این قسمت را هم به اجابت پرسشهای دوست بهائی” نسیم “اختصاص میدهم:پرسیدهاند:”وجود غلطهای ادبی در متن ایقان و دلیل این موضوع بر آسمانی نبودن آن در ذیل این بحث ، هر چند که یاس خوش بو و خوش خلق ما ، تعدادی از این غلطها را ارائه کردند ، امّا من هنوز یک سؤال اساسی بی پاسخ برایم مانده که چون عاقل را اشارتی بس است، به اشاره بیان میکنم و آن هم این که مبنای ادبیات و بر طرف کننده ی اختلاف ادبی چه مرجع مشترکی خواهد بود. هنوز جناب یاس به این موضوع پاسخ قابل اعتنایی نفرمودهاند. اگر پاسخی به ذهن دوستان مسلمان نمیرسد، بنده موافقم که اصل این بحث، مسکوت گذاشته شود.” این عبارت را به شکل دیگری هم مطرح کرده بودند که:”از همه ی اینها که بگذاریم، به سؤال من در مورد مرجع حلّ اختلاف پاسخ ندادهاید اگر بگویم اتّفاقاً تمام اینها بر روال ادبیات واقعی است که حضرت بهاءاله آوردهاند و عین ادبیات است و مبانی قبلی غلط بوده است ، چه میگویید ؟ “در پاسخ این دوست عزیز عرض میکنم:
۱. ما اختلافی نداریم که نیاز به مرجع داشته باشیم. کتابی به زبان فارسی و عربی برای هدایت مردم آمده تا با آنها ارتباط برقرار کند و تفهیم و تفاهم ایجاد نماید. همین مردم وقتی آن را میخوانند میبینند یک جاهایی از آن غلط است، چنان که همین مردم جاهای دیگر راغلط نمیگیرند. اگر قضاوت آنها که این کتاب برای آنها آمده در قسمتهای صحیح قابل قبو ل است، قضاوت آنها در قسمتهای غلطی که آن را مطابق همین زبانی که آن را میفهمند وعمری با آن با یکدیگر ارتباط بر قرار کردهاند اشتباه یافتهاند هم قابل قبول خواهد بود. مگر دو انسان برای تفهیم و تفاهم حرف یکدیگر در کسب و کار و زندگی و تدریس و مکالمات روزمره به مرجع حلّ اختلاف مراجعه میکنند؟! اگر قضاوت عمومی را در فهم زبان رایج ملاک ندانیم سنگ روی سنگ بند نمیشود. یکی به دیگری دشنام میدهد و وقتی با اعتراض طرف مقابل روبرو میشود بگوید منظور من از این دشنام مدح بوده است، برویم پیش مرجع حلّ اختلاف! افراد طبق معمول و عرف جامعه با هم قرارداد مینویسند و قول و قرار میگذارند بعد به بهانهای به هم میزنند و مدّعی میشوند مقصود من از فلان کلمه یک چیز دیگری بوده است و همین طور الی آخر که هیچ عاقلی آن را تایید نمیکند.
۲. همین آقا در جای دیگر کتابش همین کلمات و قواعد را قبول داشته و به کار برده ولی این جا از دستش در رفته و غلط نوشته نه این که اصلاً این قاعده را قبول ندارد که بگوئیم دو نوع قاعده وجود دارد، برویم پیش متخصص تا او بگوید کدام صحیح و کدام غلط است. یعنی قبول دارد که معرفه نباید صفت نکره شود و صفت و موصوف باید از حیث تذکیر و تانیث با یکدیگر مطابقت کنند ولی این جا اشتباه کرده و “جمال ازلیه” و “ببصرالحدید” گفته که غلط است.
۳. آیااگر باب این توجیه باز شود هر مدّعی باطلی نمیتواند یاوههایی سرهم کند و در موقع اعتراض مردم به او مدّعی شود قواعد زبان را من تعیین میکنم و شما بیخود کردهاید که به من ایراد میگیرید. آیا این پذیرفتنی است؟!
۴. اگر همین روال فهم عمومی در تفهیم و تفاهم ملاک نیست چرا میرزا ابوالفضل گلپایگانی با استدلال به سه چهار غلط ادبی منتقد ایقان او را بی سواد خوانده و گفته حرفهایش قابل اعتنا نیست؟ چرا به مرجع حلّ اختلاف مراجعه نکرده تا او تشخیص دهد حرف کی درست است :حرف میرزا ابوالفضل گلپایگانی یا حرف شیخ الاسلام تفلیسی؟
۵. شما که گفتید ایقان مثل قرآن نیست که معجزه باشد تا به الفاظش احتجاج شود؛ اگرحرف شما را بپذیریم یک کتاب غیر معجزه باید مطابق ادبیات عمومی باشد که مردم آن راصحیح میپندارند نه این که معمّا باشد که برای فهمش به مرجع حلّ اختلاف نیاز باشد.
۶. مگر اغلاط ایقان یکی دوتاست که حتی با مراجعه به مرجع مورد قبول شما از آن صرفنظرکنیم ؟ صحبت ۱۵۴ غلط ادبی است. مگر قابل اغماض است؟!
۷. اغلاط معنوی را چه کنیم؟ آن را هم به مرجع حلّ اختلاف مراجعه کنیم؟! این که او سخن نادرستی گفته که “همه انبیا توسط علما شهید شدند” را چطور چاره میکنید؟ و همین طور صدها غلط محتوایی که در قسمتهای بعد قصد دارم متعرّض آنها شوم.
۸. آیا شایسته نیست به جای این همه تعصب روی یک متن پر از غلط ادبی و محتوایی و تلاش برای ماله کشی بر آنها، خود را از تعصبات رها کنیم و عالمانه آن را کنار بگذاریم والحاح نکنیم؟
۹. اگر بخواهید میتوانم بقیهی اغلاط ایقان را بیاورم و شما به هر مرجع حلّ اختلافی که میخواهید مراجعه کنید ببینید چه میگوید بعد خودتان قضاوت کنید؟
۱۰. تازه جناب شوقی این کتاب را معجزه و منزول در ۴۸ ساعت میداند (که گفتیم ایشان اشتباه کرده و به استناد خود ایقان میرزا حسینعلی آنرا اقلا در طول دوسال نوشته است) پس این کتاب حرفهای خدا و وحی الهی است و خدا در این گفتگو با مردم جوری حرف زده که مردم غلط میدانندش و تازه باید یک رسول بفرستد تا حلّ اختلاف کند و همین طور آن رسول هم ممکن است حرفهایی بزند که مرجع بعدی باید حلّ اختلاف کند و تا صبح قیامت دائما خدا یک رسول بفرستد مطالبی بگوید و باز رسول بعدی رابرای رفع اختلاف روانه کند…
۱۱. به ادله بالا شما نمیتوانید ادّعا کنید اینها ادبیات واقعی است که حضرت بهاءاله آورده، زیرا لازم است اوّلاً حقّانیت او را ثابت کنید و ثانیا هیچ کاره بودنش در آن زمان به اعتراف خودش راتوجیه نمائید و بعد بگوئید چرا این ادبیات یکنواخت نیست یعنی در یک صفحه معرفه صفت نکره میشود ولی در صفحهی بعد نمیشود؟! و ۱۵۴ غلط دیگر را توجیه کنید و در دنباله غلطهای محتوائی را چاره جوئی نمائید که خیلی از شما موءنه میبرد!
۱۲. اگر ازلیها به شما بهائیها همینها را بگویند و در مورد نقدهایتان به بهانه خدائی بودن مظهریت ازل که جانشین بر حقّ باب بوده اجازه اعتراض ندهند چه میکنید؟! شما حق دارید بگویید اینها ادبیات واقعی است و آنها نه؟!
امّا دربارهی تدریجی بودن کار بهاءاله با ازل، دقّت فرمائید بهاء در موقع نوشتن ایقان خود را هیچ کاره و ازل را مصدر امر و باب را سلطان السلاطین میدانسته نه این که شریعتی بیاورد و احکامش را تدریجی بگوید. چون از آینده هم خبر نداشته القابی به برادرش داده که بعدا دررقابت به فحش تبدیل نموده؛ این را میگوئید تدریج ومیخواهید عاقلان بپذیرند؟!
در مورد دلیل صدق نبودن مخالفت علما در رابطهی با مدّعیان کاذب ، بنده حرفهای خود بهاءاله را نقد کردم که در ۵۸ صفحه باب اول ایقان آمده و یادم نمیآید خطاب به شما چیزی را نسبت داده باشم که باید سند آن را ذکر نمایم و از این بابت به شما بدهی داشته باشم. شما میتوانید مدّعی خود بهاءاله باشید که حرفی زده که شما با فطرت خود آن را رد مینمائید و میگوئیدمخالفت عالمان با یک مدّعی از راه رسیده به این دلیل که بعضی علما با بعضی انبیا ء سابق هم مخالفت کردهاند، لذا دلیل صدق مدّعی نمیتواند باشد. ما هم همین را به بهاءاله اعتراض کردهایم که هر کس هم مثل شما با فطرت خود غلط بودن آن را در مییابد.
از اطالهی کلام عذر میخواهم. میخواستم همهی سؤالات پاسخ داده شود. موفق باشید.
پاسخ به سوالات پیرامون مرجع تشخیص اغلاط ادبی
- بهمن ۱, ۱۳۹۳
- ۰۰:۰۰
- No Comments
- تعداد بازدید 115 نفر
- برچسب ها : اغلاط ادبي, بهاءالله, بهائی, بهائیت, غلط محتوايي, فرقه های سری