از زمان رونق گرفتن شبکههای اجتماعی، سلام و خداحافظی در دیار ما از رونق افتاده است. قرنها ما سلام میدادیم که هم حضورمان را اعلام و هم سلامت و امنیت را در فضای مشترکمان با دیگری القا کنیم. خداحافظی هم میکردیم تا برای دیگران و دوستان آرزوی پناه و امنیت کنیم. این آغاز و پایان یعنی سلام و خداحافظی، انگار به علت الگوی عجولانه و غیرمؤدبانه شبکههای مجازی در حال منسوخ شدن است. چند ماه پیش در سمیناری که اهالی آن بر طبل ارتباطات مدرن مجازی میزدند، خلاف جریان آن سمینار، آرزو کردم روزی برسد که ما آن را روز عاری از فضای مجازی نامگذاری کنیم؛ چیزی مشابه روز هوای پاک یا روز طبیعت (گرچه متأسفانه روز طبیعت را به ضد خودش تبدیل کردهایم و سیزدهمان را با انبوه زبالهها به در میکنیم). باری! به هر دلیل اگر مته سلام بر خشخاش جامعه بکوبیم، چیزی جز اعتماد و مهربانی نصیبمان نمیشود. جوامعی که از بودن با هم خوشحالاند، بدون اینکه هم را بشناسند، به هم سلام میدهند و حواسشان است که از همدیگر خداحافظی کنند. نسل جدید ما درحالیکه با بزرگترها حرف میزند، انگار در حال چت کردن است و چندان پاس نمیدارد حضور و درود و بدرود را! این مهم گرچه ممکن است از منظر والدینی که خود در وسواس تعارف گیر کردهاند، چندان مذموم نباشد و اتفاقاً گریزی باشد از تعارفات نابجای نهاده شده در فرهنگ این یکی دو قرن ما ایرانیها، اما از این نکته نباید غافل شد که مرز باریک و مهمی میان تعارف کردن و قربانصدقههای مفت، با رعایت ادب سلام و خداحافظی وجود دارد. باور کنید مردمی که صبح به همه سلام میدهند، اعتماد و هوش هیجانی بالاتری را در جامعه مینشانند و مردمانی که میدانند باید پس از پایان دیدار یا گفتوگو خداحافظی کنند، بر تنور نوعدوستی و امن و آرامش میدمند.
حواسمان باشد سرسام شبکههای اجتماعی، سلام و خداحافظیمان را یا به تعبیری امن و آسایشمان را مخدوش نکند.
هفتهنامه سلامت
دکتر حمیدرضا نمازی
مجله آشنا، شماره ۲۲۵، صفحه ۵۰