چند سال است ازدواج کرده و بچه دار شده ام اما هنوز نمیتوانم خانواده همسرم را تحمل کنم. مادرش مدام دنبال نصیحت کردن من است
روانشناس ما به سئوالات شما پاسخ میدهد
Q: چند سال است ازدواج کرده و بچه دار شده ام اما هنوز نمیتوانم خانواده همسرم را تحمل کنم. مادرش مدام دنبال نصیحت کردن من است ، و خواهرش هم آدم افاده ای است و همیشه از خودش تعریف و تمجیدهای عذاب آور میکند. وقتی که به شوهرم میگویم که چه احساسی دارم، میگوید آنها همیشه همینطور بودهاند. باید چکار کنم تا از دست خانواده اش دیوانه نشوم؟
حالا به حرفهای “کاترین مارشال بیین” مشاور و روان شناس خانوادگی مرکز مشاوره فیلادلفیا گوش میکنیم:
زوجها در اوایل ازدواج اغلب تصور میکنند که رابطه شان با خانواده همسر باید یکی از بهترین رابطهها باشد.اما وقتی بچه دار میشوند، ناچارا درگیر کارها و وظایف بیشتری میشوند و نوع رابطه شان تغییر مییابد. در این بین مادربزرگها و پدربزرگها و همچنین دیگر بستگان سعی میکنند که بفهمند چگونه میتوانند خودشان را با این وضعیت وفق دهند.اگر زمانی تعارضی بوجود آمد ، هیچ وقت نگذارید همسرتان احساس کند که باید بین شما و خانواده اش یکی را انتخاب کند.
سعی کنید با مادرشوهرتان رابطه مخصوصی ایجاد کنید. زمانی را با همدیگر بگذرانید – شاید هر دوتان دوست داشته باشید بچهها را به پارک ببرید. بگذارید او بفهمد که شما چقدر به نظرات و عقایدش احترام میگذارید. مطمئن باشید به حمایتهای وی نیاز پیدا خواهید کرد.
خواهر شوهر شما وضعیت خاصی دارد. کسانی که احساس کمبود محبت و توجه میکنند معمولا از خودشان مطمئن نیستند. زمانیکه وی راجع به موضوعی حرف میزند که شما را ناراحت میکند، – سخت است – اما دندانهایتان را بهم فشار دهید، لبخند بزنید، و موضوع را عوض کنید.
به این راه فکر کنید:
داشتن یک رابطه خوب با خانواده همسرتان نعمتی است که در آینده فرزندانتان به شما هم خواهند داد.