تفاوت فرهنگی سبک زندگی را متفاوت میکند و وقتی سبک زندگی متفاوت شود، طبیعتاً انتظارات فرد با عملکرد طرف مقابل ناهمخوان شده و اختلافات دقیقاً از همینجا شروع خواهد شد.
وقتی تصمیم به ازدواج میگیرید باید بپذیرید که وارد یک خانواده بافرهنگ و دیدگاههای تقریباً متفاوتی میشوید؛ درست است که در ازدواج با تحقیق، صحبتهای مکرر و رفتن به مشاوره تا حد زیادی شناخت بین طرفین حاصل میشود اما این شناختها صددرصدی نخواهد بود و گاهی اختلافات در زمینه عدم تناسب فرهنگی مشکلساز خواهد شد؛ بنابراین تعیین اولویتهای فرهنگی در ازدواج و پیشگیری از ایجاد مشکلات و نحوه مدیریت اختلافات فرهنگی ازجمله نکات مهمی است که باید موردتوجه قرار بگیرد.محمدرضا کمن روانشناس بالینی و مدرس دانشگاه تهران درباره عوامل مختلف اختلاف فرهنگی اظهار کرد: «تبلور بیرونی فرهنگ اغلب به شکل یکسری آیینهای مذهبی، آداب و رسوم، آداب اجتماعی، خصلتهای نژادی و طبقاتی و حتی نوع گویش و پوشش شکل میگیرد که در هریک از این موارد اگر اختلاف وجود داشته باشد، میتواند برای هر دو طرف و حتی خانوادههایشان مسئلهساز شود.»
این روانشناس در مورد ازدواج باوجود اختلاف فرهنگی معتقد است: «تناسب فرهنگی یکی از نکات مهم و تأثیرگذار در ازدواج است. درحالیکه اغلب افراد هنگام ازدواج بیش از فرهنگ بهتناسب اجتماعی اهمیت میدهند اما نظر من این است که اختلاف فرهنگی خیلی بیشتر مسئلهساز میشود و در بیشتر موارد، نارضایتی خانوادهها بیش از اینکه از عدم تناسب اجتماعی باشد از عدم تناسب فرهنگی نشاءت میگیرد چرا که تفاوت فرهنگی در هر کدام از موارد فوق، سبک زندگی را متفاوت میکند و وقتی سبک زندگی متفاوت شود، طبیعتاً انتظارات فرد با عملکرد طرف مقابل ناهمخوان شده و اختلافات دقیقاً از همینجا شروع خواهد شد.»
سطح انتظارات خود را کاهش دهید
اگر بنا به اجبار یا خواست طرفین، دختر و پسر با دو فرهنگ خانوادگی متفاوت با یکدیگر ازدواج کنند مثلاً فرض کنید یک دختر از خانواده فرهنگی و مؤدب و دست و دلباز وارد یک خانواده بینظم با تفاوت زمین تا آسمان شود؛ در چنین شرایطی چه باید کرد؟!
افراد قبل از ازدواج باید هدف از ازدواج را بهدرستی مشخص کنند زیرا اگر هدف و نیت آنان درست نباشد، بهراحتی از خط خدا خارج شده و زندگی دچار اختلاف میشود
کمن در پاسخ به این سؤال تصریح میکند: «راهحل این است که دختر باید با ایجاد آرامش در خود پیشنیاز همراهی همسرش را فراهم کند؛ اولین و مهمترین گام برای ایجاد آرامش، کاهش سطح انتظارات است.»
این استاد دانشگاه ادامه میدهد: «شما با سبک و فرهنگ خاصی تربیت شدهاید و انتظار دارید که طرف مقابلتان هم مثل شما عمل کند؛ بنابراین زمانی که او مطابق فرهنگ شما عمل نمیکند، حالتان بد میشود؛ در این صورت یا باید همسرتان را با خود همراه کنید که این روش بهسرعت محقق نخواهد شد و یا باید روی خودتان کار کنید و سطح انتظارتان را پایین بیاورید؛ این به معنای این نیست که شما هم مثل او شوید بلکه شما با خوب رفتار کردن باید الگو شوید زیرا خوبی نیازی به اثبات کردن ندارد و ناخودآگاه برای اطرافیان الگو خواهد شد؛ بنابراین در چنین شرایطی فرد باید خوب باشد و درعینحال از طرف مقابل انتظاری نداشته باشد.»
باورهای مذهبیتان را به هم نزدیک کنید
کمن در رابطه با همراه کردن همسر در زمینه اختلافات فرهنگی میگوید: «ریشه سبک زندگی فرهنگی به دو چیز برمیگردد؛ باورهای مذهبی و خصلتهای قومی-نژادی. خصلتهای قومی-نژادی در وجود فرد نهفته است و خیلی نمیتوان بر روی آنها اثر گذاشت اما چیزی که میتواند اختلافات فرهنگی را تعدیل و تنظیم کند، باورهای مذهبی است؛ هرچقدر دو نفر بتوانند باورهای مذهبیشان را به هم نزدیکتر و همسوتر کنند، فرهنگ تغییر خواهد کرد؛ بنابراین مهمترین و مؤثرترین مؤلفه در تغییر سبک زندگی افراد، باورهای مذهبی است.»
این روانشناس بالینی با اشاره به آیه ۲۱ سوره روم “وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّهً وَرَحْمَهً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ” میگوید: «با توجه به این آیه شریفه درمییابیم که اصل ازدواج بر اساس محبت است و همسران مایه آرامش یکدیگرند؛ بنابراین افراد قبل از ازدواج باید هدف از ازدواج را بهدرستی مشخص کنند زیرا اگر هدف و نیت آنان درست نباشد، بهراحتی از خط خدا خارج شده و زندگی دچار اختلاف میشود. همچنین اگر زن و شوهر خودمحور باشند و زندگی را بر اساس منافع خود پیش ببرند، زندگی دچار دگرگونی خواهد شد.»
کمن در پایان تأکید میکند: «بزرگترین اختلافات فرهنگی حل خواهد شد، بهشرط آن که در زندگی محور خدا باشد. اگر زن و شوهرها محور سبک زندگی را رضایت خدا و نحوه زندگی اهلبیت قرار دهند، ناخودآگاه به هم نزدیک خواهند شد و این باعث میشود تا اختلافات فرهنگی کمتر شده و لذت زندگی بیشتر شود.»