تاریخچه نماز تراویح و دلیل بر بطلان آن به جماعت خواندن چیست؟

تاريخچه نماز تراويح و دليل بر بطلان آن به جماعت خواندن چيست؟

پاسخ:
اهل تسنن به نماز‌های مستحبی شب‌های ماه مبارک رمضان، تراویح می‌گویند که ۲۰ رکعت با ۱۰ سلام خوانده می‌شود، و چون در هر چهار رکعت به اندازه خواندن یک نماز استراحت می‌کنند، به این نماز تراویح گفته می‌شود. البته در مقدار رکعات تراویح اختلاف است که ۲۰ رکعت برخی ۱۱ برخی دیگر ۱۳ رکعت می دانند، عده ای هم گفته است که در زمان پیامبر ۱۱ رکعت بود، ولی آنچه مسلم است، بعد از عهد عمر، مردم آن را ۲۰ رکعتی می‌دانند.[۱]
تاریخچه این نماز در کتاب‌های معتبر اهل سنت چنین آمده است: رسول گرامی اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: هر کس در شب‌های ماه رمضان از روی ایمان، نماز مستحبی را بخواند (که در اصطلاح اهل تسنن تراویح گفته می‌شود) گناهان‌شان بخشیده می‌شود. و مردم این نماز را فرادی می‌خواندند و در زمان خلافت ابوبکر و اوائل خلافت عمر نیز چنین بود، تا این‌که روزی عمر دید مردم هر کدام در یک قسمت مسجد فرادی نماز مستحبی می‌خوانند، گفت: این مردم اگر با جماعت بخوانند، بهتر می‌شود! پس عزم این کار را کرده و آنها را جمع نمود و گفت: به ابیّ بن کعب اقتدا کنید و شب دیگر وقتی مردم را دید که نماز تراویح را با جماعت می‌خوانند، گفت: «این بدعت، بدعت خوبی است.»[۲]
بطلان نماز تراویح با جماعت در نزد اهل سنت:
از روایات و گفتار علمای اهل تسنن معلوم می‌شود که خود آنها نیز این نماز را با جماعت جایز نمی‌دانند. چنان‌چه بیهقی از علمای بزرگ اهل سنت روایتی را اینگونه آورده است: رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: بهترین نماز غیر از نمازهای واجب این است که در خانه به طور فرادی خوانده شود. باز می‌نویسد: کسی از ابن عمر پرسید: آیا نافله رمضان (تراویح) را به کسی اقتدا کنم؟ گفت: قرآن خوانده‌ای؟ جواب داد: بلی. ابن عمر گفت: امثال تو به الاغ می‌مانند! نماز را تنها و در خانه بخوان. باز نقل می‌کند: عبدالله بن عمر نمازش را تنها در خانه می‌خواند، و وقتی مردم از مسجد می‌رفتند رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ می‌آمد و به تنهایی تراویح می‌خواند.[۳] بیهقی در مقدار رکعات تراویح نیز آورده است: پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در شب‌های ماه رمضان ۲۰ رکعت به طور فرادی و بدون جماعت می‌خواند.[۴]
لنووی می‌نویسد: علما اتفاق دارند که نماز تراویح مستحب است، ولی در این که فرادی خوانده شود یا به جماعت، اختلاف دارند، شافعی و عده‌ای از اصحاب او و ابوحنیفه و برخی از مالکیه گفته‌اند: چون عمر دستور داده به جماعت خوانده شود، پس با جماعت افضل است (نه واجب) اما خود مالک و ابویوسف و برخی از شافعیه گفته‌اند: بهتر و با فضلیت‌تر این است که فرادی خوانده شود. چون پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: بهترین نماز غیر از واجبات، نمازی است که در خلوت خوانده شود. و همه اتفاق دارند که نماز تراویح در زمان پیامبر و ابوبکر و اوائل خلافت عمر فرادی خوانده می‌شد.[۵]
رافعی عالم دیگر سنی می‌نویسد: درباره تراویح دو قول است: اول ـ فضیلت فرادی خواندن، چون پیامبر فرمود: این نماز را در خانه‌هایتان و به تنهائی بخوانید. دوم ـ فضیلت جماعت خواندن چون دستور عمر است.[۶]
محیی الدین از علمای اهل تسنن نیز قائل است که نماز تراویح با جماعت جایز نیست، زیرا نافله‌های یومیه بافضیلت‌تر از تراویح‌اند و چون نافله‌ها را نمی‌شود، با جماعت خواند، پس تراویح به طریق اولی با جماعت جایز نیست.[۷]
اما آنها که می‌گویند: با جماعت خواندن جایز است، استناد می‌کنند به این روایت:
در زمان پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ ، مردمی که قرآن بلد نبوند، جمع می‌شدند و ابیّ بن کعب برای آنها قرآن می‌خواند و آنها قرآن ابّی را به عنوان سوره نمازشان می‌خواندند. یا اینکه گویند: ابّی نمازش را بلند می‌خواند و دیگران با او تکرار می‌کردند و پیامبر این را تأئید نمودند.[۸]
این روایت دلالت بر جماعت نمی‌کند، زیرا می‌گوید: ابیّ بن کعب قرآن را می‌خواند و دیگران تکرار می‌کردند و یا اینکه ابی نمازش را با صدای بلند می‌خواند، تا ناآشنایان به قرآن، با او تکرار کنند، ولی نگفته است که مردم به او اقتدا می‌کردند. و اگر چنین بود نباید عمر می‌گفت: این بدعت خوبی است، بلکه باید می‌گفت: این سنت پیامبر است.
