پوشش من به خودم مربوط است

پوشش من به خودم مربوط است

 دین مجموعه ای از دستورات فردی و اجتماعی

قبل از بیان هر مطلبی باید به این موضوع اشاره کنیم که دین مجموعه ای از دستورات اعتقادی، عبادی و اخلاقی است. بسیاری از این دستورات تک بعدی نبوده، چرا که در ارتباط با دیگران و جامعه معنا و مفهوم پیدا می کنند. در تأیید این مطلب جان مک موری از جامعه شناسان دینی در تأکید بر جنبه های اجتماعی دین می نویسد: «دین زنده با ماهیتی که دارد، باید رابطه اجتماعی را خلق کرده و از آن نگهداری کند، بنابراین دین منحصراً یک امر فردی نیست، بلکه وجوه اجتماعی آن در انجام اعمال و مناسک مذهبی کاملاً پدیدار است.»[۱]
در واقع اگر انسان را موجودی به دور از جامعه و در یک اتاق در بسته فرض کنیم که رفتار و نوع عملکرد او هیچ گونه ارتباطی با دیگران نداشته باشد، در این صورت شاید بتوان گفت اعمال و رفتار او یک امر شخصی است که هیچ گونه رابطه اجتماعی با دیگران در آن معنا و مفهوم ندارد. این در حالی است که خدای متعال انسان را موجودی اجتماعی خلق کرده است؛ که در خود ارتباط و تعامل با دیگران را مشاهده می کند. شاید به جرأت بتوان گفت که در آیین اسلام نماز نیز یک امر فردی نیست، چرا که دارای کارکردهایی روشن و مهم اجتماعی است. وقتی که خدای متعال در توصیف نماز می فرماید: «إِنَّ الصَّلَاهَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ وَلَذِکْرُ اللَّهِ.»[۲]، به این مطلب رهنمود می کند که انسان متقی و نمازگزار در ارتباط با جامعه خود را ملزم به رعایت تقوا می کند و نه تنها از ارتکاب گناه در خلوت بلکه به طریق اولی در جامعه و در ارتباط با دیگران نیز از گناه خودداری می کند.

اثبات اجتماعی بودن حجاب در پنج دقیقه

۱- دقت در معنا و مفهوم حجاب: آیا زنان و یا حتی مردان فقط در حین ارتباط با خدای متعال باید نوع خاصی از پوشش و ستر را رعایت کنند، یا طبق دستورات دینی و اسلامی در حین تعامل و ارتباط با سایر انسان ها نیز باید از یک قاعده روشن اسلامی پیروی و تبعیت کنند، به عبارت دیگر اگر این حکم الهی ناظر به نوع پوشش زنان در خلوت و تنهایی است، می پذیرفتیم که این دستور الهی یک حکم شخصی و فردی است. این در حالی است که خدای متعال در قرآن کریم می فرماید: «اى پیامبر، به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو: «پوششهاى خود را بر خود فروتر گیرند. این براى آنکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند.»[۲]، اینکه خدای متعال زنان را به رعایت پوشش امر می کنند و در ادامه می فرماید: « یُعْرَفْنَ» و «فَلا یُؤْذَیْن» آیا مقصود این است که زن در خانه شناخته شود و مورد آزار قرار نگیرد یا مقصود این است که این زن با این پوشش در «جامعه» شناخته شود و مورد «آزار و اذیت» شهوت پرستان قرار نگیرد، به طور قطع مقصود حضور در اجتماع است؛ چرا که زنان در حریم خصوصی منزل و در کنار محارم خود، نیاز نیست پوشش کامل را رعایت کنند و این مطلب خود به تنهایی گویای فلسفه اجتماعی بودن حجاب است. 

۲- اگر انسان بدون مسئولیت آفریده شده بود: از موضوعاتی که به واقع مؤید اجتماعی بودن مسأله حجاب به شمار می آید موضوع مسئولیت های اجتماعی افراد است. در آیین و شریعت اسلامی همه افراد در قبال همنوعان خود مسئولیت دارند.[۳]، هیچ کس نمی تواند در جامعه نسبت به هم نوع خود بی تفاوت زندگی کند؛ چرا که خدای متعال برای او وظایف مشخصی را تعریف و تعیین کرده است. به واقع اگر انسان در اجتماع دارای مسئولیت خاص و معین نبود شاید راه برای اثبات فردی بودن حجاب می شد. یعنی اگر زنی که در جامعه با کشف حجاب خود مرتکب یک گناه می شود، در قبال عملکرد خود و نوع تأثیر آن بر افراد مسئول نبود یا اینکه وقتی دیگران او را در حین ترک یک واجب دینی می بییند و او را در حال ارتکاب یک گناه مشاهده می کنند؛ امر به معروف و نهی از منکر بر آنها واجب نبود.[۴]، شاید حجاب یک موضوعی فردی در اسلام شناخته می شد، این در حالی است که جایگاه مسئولیت های دینی در این خصوص مشخص است.   ۳- اشاعه فحشا: اگر حضور زن بی حجاب در جامعه و کشف حجاب او در خیابان مصداق روشن اشاعه فحشا نبود، و این که زن آزاد بود در جامعه با هر تیپ و قیافه ای در جامعه حاضر شود، شاید حجاب یک مسئله فردی به شمار می آمد، این در حالی است که در آیات و روایات اسلامی لزوم حجاب به اثبات رسیده است و هر گونه دهن کجی به آن و رعایت نکردن این قانون الهی در جامعه مصداق روشن اشاعه گناه و فحشا در جامعه است که در شریعت اسلامی از آن نهی شده است.[۵]

۴- کمک به تقویت گناه: یکی از قواعد مهم فقهی، قاعده ی حرمت اعانت بر «اثم» است که فرد یا افراد دیگری گنهکار را در انجام عنصر مادی یاری و کمک می‌کنند، به عبارت دیگر در شریعت و آیین مقدس اسلام هر گونه کمک رسانی و تقویت برگناه در جامعه حرام شناخته شده است. از طرفی کمک و یاری رساندن در تقویت نیکی و تقوا در جامعه لازم شمرده شده است.[۶]، در واقع زن با کشف حجاب خود در جامعه علاوه بر اینکه موجب سلب آرامش و روان مردان در جامعه می شود، زمینه را برای تهیج شهوانی مردان فراهم می کند، و این موضوعی است که به روشنی خود بستر فراهم شدن گناه در جامعه می شود. در واقع رعایت حجاب در جامعه علاوه بر اینکه موجب تقویت پاکی زنان می شود، زمینه دوری گناه در مردان را نیز افزایش می دهد.[۷] رابطه حجاب با پاکی قلوب را می توان در آیه ۵۳ سوره مبارکه احزاب مشاهده کرد بخصوص زمانی که خدای متعال با عباراتی این چنین می فرماید: «ذلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ؛ این کار براى پاکى دلهاى شما و آنها بهتر است!»

سخن آخر:  

بنا بر مطالب یاد شده حتی بر اساس اندیشه لیبرالیسم هم نمی توانیم ادعا کنیم که رعایت حجاب در جامعه امری اختیاری و فردی است؛ چرا که «جان استوارت میل»، اولین متفکر غربی که به محدوده حقوق فردی و خصوصی پرداخته، معتقد است: «هر نوع عملی که بدون علت مشروعی موجب آسیب دیدن دیگران شود رواست که توسط عقاید عمومی و در موارد شدیدتر، با دخالت قانون ممنوع شود، آزادی فرد باید محدود به آن باشد که به دیگران آسیب نرساند.»[۸]

پی نوشت:
[۱]. یوآخیم واخ و جامعه شناسی دینی، جمشید آموزگار. به نقل از حجاب و مسئولیت ها و اختیارات دولت اسلامی، پژوهشکده فقه و حقوق، به کوشش ابراهیم شفیعی سروستانی، ج۲، ص۵۴۵.
[۲]. احزاب، آیه ۵۹. «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى‏ أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْن…»
[۳]. روضه المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج‏۵، ص۵۱۵. «کُلُّکُم رَاعٍ و کُلَّکُم مَسْؤُولٌ عن رَعِیَّتِه؛ به راستی که همه شما حافظ و سرپرستید و همه شما جوابگوی مردم زیردست خود هستید.»
[۴]. سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.«شما بهترین امتی بودید که به سود انسانها آفریده شده اند ؛(چه اینکه) امر به معروف و نی از منکر میکنید و به خدا ایمان دارید.»
[۵]. سوره نور، آیه۱۹. «کسانى که دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکى براى آنان در دنیا و آخرت است و خداوند مى‏داند و شما نمى‏دانید!»
[۶]. مائده، آیه۲.« وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى‏ وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوان»
[۷]. احزاب، آیه۵۳. «إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ»
[۸]. جان استوارت میل، در باره آزادی، ترجمعه محمود صناعی، ص۱۲۹.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا