترجمه:روى خود را استوار نگه دار براى دین در حال اعتدال-در دین با اعتدال ثابت قدم باش-همان آفرینش خدا که مردم را بر آن آفریده آفرینش خدا تبدیل و تغییر ندارد آنست دینى که میتواند-جامعه بشرى را اداره نماید .
به مقتضاى این آیه برنامه کامل اسلام خواسته هاى آفرینش و بعبارت دیگر شرایع و قوانینى است که فطرت و خلقت انسان بسوى آنها انسان را هدایت میکند. زندگى بى آلایش یک انسان طبیعى چنانکه در جاى دیگر میفرماید: و نفس و ما سواها فالهمها فجورها و تقواها قد افلح من زکاها و قد خاب من دساها (ترجمه آیه گذشت) .قرآن تنها کتاب آسمانى است که اولا زندگى سعادتمندانه انسانى را با طرز زندگى بى آلایش و پاک انسان فطرى (طبیعى) مساوى میداند و ثانیا بر خلاف بیشتر یا همه روشها که برنامه خداپرستى انسان را از برنامه زندگى تفکیک مى کنند برنامه دینى را همان برنامه زندگى قرار داده در همه شئون فردى و اجتماعى انسان مداخله نموده دستوراتى مطابق واقع بینى (جهان بینى خداشناسى) صادر میکند و در حقیقت افراد را بجهان و جهان را بافراد مى سپارد و هر دو را بخدا. قرآن کریم آثار و خواص زیادى صورى و معنوى براى مردان خدا و اولیاء حق در زمینه یقینى که دارند ذکر میکند که این فصل گنجایش شرح و تفصیل آنها را ندارد.