تدبیر ش ۶۰ شئون مختلف امامت: هدایت مردم به سوی حق، یا دعوت مردم به هلاکت
امام دو جور میتواند باشد: یک امامی است که خدای متعال در قرآن میفرماید: « وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّهً یهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَینَا إِلَیهِمْ فِعْلَ الْخَیرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلواهِ وَإِیتَاء الزَّکَوهِ وَکَانُوا لَنَا عَابِدِینَ ».( انبیاء ۷۳ ( این امامتی است که به امر پروردگار، مردم را هدایت میکند؛ مردم را از خطرها، از سقوطگاهها، از لغزشگاهها عبور میدهد؛ آنها را به سرمنزل مقصود و مطلوب از حیات دنیوی انسان – که خداوند این حیات را به انسان داده، برای رسیدن به آن مقصود-میرساند و به آن سمت هدایت میکند. این یکجور امام است که مصداق آن، انبیای الهیاند؛ مصداق آن، پیغمبر اکرم است که امام باقر (علیه الصّلوه و السّلام) در منا مردم را جمع کرد و فرمود: «اِنَّ رَسُول اللَّه کانَ هُو الاِمام». اولین امام، خود پیغمبر است. پیغمبران الهی، اوصیای پیغمبران، برگزیدهترین انسانها، از این دسته امامهای نوع اولند؛ که اینها کارشان هدایت است، از سوی خدای متعال رهنمایی میشوند، این رهنمایی را به مردم منتقل میکنند: «وَ اَوحَینا اِلَیهِم فِعل الخَیرَات»؛ کارشان کار نیک است، «وَ اِقامَ الصَّلوه»؛ نماز را برپا میدارند – که نماز رمز ارتباط و اتصال انسان به خداست – «وَ کانُوا لَنا عَابِدِین»؛ بنده خدا هستند، مانند همه انسانها که بندگان خدا هستند. عزت دنیوی آنها کمترین آسیبی به بندگی خدا در وجود آنها و در دل آنها نمیزند. این یک دسته.
یک دسته دیگر: « وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّهً یدْعُونَ إِلَی النَّارِ»، ( قصص ۴۱ ) که در قرآن درباره فرعون وارد شده است. فرعون هم امام است. به همان معنا که در آیه اول «امام» استعمال شده بود، در اینجا هم امام به همان معناست؛ یعنی دنیای مردم و دین مردم و آخرت مردم – جسم و جان مردم – در قبضه قدرت اوست، اما « یدْعُونَ إِلَی النَّارِ»؛ مردم را به آتش دعوت میکنند، مردم را به هلاکت دعوت میکنند.
سکولارترین حکومتهای دنیا هم، علیرغم آنچه که ادعا میکنند، چه بدانند، چه ندانند، دنیا و آخرت مردم را در دست گرفتهاند. این دستگاههای عظیم فرهنگی که امروز نسل جوان بشر را در چهارگوشه دنیا به سمت بد اخلاقی و فساد و تباهی دارند حرکت و سوق میدهند، همان امامانی هستند که « یدْعُونَ إِلَی النَّارِ». دستگاههای قدرتند که به خاطر منافع خودشان، به خاطر حاکمیتهای ظالمانهشان، به خاطر رسیدن به اهداف گوناگون سیاسیشان مردم را میکشانند؛ دنیای مردم هم دست آنهاست، آخرت مردم هم دست آنهاست، جسم و جان مردم در اختیار آنهاست. … یک جامعه، یـا زیر سرپرستی امام عـادل است – کـه «مِن اللَّه» است، هادی به خیرات است، هادی به حق است – یا در اختیار انسانهایی است که از حق بیگانهاند، با حق ناآشنایند و در موارد بسیاری با حق عناد میورزند. چون حق با منافع شخصی آنها، با منافع مادی آنها سر سازش ندارد، با حق عناد میورزند. پس یکی از این دو حال است؛ از این دو حال خارج نیست.۱ ۱. ۸۹/۰۹/۰۴ بیانات در جمع ۱۱۰ هزار بسیجی در روز عید غدیرافزایش احتمال بروز خط هدایت با پیشرفت علم و معرفت
اگر قدرت در اجتماعات انسانی دست شیطانصفتان باشد، دنیا به همان راهی میرود که شما امروز مظاهر آن را در دنیای مدرن مشاهده میکنید. هرچه دنیا مدرنتر بشود، خطرِ آنگونه حکومتها بیشتر میشود. البته هرچه دنیا از لحاظ علم و معرفت پیشتر برود، امکان و احتمال بروز خط هدایت هم بیشتر میشود. اینجور نیست که ما با پیشرفت علم احساس کنیم که این خط هدایت عقب افتاد؛ نه! جلو میرود.۱ ۱. ۸۹/۰۹/۰۴ بیانات در جمع ۱۱۰ هزار بسیجی در روز عید غدیراهمیت عدم تفکیک دنیا و آخرت
مسئله عدم تفکیک دنیا و آخرت … خیلی مهم است. دنیا و آخرت از هم جدا نیستند. آخرت ما آن روی سکه دنیای ماست. «وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَهٌ بِالْکَافِرِینَ»؛( توبه ۴۹) کافـر همین حـالا تـوی جهنم است، منتها جهنمی که او نمیفهمد که الان توی جهنم است؛ بعد که این تجسم پیدا کرد، میفهمد:
«ای دریده پوستین یوسفان گرگ برخیزی از این خواب گران»
الآن او گرگ است، منتها احساس گرگی نمیکند. ما هم که چشممان بسته است، او را گرگ نمیبینیم؛ اما وقتی که از خواب بیدار شدیم، میبینیم این گرگ است. پس پیوستگی دنیا و آخرت به این معناست. اینجور نیست که حالا مثلاً فکر کنیم دنیا مثل بلیتهای بختآزمایی است؛ نه! اصلاً آخرت آن روی این دنیاست، آن روی این سکه است.۴ ۴. ۱۰/۰۹/۸۹ بیانات در نخستین نشست «اندیشههای راهبردی» «الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت»بایستی جامعه ایرانی ما به سمت معنویتِ بیشتر پیش برود
ما بایستی این الگو[الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت] را جوری تنظیم کنیم که نتیجه آن این باشد که جامعه ایرانی ما به سمت معنویتِ بیشتر پیش برود. البته این در جای خود برای ما روشن است، … اما باید برای همه روشن شود که معنویت نه با علم، نه با سیاست، نه با آزادی، نه با عرصههای دیگر، هیچ منافاتی ندارد؛ بلکه معنویت روح تمام اینهاست. میتوان با معنویت، قلههای علم را صاحب شد و فتح کرد؛ یعنی معنویت هم وجود داشته باشد، علم هم وجود داشته باشد. دنیا در آن صورت، دنیای انسانی خواهد شد؛ دنیایی خواهد شد که شایسته زندگی انسان است. دنیای امروز، دنیای جنگلی است. دنیایی که در آن علم همراه باشد با معنویت، تمدن همراه باشد با معنویت، ثروت همراه باشد با معنویت، این دنیا دنیای انسانی خواهد بود. البته نمونه کامل این دنیا در دوران ظهور حضرت بقیهاللَّه (ارواحنا فداه) اتفاق خواهد افتاد و از آنجا … دنیا شروع خواهد شد. ما امروز در زمینههای مقدماتی عالم انسانی داریم حرکت میکنیم. ما مثل کسانی هستیم که در پیچ وخمهای کوهها و تپهها و راههای دشوار داریم حرکت میکنیم تا به بزرگراه برسیم. وقتی به بزرگراه رسیدیم، تازه هنگام حرکت به سمت اهداف والاست. بشریت در طول این چند هزار سال عمر خود، دارد از این کورهراهها حرکت میکند تا به بزرگراه برسد. وقتی به بزرگراه رسید – که آن، دوران ظهور حضرت بقیهاللَّه است – آنجا حرکت اصلی انسان آغاز خواهد شد؛ حرکت سریع انسان آغاز خواهد شد؛ حرکت موفق و بیزحمت انسان آغاز خواهد شد. زحمت فقط عبارت است از همین که انسان در این راه حرکت کند و برود؛ دیگر حیرتی در آنجا وجود نخواهد داشت.۴ ۴. ۱۰/۰۹/۸۹ بیانات در نخستین نشست «اندیشههای راهبردی» «الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت»حل مشکل اساسی بشریت با اعتقاد توحیدی
در باب محتوای اسلامی … اولین مسئلهای که باید در نظر گرفته شود، مسئله مبدأ است؛ مسئله توحید است. «إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیهِ رَاجِعونَ».(بقره ۱۵۶) مهمترین مشکل دنیایی که امروز رنگینترینش در غرب متجلی است و به آن داریم اشاره میکنیم، جدایی از خدا و اعتقاد به خدا و التزام به اعتقاد به خداست. البته شاید اعتقاد ظاهری و صوری و اینها وجود دارد، لیکن به اعتقاد به خدا التزام نیست. اگر مسئله مبدأ حل شد، بسیاری از مسائل حل خواهد شد.«یسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالاَرْضِ»،( حشر ۲۴) «وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالاَرْضِ وَکَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا».(فتح ۴) وقتی انسان به این مسئله معتقد شد، این توحیدی که این معنا را به ما نشان میدهد، یک نیروی عظیم و تمام نشدنی را در اختیار بشر میگذارد. «هُوَ اللَّهُ الَّذِی لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یشْرِکُونَ ».(حشر ۲۳) وقتی انسان اینجور توحیدی را معتقد بود، وقتی توانستیم این اعتقاد را در بدنه زندگی خودمان بسط دهیم، این مشکل اساسی بشریت را حل خواهد کرد.۴ ۴. ۱۰/۰۹/۸۹ بیانات در نخستین نشست «اندیشههای راهبردی» «الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت»لزوم توجه به معاد در الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت
مسئله دومی که مسئله اساسی است، قضیه معاد، قضیه محاسبه، قضیه تمام نشدن قضایا با زوال جسم – با مرگ – است؛ این خیلی مسئله مهمی است؛ اینکه حساب و کتابی در کار است؛ «فَمَن یعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ خَیرًا یرَهُ ». ملتی که این اعتقاد را داشته باشد و در برنامه عملیاش این معنا باشد که «فَمَن یعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ خَیرًا یرَهُ. وَمَن یعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یرَهُ»،(زلزال۷و۸) در زندگیاش تحول اساسی به وجود خواهد آمد. اعتقاد به امتداد نتایج عمل، ایثار و جهاد را معنا میبخشد و منطقی میکند. یکی از ابزارهای مهم ادیان – که در اسلام به طور واضحی وجود دارد – مسئله جهاد است. جهاد باید همراه با ایثار باشد؛ والاّ جهاد نخواهد شد. ایثار یعنی ازخودگذشتگی. در منطق عقل ابزاری، ازخودگذشتگی یک امر بیمنطقی است. خوب! چرا من از خودم بگذرم؟ این اعتقاد به معاد است که این را منطقی میکند، عقلانی میکند. وقتی ما معتقدیم که هیچ عملی از بین نخواهد رفت و همه اعمال محفوظ است و ما در آن زندگی واقعی – که حَیوان واقعی و زندگی واقعی است؛ «إِنَّ الدَّارَ الآخِرَهَ لَهِی الْحَیوَانُ »(عنکبوت ۶۴) – این اعمال را در مقابل چشممان خواهیم دید، آن وقت اینجا اگر برای تکلیف، برای وظیفه یک چیزی را از دست دادیم، احساس خسارت نمیکنیم؛ ولو آن چیز جانمان باشد، ولو آن چیز عزیزان و فرزندانمان باشد. باید اینها جزو الگوی پیشرفت بیاید و در پیشرفت یک جامعه معنا پیدا کند.۴ ۴. ۱۰/۰۹/۸۹ بیانات در نخستین نشست «اندیشههای راهبردی» «الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت»ضرورت توجه به محور بودن انسان و رستگاری او به عنوان هدف نهایی
مسئله انسان … نگاه اسلام به انسان، محور بودن انسان. … در اسلام خیلی معنای وسیعی دارد. خـوب! پیداست انسان اسلامی بـا انسانـی کـه در فلسفههای مادی غرب و پوزیتیویسم قرن نوزده و اینها مطرح است، بکلی متفاوت است؛ این یک انسان است، آن یک انسان دیگر است؛ اصلاً تعریف این دو انسان یکی نیست. لذا محور بودن انسان هم در اسلام با محور بودن انسان در آن مکاتب مادی بکلی متفاوت است. انسان، محور است. همه این مسائلی که ما داریم بحث میکنیم: مسئله عدالت، مسئله امنیت، مسئله رفاه، مسئله عبادت، برای این است که فرد انسان سعادتمند شود. اینجا مسئله سعادت و مسئله عقبی، متعلق به فرد است؛ نه به این معنا که انسان از حال دیگران غافل باشد، برای آنها کار نکند؛ نه! « وَمَنْ أَحْیاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیا النَّاسَ جَمِیعًا ».( مائده۳۲) در روایت هست که معنای این جمله را از امام پرسیدند، فرمود: تأویل اعظم آن این است که تو کسی را هدایت کنی. معلوم است که هدایت وظیفه همه است؛ لیکن در نهایت آن چیزی که از نگاه اسلام برای انسان مطرح است و اهم است، نجات خودش است. ما باید خودمان را نجات دهیم. نجات ما به این است که به وظایفمان عمل کنیم؛ که البته آن وقت وظایف اجتماعی، استقرار عدالت، ایجاد حکومت حق، مبارزه با ظلم، مبارزه با فساد، اینها همه جزو مقدمات همان نجات است. بنابراین، اصل این است. همه چیز مقدمه است؛ جامعه اسلامی هم مقدمه است؛ عدالت هم مقدمه است. اینکه در قرآن کریم هست که « لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»( حدید۲۵) – که به عنوان هدف انبیاء ذکر شده – قطعاً عدل هدف است، منتها این هدف میانی است؛ هدف نهایی عبارت است از رستگاری انسان؛ این بایستی مورد توجه باشد.۴۴. ۱۰/۰۹/۸۹ بیانات در نخستین نشست «اندیشههای راهبردی» «الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت»ضرورت استمرار دست اندرکاران حج با زائران
ارتباط دست اندرکاران حج با زائران مهم، و استمرار آن ضروری [است] … مردم با مشاهده صفا، معنویت، شکوه و عظمت اماکن مشرفه در مکه و مدینه، دچار تحولی عظیم میشوند که حفظ این دستاورد از اهمیت زیادی برخوردار است و این موضوع در ارتباط مستمر با زائر و فرهنگسازی امکان پذیر است.۵ ۵. ۸۹/۰۹/۱۵ (گزارش خبری) در دیدار دست اندرکاران حج
ارتقاء و تحکیم ارزشهای معنوی و اخلاقی۳۵
- شهریور ۲۰, ۱۳۹۲
- ۰۰:۰۰
- بدون نظر
- تعداد بازدید 117 نفر
- برچسب ها : اعتقاد توحیدی, الگوی اسلامی, پیشرفت علم, تدابیر, تدابیر مقام معظم رهبری, حج, خط هدایت, رهبری, زائران, زستگاری انسان, شئون امامت, معاد, معنویت, هدف نهایی