از سوی دیگر خود بیهقی در ذیل این روایت و ابن حجر نیز در فتح الباری گفته‌اند، این روایت ضعیف است.[۹]
باز ابن حجر از علمای دیگر اهل سنت می‌نویسد: اینکه عمر گفت: این بدعت خوبی است و نمی‌توان بدعت را به بدعت ممدوح و مذموم تقسیم نمود. بلکه هر بدعتی نشانه گمراهی و سوختن در آتش جهنم است. و در مقدار رکعات این نماز می‌گوید: با توجه به روایات مختلف که ۱۱، ۱۳ و ۲۰ رکعت می‌داند، معلوم می‌شود نماز تراویح با روش امروز که اکثر بر او اتفاق نظر دارند، بدعت است و در زمان رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ نبوده و این نمازی است که عمر آن را به وجود آورد و مردم در آن اختلاف دارند که با جماعت خواند یا فرادی، و ما می‌گوئیم: این بدعتی در اسلام است و آنچه بهتر است همان است که در عهد رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ بود و عمر هم نگفت این سنت پیامبر است، بلکه گفت: بدعت است، و این یعنی مخالفت با سیره پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ .[۱۰]
با توجه به این مطالب و دیدگاه‌های فراوانی که وجود دارد، معلوم می‌شود که نماز تراویح با جماعت و حتی ۲۰ رکعت بودنش بین علمای اهل سنت بدعت است، ولی چون عمر به عنوان خلیفه چنین دستوری داده، فقط عده‌ای از علمای اهل تسنن آن را قبول دارند.
بطلان نماز تراویح با جماعت در نزد شیعه:
در روایات شیعه علاوه بر اینکه خواندن نمازهای مستحبی به جز نماز استسقاء (باران) با جماعت جایز نیست. بلکه روایاتی داریم که حرمت به جماعت خواندن این نماز را می‌رساند، چنانچه شیخ صدوق نقل می‌کنند که پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: ای مردم آگاه باشید که خواندن نافله‌های ماه رمضان با جماعت، بدعت است و هر بدعتی گمراه شدن از راه درست است.[۱۱]
ابوالقاسم کوفی از علمای شیعه می‌نویسد: از بدعت‌های عمر این است که رسول گرامی اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ نوافل ماه رمضان را به صورت فرادی دستور داده بود و این نوافل همان است که عامه به او تراویح می‌گویند، ولی عمر دستور داد به جماعت خوانده شود.[۱۲] علاوه بر این مولا امیر المؤمنین علی ـ علیه السّلام ـ وقتی به خلافت ظاهری رسید با این کار مخالفت کرد، هر چند نتوانستند، جلوی مردم جاهل و منحرف‌ را بگیرند. چنانچه امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: زمانی که امیر المؤمنین علی ـ علیه السّلام ـ در کوفه مستقر شد، به امام حسن ـ علیه السّلام ـ دستور داد که به مردم بگوید: جماعت خواندن نماز مستحبی در ماه رمضان در مسجد، حرام است. اما عده‌ای فریاد برآوردند و به آن مخالفت نمودند.[۱۳]
در تقریب المعارف نیز آمده است که از امیر المؤمنین علی ـ علیه السّلام ـ خواستند، امامی را برای خواندن نماز تراویح معین کند. حضرت آنها را از خواندن این نماز با جماعت نهی کرد و فرمود: «این بدعت است و خلاف است.» ولی مردم بدون اجازه آن حضرت امام جماعتی را معین کردند.[۱۴]
بنابراین خواندن نمازهای مستحبی با جماعت بدعت است. چنانچه ابن حجر از علمای اهل تسنن گفته است: «بدعت خوب و بدعت بد نداریم. باید گفت: خواندن این نماز حرام است و باعث عذاب الهی می شود، چنانچه رسول گرامی اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: هر بدعتی گمراهی است و هر گمراهی در آتش جهنم است.»[۱۵]
امام صادق ـ علیه السّلام ـ نیز فرمود: نماز مستحبی را نمی‌توان با جماعت خواند، زیرا بدعت است و هر بدعتی گمراه شدن از حق و هر گمراهی، در آتش جهنم می‌باشد.[۱۶]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
۱. سبحانی، جفعر، فی ظلال التوحید؛ قم، مؤسسه امام صادق ـ علیه السّلام ـ (بحث تراویح).
