روزانه با واژههایی مانند: همانند، هموطن، همولایتی، همشهری، همدم، همراه، همکیش، و… و حتی همسر برخورد کرده و بارها آنها را بهکار میبریم. در واقع پیشوند هم به معنای با هم بودن و مانند هم بودن است. این پسوند در همدل نیز بهمعنای داشتن احساسهاس قلبی همانند و مشابه است. همدلی با همسر یعنی درک احساسهای قلبی همسر به شکلی که عواطف و احساسهای درونی او درک شود.
ایجاد تغییرهای سریع اجتماعی، شیوههای زندگی درون خانوادگی را نیز دستخوش تغییر نموده است، بهطوری که بسیاری از افراد خانواده را با وجود تواناییهای مختلف در رویارویی با مسائل و مشکلهای روزمره آسیبپذیر نموده است. اگر برنامههای حمایت و پشتیبانیکنندهای در درون خانواده نباشد که بتواند در شرایط بحرانی و آسیبپذیری افراد خانواده را از فشارهای روحی ـ روانی وارده برهاند، ممکن است آنان را در مراحل تصمیمگیری دچار اشتباههای غیر قابل جبران کند.
از این نظر همدلی یک عمل لازم حمایتی برای افراد خانواده محسوب میشود که به افراد درون خانواده کمک میکند تا مرحلههای بحرانی زندگی را بهخوبی پشت سر بگذارد. وقتی دلمان به حال کسی میسوزد، نسبت به احساسهای او همدردی میکنیم ولی بایستی توجه داشت که دلسوزی و ترحم به افراد دیگر همدلی محسوب نمیشود. همدلی به هیچ وجه به معنای تأکید کردن طرف مقابل و همعقیده بودن با او نمیباشد. بلکه منظور این است احساسهاس او را درک میکنیم. به معنی دیگر همدلی یعنی اینکه بتوانیم بدون آنکه در موقعیت طرف مقابل قرار گرفته باشیم، خودمان را جای او بگذاریم و از چشم او مسئله را نگاه کرد و درک کنیم، مانند همدلی با زلزلهزدگان و یا فرد مصیبتدیده و یا… همدلی به فرد کمک میکند تا بتواند انسانهای دیگر را حتی وقتی با او تفاوت دارند، بپذیرد و به آنها احترام بگذارد.
همدلی روابط درون خانوادگی را بهبود میبخشد و به ایجاد رفتارهای حمایتکننده و پذیرنده نسبت به سایر افراد دیگر خانواده منجر میشود. انسان موجودی اجتماعی است و نیاز به همصحبت دارد وقتی ما بتوانیم از زاویه دید طرف مقابل به مشکلهای او بنگریم، احساس تنهایی را از او گرفته و به عمیقترین و ریشهدارترین نیاز آنها که احساس ارزشمندی و مهم بودن است پاسخ مثبت دادهایم. زمانی که بتوانیم افراد خانواده، دوستان، اطرافیان و حتی افراد غریبه خود را در مواقع لزوم یاری دهیم و از آنها یاری بگیریم، این همان قانون طلایی همدلی با دیگران است که جزء مهارتهای لازم برای زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی به شمار میآید.
تعریف همدلی:
همدلی یعنی به معنای به احساس کسی وارد شدن است. بعدها نظریهپردازان زیباییشناختی، همدلی را به مفهوم توانایی ادراک تجربه ذهنی فرد دیگر مطرح نمودند، و از همین مفهوم برای تشخیص و درمان در روانشناسی و روانپزشکی بهطور ویژه مدد گرفته شد، که امروزه نقش جدی را در برقراری ارتباط را به عهده دارد.
اگر به مفاهیم فوق عمیقتر بنگریم، میبینیم که تاریخچه همدلی از نخستین ویژگیهای خانواده است. به شکل ساده تمایل پاسخدهی به حالت عاطفی همسر و فرزندان را با حالت عاطفی مشابه را همدلی در خانواده گویند. یعنی این که فرد بتواند مسائل همسر و فرزندان را حتی زمانی که در آن شرایط قرار ندارد، درک کند و برای نظریات و احساسهای آنها ارزش و احترام قائل شود.
آثار مثبت همدلی:
عامل پیشگیری بسیاری از رفتارهای ناخوشایند میشود.
در طرفین احساس خوشایند و مثبت به وجود میآورد.
فرد را از احساس تنهایی نجات میدهد.
موجب اخذ تصمیمهای صحیحتر میشود.
از بسیاری تعارضها و سوءتفاهمها جلوگیری میکند.
همدلی بهجا و مناسب موجب تعدیل و اصلاح شناخت، احساس و رفتار میشود.
در تحکیم روابط همسران میتواند نقش مهمی داشته باشد.
احساس آرامش و قوی ادراک فرد را افزایش میدهد.
موجب اعتماد به نفس میشود.
زمینه شناخت بهتر و بیشتر از همسر را فراهم میآورد.
روابط خانوادگی و اجتماعی را بهبود میبخشد.
امنیت روانی و آسایش خاطر را تقویت مینماید.
میل به شرکت در فعالیتهای گروهی را افزایش میدهد.
بیان احساسهای خود و درک احساسهای همسر را آسانتر میکند.
زمینههای بروز رفتار همدلانه:
یعنی احساس رنج و پریشانی او را واقعاً درک کنیم و قادر باشیم، این احساس را به او منتقل کنیم بدون اینکه تأییدی یا ردی بر عملکرد او داشته باشیم. تنها در این صورت است که فرد دیگر احساس تنهایی نمیکند. لذا میتواند اعتماد کند. پذیرش در او ایجاد شده و راهکارهای پیشنهادی را میپذیرد. علاوه بر آنچه گفته شد وقتی احساس توانمندی برای همدلی خواهیم داشت که ویژگیهای زیر را در خود درونی کرده تا در رفتار فرد تجلی پیدا کنند. این ویژگی و مفاهیم عبارتاند از:
الف) دوستداشتنی شدن.
ب) دوست داشتن افراد خانواده.
پ) تحمل افراد خانواده با دیدگاههای مختلف و گاهی مخالف.
ت) روابط بین فردی بدون پرخاشگری و یا با حداقل پرخاشگری.
ث) احترام قائل شدن برای همسر و فرزندان.
ج) گوش کردن فعال مخاطب.
همدلی یک نوع خصوصیت ویژه انسانهاست. چون انسانها در اجتماع به دنیا میآیند و با هم زندگی میکنند و بزرگ میشوند، برای هم دیگر ارزش حیاتی قائلاند و نسبت به یکدیگر نگران میشوند و رفتار همدلانه از خود نشان میدهند. رفتار همدلی بر اساس شرطیسازی اولیه شکل میگیرد و انسانها از رفتارها و عکسالعملهای همسر و دیگران همدلی را میآموزد. رفتار همدلی میتواند به موقعیت و تجربه خود آنان بستگی داشته باشد، یعنی هر چه زوجین همدلی بیشتری را تجربه کرده باشند، احتمال واکنش رفتار فعالانه در آنها بیشتر خواهد بود. همدلی میتواند متناسب با میزان نزدیک بودن از لحاظ خانوادگی و روابط صمیمانه افراد، شکل متفاوت به خود بگیرد، اغلب نسبت به نزدیکان خود رفتارهای همدلانه بیشتری نشان میدهند و خود را از نظر احساسی جای افراد خانواده خود قرار میدهند. تشویق رفتارهای همدلانه از طرف همسر میتواند احتمال بروز آن را در موقعیتهای مشابه افزایش دهد. فرد با آموزش شناخت و درک احساسهای خود و همسر و تفسیر موقعیتها قادر خواهد بود رفتار همدلانه را از خود نشان دهد. گاهی علت بروز رفتار همدلانه میتواند دوری کردن از یک حالت روحی منفی و ناخوشایند باشد. راهکارهای تقویت همدلی:
شنونده خوب بودن: در ارتباط با همسر و فرزندان به آنها فرصت دهید تا احساسهای خود را بهراحتی بیان کنند، در واقع اصل مهم همدلی شنونده خوب بودن است. به سخنان طرف مقابل کاملاً گوش داده و به او اطمینان دهید که سعی دارید مانند او به مشکل نگاه کنید.
بیان احساس: هنگام بروز مشکل، احساسهای خود را با همسر در میان بگذارید. هنگام همدلی، احساسهای خود را شمرده بیان کنید تا طرف مقابل احساس آرامش بیشتری بنماید.
خودآگاهی و خودشناسی بیشتر: چون همدلی بر پایه خودآگاهی و خودشناسی است، هر چه بیشتر نسبت به احساسهای خودمان آگاهی داشته باشید بهتر میتوانید احساسهای افراد دیگر خانواده را درک نمایید.
تقویت روابط سایر افراد خانواده با هم: اطرافیان خود را به خاطر رفتارهای همدلانهشان تشویق کنید. برای اینکه همدلی اعضای خانواده را تقویت شود، بهتر است به ارتباطهای عاطفی سایر افراد خانواده با هم بیشتر توجه شود. با برقراری روابط صمیمانه در خانواده، روحیه همدلی اعضای خانواده را تقویت کنید.
پایداری در همدلی: در ابتدای شروع همدلی ممکن است قدری مقاومت بهویژه از سوی نوجوانان وجود داشته باشد، بهویژه هنگامی که روابط دلسردکننده و بدون احساس بوده است. در برابر افرادی که موجب دلسردی میشوند و یا احساسهای همدلانه را جدی نمیگیرند، مقاومت کنید. ممکن است قدری زمان لازم باشد تا طرف مقابل روابط نامناسب قبلی را کنار بزند و بتواند وارد یک رابطه همدلانه شود.
توجه همدلان به نوجوانان: به اواخر دوران کودکی که پیشرفتهترین سطوح همدلی پدیدار میشود، بیشتر توجه کنید. در اواخر نوجوانی و اوایل نوجوانی به دلیل حساسیت عاطفی نوجوانان آنان احتیاج به رفتار همدلانه بیشتری دارند. سعی کنید در کنار آموزشهای لازم در برخورد با شرایط مختلف اجتماعی و خانوادگی رفتاری همدلانه داشته باشید.
استفاده از تجربههای قبلی: تجارب مشابه گذشته کمک میکند تا موقعیت و احساسهای طرف مقابل را بهتر درک کنید. با یادآوری تجارب مشابهی که داشتهاید، در درک احساسهای همدلانه همسر موفقتر عمل خواهید کرد.
صادق بودن: تظاهر به همدلی نکنید و به احساسهای همسر لطمه نزنید. نقش بازی کردن یا استفاده ابزاری برای رسیدن به هدفهای خود از رفتار همدلانه موجب دلسردی و بیاعتمادی میشود هرگز از همدلی برای این مقاصد استفاده نکنید.
توجه و درک زبان بدن: به غیر روابط کلامی ما انسانها با زبان تن نیز با هم ارتباط برقرار میکنیم. این زبان که با انواع و اقسام حرکتهای بدنی و چهرهای همراه است میتواند پیامهای را انتقال دهد. در زمان همدلی به حالتهای چهره و حرکات طرف مقابل (زبان بدن) توجه کنید.
احترام گذاردن: با درک احساسهای طرف مقابل به او بفهمانید که برایش اهمیت و ارزش و احترام قائل هستید.
قرار دادن خود بهجای او: در ارتباط با همسر، قبل از اقدام به هر عملی، لحظهای هم که شده خود را بهجای او قرار دهید. هر قدر حس همدلی را در خود تقویت کنید، به همان میزان اصول اخلاقی را رعایت نمودهاید.
روشن کردن مرزهای همدلی: متوجه باشید که همدلی از سوی دوستان دارای حد و اندازهای است، افراط در آن امکان سوءاستفاده را فراهم کند.
پرهیز از مقایسه: در همدلی با همسر از مقایسه کردن خودداری کنید، چون ممکن است به احساسهای پر امید آنها لطمه وارد شود.
پرهیز از بهتر بودن: دستور دادن، قضاوت کردن، نصیحت کردن و سرزنش کردن که نشاندهنده و القاکننده وضعیت بالاتر و اندیشه بهتر شما نسبت به همسر و سایر افراد خانواده است، احساس همدلی را از بین میبرد، بهطورجدی از این موارد پرهیز کنید.
در همدلی همسر و فرزندان، آنها را مقصر ندانید و سرزنش نکنید. برای مثال (نگویید تقصیر خودت است همیشه از این نوع مشکلها را داری… و یا باید این دفعه را دردسر بکشی تا دیگر از این رفتارها انجام ندهی…).
سعی کنید در همدلی راه حل ارائه ندهید چون طرف مقابل دلش میخواهد فقط ناراحتی خود را با کسی در میان بگذارد و از جانب او درک شود. برای مثال (نگویید برو به… بگو دیگر نمیخواهی با او رابطه داشته باشی…).
در همدلی برای طرف مقابل دلسوزی یا ترحم نکنید. برای مثال (نگویید وای بیچاره تو چهقدر مصیبت کشیدی… و یا فکر نمیکردم چنین مشکل بزرگی داشته باشی…).
مشکلهای همسر را کوچک و بیارزش ندانید. برای مثال (نگویید ای بابا خجالت بکش این که مشکلی نیست… پس اگر جای من بودی چهکار میکردی؟…).
مشکلهای همسر را بیش از حد بزرگ جلوه ندهید. برای مثال (نگویید عجب مکافات بزرگی! با این وجود میخواهی چه بکنی؟…).
در همدلی احساسها و حالتهای روانی همسر را درک کنید. برای مثال (بگویید من میفهمم که چقدر برای تو سخت بوده… و یا مشکل کاری تو را درک میکنم…).