هنجارهایی درتربیت (روش پرورش نوجوانان و جوانان)

هنجارهايي درتربيت (روش پرورش نوجوانان و جوانان)

– سخنی ازامام علی (ع) درموردنقش معلم‹‹ کسی که خود را درمقام راهبری مردم قرار می دهد، باید بیش از آنکه به تعلیم دیگران بپردازد، به تعلیم خویش اقدام کند. وتأدیب او به عملش، پیش از تأدیب بوسیله زبانش باشد. کسی که معلم ادب کننده خویشتن است ، به احترام سزاوارتر از کسی است که (فقط) معلم ومربی مردم است››.
– ازدستوردادن مستقیم ومکرر به کودکان خودداری کنید. بگذاریم که خودش آنگونه رفتاری راکه از او انتظار داریم درک واحساس کند .اولیاء باید دربرخورد رفتاری قابل ارزش وآگاهانه ومبتن برآزادی ارائه دهند نه  ناگهانی وعکس العمل وانفعالی که موجب اختلالات روانی دررفتارهای بعدی آنان گردد. باید بدانید مقررات مربوط برآنان به چه علت وبرای چه وضع شده است ودلیل کارها را بدانند تا بهتر پذیرا باشند ودراین راستا باید سعی شود.

دادن آزادی به نوجوان  موجب ایجاد روحیه ای استقلال طلبانه و کنجکاو در آنان می گردد درنتیجه، تلاش وکوشش آنان درتسلط به محیط افزایش یافته ودارای روحیه اعتماد به نفس می گردد. بطوریکه دربرخورد با موقعیت های جدید آمادگی استفاده از شیوه مناسب برای انجام عکس العمل مناسب دروجودشان  متبلور می گردد. البته تشویق والدین به این امر کمک بسزایی می کند.والدین ومربیانی که ازآزادی وحرکت وتکاپوی جلوگیری می نمایند، باعث ازدست دادن یا ضعیف شدن روحیه کنجکاوی وانگیزه استقلال طلبی واعتماد به نفس آنان می گردد. تا آنجا که بیشتر آنها حس ابتکارواستقلال خود را از دست داده ودرانجام کارها ناتوان شده وفاقد پایداری واستقامت درکارها می شود ولذا دربرابر مشکلات با سختی ودشواری روبروگشته وازانجام کارها سرپیچی نموده ومرتب شکایت می کنند. به نظر می رسد علت این کارها فقدان تشویق وآزادی عمل برای کوشش های اولیه دوران نوجوانی باشند. اختلافات والدین دردشواری های امور جنسی، عدم همکاری ودرک یکدیگر اختلاف سنی، اختلاف عقیده، وهمچنین اختلاف دوستان وفامیل وبطور کلی، فقدان روابط محبت آمیز بین والدین، درایجاد ارتباط بی دغدغه وسالم ویا دشواری های عاطفی وناسازگاری فردی ومشکلات یادگیری دانش آموز تأثیربسزایی دارد.

– همانند سازی یا الگوگیری: همانند سازی جریانی است ناخودآگاه که با احساس لذت وآرامش کودک تداعی می شودو روابط تنگاتنگ یا منبع پاداش دهنده وتشویق کننده دارد، بطوریکه کودکانی که همانند سازی شدید با والدین ومربیان خود دارند که آنان را گرمتر وپرمحبت تر وپاداش دهنده تر احساس کنند واین نکته گواه براین است که اساس وپایه همانند سازی، عشق ومحبت واحترام به والدین ومربی نسبت به شخصیت کودک نهفته است ووالدین هرقدر بتوانند با کودکان ارتباط نزدیک حاصل کنند، درایجاد این جریان موفقتر خواهند بود. والدین پرخاشگر، فرزندان پرخاشگری را پرورش می دهند وهمچنین پدر ومادر مؤدب وبا مهر ومحبت ، کودکان باادب وپراحساس وبا محبتی را تربیت می کنند. تحقیقات نشان داده است که به بغرنج ترین مسائل روانی درجوانان بعلت نقص وضعف تربیتی دردوران اولیه زندگی آنان  ایجاد گردیده است.