۲. شرف الدین، سید عبدالحسین، النص و الاجتهاد؛ بی جا، ابو مجتبی، اول، ۱۴۰۴. (در بحث نماز تراویح)
[۱] . المبار کفوری، تحفه الاحوذی فی شرح الترمذی، دار الکتب العلمیه، بیروت، ج ۳، ص ۴۴۰.
رافعی، عبد الکریم؛ فتح العزیز، بی‌جا، دار الفکر، ج ۴، ص ۲۶۵.
[۲] . بخاری، محمد؛ صحیح البخاری. بیروت، دار الفکر، ج ۲، ص ۲۵۲.
عسقلانی، ابن حجر؛ فتح الباری، بیروت، دار المعرفه للطباعه و النشر، ج ۴، ص ۲۱۸.
ابن حیان، محمد؛ صحیح ابن حیان، بی جا، مؤسسه الرساله، دوم، ۱۴۱۴ ه‍ . ق، ج ۶، ص ۲۸۵.
[۳] . بیهقی، احمد؛ السنن الکبری، دار الفکر، بیروت، ج ۲، ص ۴۹۴.
[۴] . همان.
[۵] . النووی؛ شرح صحیح مسلم، دار الکتاب العربی، دوم، ۱۴۰۷ ه‍ . ق، بیروت، ج ۶، ص ۴۰.
[۶] . رافعی، عبدالکریم؛ فتح العزیز، بی‌ جا، دار الفکر، ج ۴، ص ۲۶۵.
[۷] . النووی، محیی الدین؛ المجموع فی شرح المهذب، بی جا، دار الفکر، ج ۴، ص ۶.
درک: عسقلانی، ابن حجر؛ تلخیص الحبیر، بی جا، دار الفکر، ج ۴، ص ۲۵۶.
[۸] . بیهقی، احمد؛ السنن الکبری، دار الفکر، بیروت، ج ۲، ص ۴۹۴.
[۹] . همان، ص ۴۹۵ و عسقلانی، ابن حجر؛ فتح الباری، دار المعرفه للطباعه و النشر، بیروت، ج ۴، ص ۲۱۸.
[۱۰] . عسقلانی، ابن حجر؛ سبل الاسلام، شرکه مکتبه و مطبعه مصطفی البابی الحلبی و اولاده، چهارم، ۱۳۷۹ ه‍ . ق، مصر، ج ۲، ص ۱۰ و ۱۷۴.
[۱۱] . صدوق، من لا یحضره الفقیه، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۱۳ ه‍ . ق، قم، ج ۲، ص ۱۳۷، و ر.ک: طوسی، التهذیب، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ ه‍ . ش، تهران، ج ۳، ص ۶۹.
[۱۲] . کوفی، ابو القاسم؛ استغاثه، بی جا، بی نا، ج ۱، ص ۳۴.
[۱۳] . طوسی؛ التهذیب، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ ه‍ . ش، تهران، ج ۳، ص ۷۰.
[۱۴] . ابو صلاح حلبی، تقی؛ تقریب المعارف، بی جا، ۱۴۱۷ ه‍ . ق، ص ۳۴۷.
[۱۵] . کلینی، محمد؛ کافی، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ ه‍ . ش، تهران، ج ۱، ص ۵۶، روایت ۱۲.
[۱۶] . حر عاملی، محمد؛ وسائل الشیعه.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا