چرا اهل سنت احکامی مثل وضو و ترتیبات نماز را برعکس انجام می دهند؟

چرا اهل سنت احكامي مثل وضو و ترتيبات نماز را برعكس انجام می دهند؟

پاسخ:
علامه عبدالحسین شرف الدین در خطاب به علماء اهل سنت می فرماید: مسائلی که می تواند ما ها را دور هم گرد آورد، بیش از مسائلی است که ما ها را از هم جدا می سازد. به گفته این مصلح بزرگ مسائل اشتراکی در بین شیعه و سنّی بیش از مسائل اختلافی است، مسلمانان می توانند از این مسائل اشتراکی، بهره کافی ببرند و خلاء وحدت را که در جامعه مسلمین مشاهده می شود، پرکنند.
امروزه برای جهان اسلام، با تمام تفاوتهای قومی و نژادی و جغرافیایی، آنچه ضرورت دارد، و یک اصل حیاتی به شمار می آید، «وحدت و برادری» است.
آنچه که این وحدت را به هم می زند و اینکه باعث می شود که در افکار و عقاید و شکل مذهب از نظر عبادت اختلافاتی پیش بیاید و عده ای در مخالفت با مذهب اهل بیت(ع) گام بردارد و گرچند علمای بزرگ در میان آنها باشند عوامل مختلفی دارد که به برخی از آنها اشاره می شود:
۱، گمان: ظن و گمان از لغزشگاههای خطرناکی است که اندیشه بیشتر مردم جهان را به پرتگاه عقاید باطل و نادرست سوق داده است.
قرآن کریم در این باره می فرماید: از چیزی که به آن علم نداری پیروی مکن[۱].
یعنی، از دیدگاه قرآن، مسلمان حق ندارد، دنبال چیزی برود و یاچیزی را مورد عمل خود قرار دهد که برای او قطعی و ثابت نیست.
اگر عقاید و آراء بیشتر علماء اهل سنّت را ریشه یابی و بررسی کنیم، به سادگی خواهیم دید که اغلب عقاید، ریشه علمی ندارد و به ظن و گمان منتهی می شود.
اگر روزی پیروان همه مذاهب و هواداران همه عقاید متضاد، تصمیم بگیرند که تنها از علم پیروی کنند، مشکل اختلاف مذاهب حل خواهد شد.
۲. تمایلات نفسانی: در میان لغزشگاه خطرناک اندیشه، از نظر قرآن تمایلات نفسانی است. اگر کسی بخواهد نقاط ضعف و قوت یک نظر را بیابد و درباره آن درست بیندیشد، به ناچار باید خود را، در ارتباط با آن نظریه، از تمایلات نفسانی برهاند. شاید بعضی از علمای اهل سنت در اثر تمایلات نفسانی نمی توانند، حق را اظهار کنند. یا بپذیرند. چون با اظهار به حق و پیروی از آن، سیادتی را که در پیش قوم خود دارد و یا در آمدی را که از این راه نصیبش می شود، از دست خواهد داد.
۳. تعصب: یکی دیگر از موانع وصول به آرای صحیح و مطابق با واقع، تعصّب است، تعصّب عبارتست از اوج پیروی از تمایلات در زمینه هواداری از فرد یا افراد و یاچیزی، بدون رعایت حق.
به گفته امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ امام و اسوه و الگوی مردم متعصب، شیطان است.
امام در این باره می فرماید: او پیشوای متعصّبان و پیشرو مستکبران است؛آن که اساس تعصّب را نهاد[۲].
تعصّب، شخص متعصّب را وادار می کند، به جای اینکه به «گفته بنگرد، «گوینده» را ملاک داوری قرار می دهد. تعصّب به انسان اجازه نمی دهد که فکر کند که «گفته» چیست هم آیا حق است یا باطل، درست است یا غلط؟ بلکه به او می گوید: ببین «گوینده» کیست؛ اگر با تو هم خط است، نظریه او درست است و اگر همخط نیست، نظریه او خطاست.
هرگاه یکی از علمای اهل سنّت در متون دینی به نام یکی از بزرگان شیعه برخورد کند، بدون تأمل و فکر از روی تعصّب نظریه او را کنار می نهد و می گوید، این شخص رافضی است. با چنین برخورد، آیا می توان به حقیقت رسید؟ در حالیکه قرآن مجید می فرماید:
مژده بده آن بندگانم را که سخن را می شنوند و به نیکوترین آن، عمل می کنند، اینان هستند که خداوند راهنمایشان کرده است، و هم اینانند، صاحبان اندیشه[۳].
۴. تقلید: تقلید در عقاید، یعنی پذیرفتن نظریه دیگر و یا دیگران، بدون مطالبه دلیل و برهان. تقلید زنجیری است بر فکر و اندیشه انسان، تا این زنجیر هست، تصحیح عقاید امکان پذیر نیست. بسیاری از علمای اهل سنّت به این مانع (تقلید) گرفتار هستند.
۵. لجاجت: یکی دیگر از موانع وصول به حقیقت، لجاجت است. لجاجت به صورتی مرموز و پنهان اندیشه را منحرف می کند و نظر را غیر صائب می گرداند، به گونه ای که صاحبنظر احساس انحراف نمی کند.
امیرالمؤمنین علی ـ علیه السّلام ـ در این رابطه می فرمایند: لجاجت، به صورت پنهانی، اندیشه و رأی را می رباید[۴].
بنابراین یکی دیگر از مشکلات علمای اهل سنّت، لجاجت است، که فکر و اندیشه آنها را به طور مرموزی منحرف می کند و نمی گذارد، به حقیقت راه پیدا کنند.
به طور کلی این چند عامل از عواملی هستند که دامنگیر بسیاری از بزرگان اهل سنت است، البته می تواند، عواملی دیگر هم دخیل باشد، ولی به طور کلی این عوامل از عوامل مهم هستند که می تواند، مانع از راهیابی یک اندیشه به حقیقت باشد. البته عده ای از بزرگان و علمای اهل سنت، این زنجیره ها را درهم شکسته اند و آزادانه فکر کرده اند و هیچ یک از این عوامل را در فکر و اندیشه خود راه نداده اند و به حقیقت رسیده اند. که به عنوان نمونه عده ای را معرفی می کنیم:
۱. دکتر محمد تیجانی اهل تونس که در علم دینی تحصیل کرد، مسافرتهای متعددی به شهر و کشور های مختلفی داشت در اثر همین مسافرتها و برخوردها به حقانیت شیعه پی برد و رسماً تشیع خود را اعلام نمود[۵].
۲. سعید ایوب مصری
۳. احمد یعقوب اردنی
۴. اسعد وحید فلسطینی
۵. صالح الوردانی مصری …. افراد بیشماری که بخاطر پرهیز از اطناب کلام از آوردن اسامی یک یک آنها خودداری می کنیم، به آغوش باز و گرم خاندان پاک و مطهر رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ باز گشته اند تا در دنیا و آخرت رو سفید و سرافراز باشند[۶].
اگر این موانع در پیش باشد رسیدن به حق و استفاده از اندیشه ناب اسلامی که جز با اطاعت از خاندان وحی مسیر نیست، ممکن نخواهد بود.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
۱. غلام اصغر البجنوری، المستبصرون.
۲. دکتر محمد تیجانی، اهل سنت واقعی.
۳. دکتر محمد تیجانی، همراه با راستگویان.
[۱] . اسراء/۳۶.
[۲] . دشتی، محمد، نهج البلاغه، خطبه قاصعه دفتر نشر الهادی، چ سیزدهم،۱۳۷۹، ص۳۸۰.
[۳] . زمر/۱۸
[۴] . نهج البلاغه، دشتی همان، حکمت ۱۷۹.
[۵] . تیجانی، دکتر محمد، اهل سنت واقعی، انتشارات معارف اسلامی، چ دوم، ۱۳۷۲، ج اول.
[۶] . تیجانی، محمد، اهل بیت کلید مشکلها، انتشارات معارف اسلامی، چ اول، ۱۳۷۶، ص۱۰.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
پیمایش به بالا