– به تجربه ثابت شده که والدین بی توجه، وآنان که وقتی را صرف تربیت فرزندانشان نمی کنند ازسوی نونهالان خود جدی گرفته نمی شوند . دخالت درکارهای کودکان باید بطور راهنمایی وارشاد باشد. نه بصورت امر ونهی- تا روح لطیف کودک درسازگاری با عمل، توافق بیشتری ازخود نشان دهد. برخورد با موقعیت های تازه بخصوص درروابط اجتماعی درصورت جذاب بودن به تجدید سازمان شخصیت کودک می پردازد.

– مربیان و والدین باید واکنش ها ورفتارهای نوجوانان را ، که موجب ناسازگاری وناکامی  می شود وآنها را تحت فشار قرار می دهد احساس  کرده وفوراًبه گونه ای عاقلانه وی را از چنان موقعیتی خارج نمایند وهمواره باعث وگفتگوی دوستانه اورا راهنمایی وارشاد نمایند. تنبیه وبرخوردهای خشن دراین موقعیت سبب پرخاشگری بیشتر شده، ایجاد بیماری ها و ناسازگاری های روانی دیگر خواهد شد.

– تقویت اعتماد به نفس درکودکان محرکی است که می تواند آنان را درانجام بهترین کارها یاری دهد اگر اعتماد به نفس ازکودک سلب شودکودک درخود احساس ناامنی کرده وشوق واشتیاق انجام هیچ نوع کاری را نخواهد داشت واگر این احساس ادامه یابد کودک به فردی ناتوان وبی مصرف تبدیل خواهد شد. از راه تشویق وبشارت دادن درباره کارهای خوب ونکات مثبت اخلاقی وعدم سختگیری درکودک ونوجوانان می توان وی را به سعی وتلاش واستقلال شخصیتی اش رشد خواهد نمود. ایجاد ارتباط با نوجوانان مستلزم صرف وقت است که دراین رابطه والدین ومربیان بایستی از اوقات مفید خود سرمایه گذاری کنند وحتی المقدور اوقات    ویژه ای را برای این مهم درنظر بگیرند . والدین باید برای قدرت تشخیص نوجوانانه احترام قائل شوند بطوری که آنان باورکنند که وجود دارند ومی توانند فکر کنند، استقلال نمایند ونظریات خود را برای دیگران تشریح نمایند.

نقش خانواه

– وقتی که به کمک نیازدارید، نزدیکان وبستگان مجرب خود را فراموش نکنید. اعتماد آنها خیلی بیش ازآنچه شما می پندارید، می تواند یاری دهنده باشد. معمولاً دختران جوان مسائلشان را کمتر باخانواده خود مطرح می کنند واین شاید بدان جهت باشد که اغلب خودپدرومادرها یک بخش ازمشکلات جوانان هستند وچه بسا اصلاً خود مسبب وایجاد کننده مشکل باشند. حقیقت این است که رشد روانی اکثریت غریب به اتفاق کودکان، دورازچشم پدر ومادر پیش می رود آنها از روحیات فرزندان خود بی خبر می مانند واین باعث بسیاری ازسوءتفاهم ها می شود. مواردی هست که جوانان نمی توانند راحت با والدین خود صحبت کنند وموضوعاتی هست که درحضور آنان نمی توانند برزبان آورند، چراکه فکر می کنند پدر ومادر نمی توانند خود را به جای آنها بگذارند ومسائل ومشکلاتشان را درک کنند . ازطرف دیگر ، احتمالاً وقتی والدین مقاومت جوانان را درمقابل عقایدشان می بینند وآشفته می شوند واز کمک بازمی مانند اگر این موانع برطرف شوند، همکاری والدین می تواند بسیار مفید واقع شود ووالدین صمیمانه دلشان می خواهد که فرزندانشان مشکلات خود را با آنان مطرح کنند بنابراین اگر یک جوان فکرمی کند که آنان نخواهند توانست مشکلاتشان را درک کنند ، بازهمه بهتر است موضوع را امتحان کنند. شایدتصور او اشتباه باشد به هرحال تحسین کسانی که می توانند ازآنها انتظار کمک داشت پدر ومادریا جانشینان آنهاهستند .

برخوردهای نامطلوب

–  علل وعوامل گوناگونی دربروز رفتارهای نادرست درروابط دختران وپسران نقش دارند که  می توان بطورکلی این عوامل را به سه دسته زیرتقسیم کرد:

۱- نوجوانان وافکار غیرواقعی او،                        ۲- خانواده وشیوه برخوردآنان با نوجوانان؛

۳- شیوه برخورد جامعه با نوجوانان.

۱- نوجوانان به دلیل غلبه بر‹‹ خودمحوری شناختی›› برذهنش، نمی تواند به آسانی درخصوص وجود فقدان شقوق دیگری از واقعیت ویا امتحان خطا بودن اندیشه خود، فکر کند. به سختی دیگر نوجوانان به آسانی نمی تواند از ذهن خویش خارج شود وذهن دیگران را نیز درنظر بگیرد. به همین لحاظ است که درمورد اندیشه وباور خود مطلق عمل می کند وبا ور خود را تقریباً بطور مطلق درست می پندارد. همین مسئله باعث می شودکه کمتر به عواقب عمل خویش و وقایعی که ممکن است درآینده ، بوقوع بپیوندند، بیندیشید یکی ازمنابع بسیارمهم درتغذیه فکری نوجوانان، وجود افکاروشایعات رایج بین آنها است ، افکاری که معمولاً درگفتگوهای خصوصی وگاه بصورت حرف ها ومسائل پیش پا افتاده،ولی درعین حال قطعی ، بین نوجوانان رد وبدل می شود. این افکار معمولاً به اطلاع مربیان ، پدران ومادران نمی رسد. به این لحاظ برای آنان‹‹ نامرئی ›› است این افکاردرس های نامرئی است که به مشکل غیر رسمی بین نوجوانان رد وبدل می شود واز طریق گفت وشنودهای مکرر آنها را می آموزند وماحصل  آنها را بصورت راهنمای عمل، مورد استفاده  قرارمی دهند.

۲- دومین وبهتراست بگوییم مهمترین عامل دررفتاردرست یا نادرست دربرخورد دوجنس ، خانواده است. خانواده نقش تعیین کننده ای دراین زمینه دارد. پدر ومادر ازبدو تولد فرزندشان باید دراندیشه شکل دهی رفتاراجتماعی او باشند.

– یکی ازمهمترین مواردی که درزمینه‹‹ تربیت اجتماعی›› می باید درنظر داشته باشیم. آماده ساختن فرزندانمان برایجاد ودورشدن با جنس مخالف است .باید او رابرای این رودررویی وبرخورد اجتماعی، آماده کنیم. نه می توانیم فرزندمان را به گونه ای تربیت کنیم که از هر فردی ازجنس مخالف بگیرزد وخود را درتاریکترین نقطه خانه مخفی کندونه اینکه می توانیم آن را به حال خود رها کرده ومنتظر پیشامد روزگار بنشینیم، بلکه باید از سال های اولیه زندگی فرزندمان تصویر وتصور روشنی به نحوی برخورد با جنس مخالف را برایشان ترسیم کنید.‹‹ نوجوانان را باید به گونه ای تربیت کرد که اگر به درون دریای پرگناه ولغزش فرورود، چون مرغابی، آب براندامش ننشیند وخشک بیرون بیاید؛ این امکان پذیرنیست، مگر بوسیله ارزش دادن به نوجوانان››

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا