انحرافات جنسی و خود ارضایی در دوران بلوغ

انحرافات جنسی و خود ارضایی در دوران بلوغ

انحرافات جنسی و خود ارضایی در دوران بلوغ

نویسنده: محمدرضا شرفی

علاوه بر روش‌های پیشگیری، در زمینه درمان این انحرافات نیز شیوه‌های زیر پیشنهاد می‌شود:

۱-گسترش دایرهٔ ارتباطات

نوجوانان مبتلا به انحرافات اخلاقی معمولاً از بُعد ارتباطی، آسیب دیده‌اند و روابط آن‌ها با اطرافیان و دیگران روابطی سالم و بهنجار نیست. برخی از آنان روابط خود را به حداقل کاهش داده‌اند و به انزوا گراییده‌اند و بعضی دیگر روابط را به حالت تهاجمی و ستیزه‌جویانه تبدیل کرده‌اند و پاره‌ای به وابستگی‌های افراطی عاطفی کشیده شده‌اند. ولی خودارضایی، غالباً فرد را به «انزوا» می‌کشاند و حلقه‌های ارتباطی میان او و دیگران به تدریج گسیخته می‌شود. در این زمینه قبلاً اشاراتی داشتیم و «تنهایی» را یکی از عوامل گرایش به «کام‌جویی بدلی» تلقی کردیم.

والدین و مربیان در گام اول به دایرهٔ بسته ارتباطی نوجوان نفوذ کرده و با محبت و جلب اعتماد وی، سعی در برقراری اولین حلقه‌های ارتباطی می‌نمایند. کسانی که بیشتر موردقبول و اعتماد نوجوان هستند باید پیش‌قدم شوند و ابتکار عمل را به دست‌گیرند.

هرگونه عملی که نوجوان گریزپا را زیر نفوذ قرار دهد و پل‌های شکستهٔ ارتباطی را تجدید بنا کند، لازم است انجام شود. در محیط خانواده عواملی چون اعمال محبت صادقانه به نوجوان، احترام به شخصیت وی، مسئولیت سپاری و نظر مشورتی او را جویا شدن، می‌تواند منجر به برقراری روابطی گرم و ثمربخش گردد و توان متراکم نوجوان در کانال‌های مطمئن و سالم به جریان افتد.

در محیط مدرسه نیز با استفاده از برقراری روابط صمیمانه و نزدیک عاطفی، شرکت دادن او در فعالیت‌های فوق برنامه، تفویض مسئولیت و تأکید بر جنبه‌های مثبت شخصیت او، می‌توان به وی جلوه‌های نوینی از ارتباط‌های اجتماعی را ارائه داد و در جلب اعتماد وی کوشید. مربیان امور تربیتی به لحاظ اعتماد دانش‌آموزان، می‌توانند از برخی همکاری‌های نوجوان مددجویند و ضمن ایجاد ارتباط میان نوجوان مبتلا و همکلاس‌های بانفوذ و باایمان، دایرهٔ ارتباطی را گسترش دهند. شایان ذکر است که زمانی باید به این کار اقدام نمود که از عدم انتقال منفی نوجوان به دوستانش در زمینهٔ خودارضایی، اطمینان حاصل شود.

ترتیب دادن برنامه‌های دسته‌جمعی و گروهی نظیر: اردوهای دانش‌آموزی، بازدیدها و فعالیت‌های دیگر، می‌تواند زمینه‌ساز برقراری روابطی گرم و ثمربخش بین نوجوانان و دیگران باشد.

اگر در نوجوان، استعدادهای ویژه‌ای نظیر نویسندگی، شعر، سرود، بازی در نمایش و تئاتر مدارس وجود دارد، می‌توان از آن‌ها بهره گرفت و به نحو مناسبی نوجوان را در این قبیل فعالیت‌ها، شرکت داد. یادآوری می‌نماییم اولین فردی که به نوجوان نزدیک می‌شود و سعی در توسعهٔ گسترهٔ ارتباطی نوجوان دارد باید از اعتماد بالایی نزد او برخوردار باشد تا نوجوان حاضر به ترک جزیرهٔ تنهایی خود و پیوستن به جمع و فعالیت در آن شود.

۲-تصعید (والایش)(۱)

یکی از شیوه‌های درمان خودارضایی، تغییرجهت دادن انرژی روانی نوجوان از هدف‌های جنسی به هدف‌های فرهنگی، اخلاقی و هنری است. این شیوه که در روانکاوی نیز بسیار شهرت دارد تحت عناوین: بهگرایی، والاگرایی، اعتلاجویی، تلطیف غریزه و والایش هم به کار رفته و بالاخره در مفهوم تبدیل به احسن نهفته است. منتها باید به تفاوتی که بین نظریهٔ روانکاوی و نظریهٔ انسان سالم درمکتب اسلام وجود دارد، عنایت کامل داشت.

در روانکاوی (به ویژه مکتب فروید) اعتقاد بر آن است که بین نیروی جنسی و فعالیت‌های هنری، عاطفی، نظیر موسیقی، شعر و ادبیات رابطه‌ای موجود است و همچنین معتقد است که بسیاری از پدیده‌های انسانی از فراگرفتن زبان و اکتشاف علمی تا ساختن شاهکارهای موسیقی و انواع سمفونی‌ها، همه از تکاپوی مکانیسم والایش سرچشمه می‌گیرند و به بیان «فروید»:

سائق‌های جنسی، در راه تحصیل عالی‌ترین موفقیت‌های فرهنگی، هنری و اجتماعی روح بشر سهیم بوده‌اند. (۲)

فروید همچنین معتقد است:

با استفاده از مکانیسم والاگرایی می‌توان نیروی جنسی را، در فضای دیگری به کار انداخت و ظرفیت روانی قابل ملاحظه‌ای پدید آورد. (۳)

آنچه که فروید بر آن تأکید می‌کند، اصالت بخشیدن به نیروی جنسی و نقش بنیادی برای آن قائل شدن است، به‌گونه‌ای که تمامی مظاهر حیات انسان از قبیل خلاقیت و ابتکار، ذوق ادبی و هنری و اکتشافات و اختراعات را نشئت گرفته از نیروی جنسی می‌داند.

در وجود آدمی، غرایز و نیروهای مختلفی، تنظیم فعالیت‌های گوناگون را بر عهده‌دارند: غریزهٔ مادری، غریزهٔ صیانت ذات، غریزهٔ جنسی و سایر سائق‌ها، در منطقهٔ خاصی از وجود انسان حضور و تأثیر فعالانه دارند و منشأ آن‌ها و همچنین ماهیت هریک، متفاوت از بقیه بوده و مستقل عمل می‌کنند.

این گونه نیست که تمامی این فعالیت‌ها صرفاً از (سائق) نیروی جنسی سرچشمه گرفته باشد و مثلاً علاقهٔ مادر به فرزند که یک نوع رابطهٔ پاک و عاطفی است، منشأ جنسی داشته باشد. درحالی که روانکاوی، تظاهرات عاطفی انسان را مرتبط با نیروی جنسی می‌داند.

از سوی دیگر، گرایش‌های متعالی و مثبتی نظیر گرایش به عشق و پرستش، گرایش به خلاقیت، گرایش به حقیقت (دانش)، گرایش به زیبایی و گرایش به فضیلت‌های اخلاقی فطری هستند و مبین تظاهرات عاطفی و اخلاقی می‌باشند. با توجه به جنبهٔ استقلال داشتن هرکدام از جنبه‌های فوق از یکدیگر، چگونه می‌توان توجیه نمود که تمام تظاهرات متعالی روح انسان، نشئت گرفته از نیروی جنسی است؟

به هرحال، منظور از تصعید (والایش) این است که انرژی‌های روانی نوجوان را که در جهت ارضای بدلی تمایلات جنسی‌اش به کار گرفته شده است، تغییر داده و تعالی بخشیده و آن را در مسیر اهداف مثبت اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی و غیره به کار گیریم. لکن انتخاب اهداف فوق، بستگی تام به استعدادها و توان‌های نوجوان دارد و همان‌گونه که تفاوت‌های فردی، وجود قابلیت‌های گوناگون را در افراد تأیید می‌کند، لازم است اهداف والایش با استعدادهای نوجوان، تطابق مناسب داشته باشد.

علی‌رغم واقعیت یاد شده در نهاد و عمق وجود همهٔ نوجوانان، گرایش به معنویت از حضوری فوق‌العاده برخوردار است؛ زمینه‌ای که اگر درست به کار گرفته شود، والایش (تصعید) به بهترین نحو صورت خواهد گرفت.

۳-مثبت‌گرایی

پیش چشمت داشتی شیشهٔ کبود

ز آن سبب، عالم کبودت می‌نمود (۴)

نوجوان به میزانی که در راستای یک زندگی سالم و فعال قرار گیرد، وجود مثبت و خلاق و پویا خواهد بود و برعکس چنانچه احساس پوچی و بی‌ارزش بودن کند، روند فعال زندگی ابتدا کُند می‌شود و به تدریج سیر قهقرایی می‌پیماید و به «منفی گرایی» دچار می‌گردد.

برای درمان نوجوان خودارضا، با ارزش بخشیدن به وی، ابتدا به نفی احساس پوچی وی اقدام می‌کنیم و سپس با تشخیص نقاط مثبت زندگی‌اش، او را در جهت پرورش این بخش از شخصیت یاری می‌نماییم. در حقیقت با این عمل، به احیای جنبه‌های مثبت نوجوان پرداخته‌ایم. نوجوان مثبت‌گرا همچون موتوری پرقدرت جادهٔ سربالایی زندگی را طی خواهد نمود.

علاوه بر کشف نقاط درخشان و استعدادهای مثبت نوجوان، گام بعدی، جستجوی موفقیت‌های فرد در گذشته است. هر نوع پیروزی و موفقیتی که در گذشته برای نوجوان حاصل شده است، اعم از کوچک یا بزرگ آن، باید مورد توجه قرار گیرد و سپس به نوجوان یادآوری شود. در این صورت نوجوان، بخشی از ارزش‌های ازدست‌رفتهٔ خود را بازمی‌یابد و احساس می‌کند که هنوز قادر است زندگی نوینی را بیافریند و دریچه‌هایی به جهان نور و روشنایی باز کند. در این حالت، نوجوان به زنجیرهایی که دست و پای او را بسته و او را در حصار آورده‌اند، تکانی می‌دهد و آن‌ها را می‌گسلد و از زندان خودساختهٔ انزوا و خودارضایی که ملازم یکدیگرند، رهایی می‌یابد. در حقیقت، این شیوه بر تغییر نگرش فرد مبتنی است؛ نگرش نامعقول و یأس آلود و منفی را به وادی حیات معقول و مثبت و حرکت آفرین کشانیدن و متحول نمودن، اساس و پایهٔ این شیوه را تشکیل می‌دهد.

۴-امیدآفرینی

«جوانی گناهکار نزد پیامبر رحمت آمد و عرض کرد، مرتکب گناهان بزرگی شده‌ام، آیا راه نجاتی هست؟

رحمت للعالمین فرمود: آری، امید بخشش وجود دارد.

جوان عرضه داشت: ولی گناهانم خیلی زیاد است.

بشیر رحمت فرمود: با این حال، توبه کن، ان‌شاءالله خدای تعالی می‌آمرزد.

بار سوم جوان نالید که: ولی از بزرگی گناهانم امید بخششی ندارم.

رسول‌الله (ص) قدری عتاب‌آلود، فرمود: «ای جوان آیا گناهان تو بزرگ‌تر است یا عظمت حق‌تعالی؟ گناهان هر چه باشد، خداوند آمرزنده و مهربان است.»

بیشتر نوجوانانی که دچار لغزش‌های جنسی از جمله «خودارضایی» می‌شوند، از آینده بیمناک‌اند و خود را از رحمت پروردگار به دور می‌بینند. تصورشان این است که بعد از چند بار توبه و شکستن آن، دیگر امیدی وجود ندارد.

نوجوانی ۱۷ ساله در نامه‌اش این‌طور می‌نویسد:

چند سال است مبتلا به خودارضایی هستم. در طول این مدت چندین بار توبه کردم ولی پس از مدت کوتاهی مجدداً توبه‌ام را شکستم. حالا سؤال من این است که آیا پس از چند بار توبه‌شکنی، امکان بازگشت و توبه وجود دارد؟ و آیا راهی بین من و خدا می‌تواند وجود داشته باشد یا خیر؟

چنانچه بتوانیم در دل نوجوانان، بارقه‌های امید بیافرینیم و راه برگشت را آسان جلوه دهیم، نوجوان موفق به توبه و ترک عمل انحرافی می‌شود. در غالب موارد، نوجوان نیازمند آن است که یکی از افراد مورد اعتماد او از امید و رجاء به پروردگار و رحمت واسعهٔ الهی برایش سخن گوید و ابرهای تیرهٔ ناامیدی را از ذهن و اندیشهٔ او بزداید.

بیان واقعیت‌های تاریخی و اخلاقی در این زمینه و حکایت توبه گران حقیقی، پرتوی از امید در دل و قلب نوجوان می‌افکند و او را به لطف خدا رهنمون می‌سازد.

در بُعد زیان‌های جسمی و روانی ناشی از خودارضایی، باید در رابطه‌ای متعادل بین خوف و رجاء با نوجوان برخورد نمود. باید به نوجوان تفهیم نمود که برخی از آسیب‌های حاصل از این عمل، اگرچه دامن‌گیر وی شده است، لکن در پرتو معالجات طبی و تدابیر درمانی و سایر شیوه‌های دیگر، می‌تواند زیان‌های ناشی از این عمل را جبران کند. باید این واقعیت را بپذیریم

که در رابطه با آفات خودارضایی نباید مبالغه نمود و به طور کلی به صلاح نیست نوجوانان مبتلا را به ناامیدی سوق داد. زیرا در این حالت، او را بیشتر به قهقرا سوق داده‌ایم و یقیناً اگر انسان خطاکار بداند که راه برگشت مسدود است و یا خیلی دشوار و سخت می‌باشد، نه تنها دست از تلاش برای سالم‌سازی زندگی‌اش برمی‌دارد، بلکه بیشتر در لغزش‌ها فرو می‌غلتد و دچار انحراف‌های عمیق‌تری می‌گردد.

۵-تشویق گام‌به‌گام

انسان برای اقدام به کارهای گوناگون، قضاوت دیگران را نیز در نظر می‌گیرد و تأثیر آن‌ها را در اعمالش ملاحظه می‌نماید و هراندازه کارها مهم‌تر و عظیم‌تر باشد، حساسیت‌ها و عکس‌العمل‌ها نیز گسترده‌تر و متنوع‌تر می‌شود.

نوجوانان از این حیث، اهمیت زیادی برای اظهار نظر دیگران قابل هستند و تا حدودی نگرش دیگران است که چگونگی رفتار آنان را تعیین می‌نماید.

برای یک نوجوان که مبتلا به انحراف خودارضایی است، تشویق و ترغیب اطرافیان، او را در ترک و درمان این ابتلا پایدارتر و راسخ‌تر می‌سازد و سختی راه را بر او آسان می‌کند. گفتنی است که در برخورد با مسائل اخلاقی و به ویژه مسائل انحرافات جنسی، شئون انسانی و حرمت فرد باید کاملاً منظور نظر بوده. محفوظ بماند. اخلاق اسلامی، این گونه حکم می‌کند که دامنهٔ اطلاع از انحراف فرد به دیگران گسترش نیابد؛ به عنوان مثال چنانچه یکی از مربیان به عنوان اولین فرد از انحراف دانش‌آموز نوجوانی مطلع شود، به‌هیچ‌وجه لزومی ندارد که دیگر همکاران نیز در جریان قرار گیرند، بلکه باید سعی نمود این مسئله به دیگران منتقل نشود اگر ضرورت پیدا شد که از نظر مشورتی دیگر اعضای ستاد تربیتی و یا همکاران استفاده شود، لازم است که مشخصات مشکل رفتاری بدون ذکر نام و مشخصات خانوادگی دانش‌آموز، بیان شود تا راه حل جامع‌تر و صحیح‌تری اتخاذ گردد. لذا والدین و یا مربیانی که درصددند نوجوان مبتلا را موفق به ترک انحراف نمایند، او را با تشویق مؤثر، به سالم‌سازی زندگی سوق می‌دهند و اهمیت سلامت روانی و همچنین سلامت جسمی را یادآور می‌شوند به هر میزانی که فرد در جهت ترک رفتار نامطلوب موفق شود، مورد تشویق قرار می‌گیرد و بی‌تردید تلاش بزرگ نوجوان، نیازمند تشویق شایسته و نیکویی خواهد بود. اگر مرحله‌به‌مرحله با نیروی محرکهٔ تشویق به پیش رویم، امید آن وجود دارد که نوجوان موفق به ترک انحراف شود.

ذکر این نکته لازم است که ترک عادت نامطلوب به طور ناگهانی و دفعی امکان‌پذیر نیست، بلکه همان‌گونه که شکل‌گیری عادات نامطلوب به تدریج و به مرور زمان میسر گردیده است، لذا ایجاد هرگونه تغییر و دگرگونی در آن‌ها نیازمند فرصت بخشیدن و گذشت زمان خواهد بود.

بدیهی است سخنان یأس آلود و منفی، نوجوان را در ادامهٔ بازسازی خویش، دلسرد و ناامید می‌سازد و او را از ادامهٔ کار بازخواهد داشت و چه‌بسا یک ضربهٔ روحی، مجدداً نوجوان را به قهقرا سوق دهد. از این رو نوع برخوردها، گفتارها و حتی حالات چهرهٔ مربی و یا پدر و مادر در جهت گری آیندهٔ نوجوان؛ از نقش ویژه‌ای برخوردار است و تعیین‌کنندهٔ راهبردهای نوجوان در آینده است.

چنانچه در ادامهٔ درمان، با نوعی وقفه درحرکت اصلاحی نوجوان مواجه شویم، نباید این امر منجر به قطع تشویق گردد. زیرا در روند درمان و اصلاح رفتار، به طورطبیعی مواجه با این گونه پدیده‌ها خواهیم بود و شایسته است بدون اعتنا به وقفه‌ها، همچنان او را در طی مسیر سالم‌سازی، ترغیب و امیدوار نماییم.

۶-ترمیم روابط خانوادگی

با فرارسیدن دورهٔ نوجوانی من، مصیبت‌هایم شروع شد. مادرم به محض اطلاع از نشانه‌های بلوغم، بنای خشونت و بدرفتاری را با من گذاشت و من روز به روز از او دورتر و متنفرتر می‌شدم و به تنهایی پناه می‌بردم تا این که در اثر تنهایی زیاد مبتلا به خودارضایی شدم و هم اکنون چند سال است به این بلیه گرفتارم. چه کنم؟(۵)

قبلاً اشاره کردم که نوجوان مبتلا، از حیث روابط اجتماعی با دیگران، معمولاً آسیب دیده است و روابط معیوب و نامطلوبی، جایگزین روابط سالم و رشید گردیده است. لکن خانواده به عنوان شبکه‌ای از روابط عاطفی نزدیک، جایگاه خاصی را در مجموعهٔ روابط اجتماعی به خود اختصاص می‌دهد.

بی‌مناسبت نیست در اینجا به تحلیلی از شبکهٔ خانوادگی بپردازیم. خانواده به عنوان اولین نظام نهادی و جهانی که پایهٔ همهٔ اجتماعات را تشکیل می‌دهد، مجموعه‌ای از روابط را در درون خود ایجاد می‌کند و به میزان افزایش تعداد اعضای خانواده، روابط درون آن نیز پیچیده‌تر و متنوع‌تر می‌شود؛ به عنوان مثال دریک خانوادهٔ سه‌نفری متشکل از پدر، مادر و یک فرزند، شاهد شکل‌گیری شش نوع رابطه به شرح زیر هستیم:

ـ رابطهٔ پدر با مادر، رابطهٔ ۱

ـ رابطهٔ مادر با پدر، رابطهٔ ۲

ـ رابطهٔ مادر با فرزند، رابطهٔ ۳

ـ رابطهٔ فرزند با مادر، رابطهٔ ۴

ـ رابطهٔ پدر با فرزند، رابطهٔ ۵

ـ و بالاخره رابطهٔ فرزند با پدر، رابطهٔ ۶

چند نکته دربارهٔ شبکهٔ خانوادگی

۱-همان‌گونه که ملاحظه می‌شود در خانوادهٔ سه‌نفری، شش نوع ارتباط در شبکهٔ خانوادگی به وجود می‌آید. اگر تعداد اعضای شبکه به چهار تن برسد، تعداد ارتباط‌ها به ۱۲ مورد بالغ می‌گردد و به همین نسبت در مورد خانواده‌ای که تعداد شبکهٔ آن n باشد، تعداد (n(n-1 ارتباط به وجود می‌آید.

۲-رابطه‌های متقابل از قبیل «پدر و مادر» و «مادر و پدر» معمولاً با یکدیگر متفاوت‌اند. زیرا هر یک از آنان متکی بر نگرش‌ها، پیش‌داوری‌ها، حساسیت‌ها و تیپ شخصیتی خویش، رابطه‌ای متفاوت با دیگری برقرار می‌کند؛ به عنوان مثال امکان دارد که رابطهٔ پدر و مادر به شرح زیر باشد:

رابطهٔ پدر با مادر (رابطهٔ ۱)، رابطه‌ای براساس «سلطه گری» است.

رابطهٔ مادر با پدر (رابطهٔ ۲)، رابطه‌ای براساس «سلطه‌پذیری» است.

و یا در مورد رابطهٔ پدر و فرزند ممکن است این معادلات رفتاری را داشته باشیم:

رابطهٔ پدر و فرزند (رابطهٔ ۵) براساس «خشونت و سختگیری بیش از حد» مبتنی باشد. درحالی که:

رابطهٔ فرزند با پدر (رابطهٔ ۶) براساس «انقیاد و تابعیت محض» شکل می‌گیرد.

لذا، رابطه‌های متقابل معمولاً از ماهیت متفاوتی برخوردارند، لکن در برخی از موارد احتمال دارد که این رابطه‌های مساوی و دارای ماهیتی یکسان باشند؛ به عنوان مثال در برخی از شبکه‌های خانوادگی رابطه‌هایی از این قبیل حاکم است:

رابطهٔ پدر با مادر (رابطهٔ ۱) رابطه‌ای براساس محبت، احترام و همدلی است.

و نیز:

رابطهٔ مادر با پدر (رابطهٔ ۲) آن هم رابطه‌ای است که براساس محبت، احترام و همدلی استوار است.

۳-روابط درون شبکهٔ خانوادگی، با حضور پدربزرگ‌ها، مادربزرگ‌ها به رابطهٔ سه نسلی با یکدیگر تبدیل می‌شود که به آن «زندگی سه نسل در کنار یکدیگر» می‌گویند. در این صورت روابط پیچیده‌تر و حساس‌تر می‌شود. رعایت سلسله مراتب، احترام به بزرگ‌ترها، تصمیم‌گیری، مشورت و سایر موارد بیش از پیش اهمیت می‌یابد. در پاره‌ای از موارد، عدم رعایت ویژگی‌های فوق، ممکن است به اخلال در شبکهٔ خانوادگی بینجامد.

۴-به موازات کثرت و تنوع در شبکهٔ خانوادگی مدیریت و سرپرستی آن نیز اهمیت خاصی می‌یابد و حضور پدر به عنوان مدیر، در این شبکه در دو نقش متجلی می‌شود: ابتدا به عنوان همسر در قبال شریک زندگی او و بعد به عنوان پدر در قبال فرزندان خویش، دارای مسئولیت‌های متعدد و متفاوتی خواهد بود.

در مرتبهٔ دیگر مادر و فرزندان نیز، داری نقش‌های خاص خود هستند و به تناسب، مسئولیت‌های مشخصی را عهده‌دار خواهند بود. وظیفهٔ مدیر شبکهٔ خانوادگی، تعیین مسئولیت‌ها، ایجاد هماهنگی میان اعضای خانواده و حفظ و رعایت حقوق متقابل هریک از آن‌هاست.

۵-کودکان به تدریج به مرحلهٔ نوجوانی می‌رسند و خواهان افزایش اختیارات، امکانات و آزادی عمل خود می‌شوند. هم‌زمان با این امر، آن‌ها خواستار تغییر موقعیت خویش از جایگاه یک کودک به موقعیت والاتر و بهتر «نوجوان» هستند و علاقه‌مندند که خانواده این موضوع را درک و این موقعیت را دگرگون کند و در برخوردهای خود با نوجوان، ثابت کند که نگرش آن‌ها نسبت به او دگرگون شده است. علاوه بر آن، نوجوان علاقه مند است که در امور زندگی با او مشورت شود و نظر او خواسته شود. لذا می‌توان گفت که پیوندهای عاطفی نوجوان با خانواده از یک سو و تغییر پایگاه او در شبکهٔ خانوادگی از سوی دیگر با هم پیوند می‌خورد و شرایط نسبتاً حساسی را در این مرحله ایجاد می‌کند.

متأسفانه باید اذعان نمود که نوجوان در دوران بلوغ از همین بُعد ضربه می‌خورد و روابط او با خانواده دستخوش دگرگونی‌های نامطلوبی می‌شود، به‌گونه‌ای که روابط متکی بر تزاحم و تنافر عاطفی، به جای روابط مبتنی بر تفاهم و تبادل عاطفی، می‌نشیند و نوجوان را سرخورده و جریحه‌دار به خود مشغول می‌نماید.

از این رو توصیه می‌شود که در اتخاذ تدابیر درمانی و مداوا، روابط خانواده را با نوجوان اصلاح کنیم و گسیختگی روابط را ترمیم نماییم.

۷-تقویت اراده

براساس تحقیقات به عمل آمده، اکثر افراد مبتلا به استمنا (۱۶ نفر از ۲۵ نفر) اظهار کرده‌اند که آن‌قدر اراده ندارند تا بتوانند دست از این کار بردارند. (بخشی از تحقیق در خصوص نامه‌های نوجوانان ارسالی به برنامهٔ آینده‌سازان رادیو):

تا مدت‌ها نمی‌دانستم که این کار گناه است و آثار سویی بر جسم و روان انسان می‌گذارد، ولی حالا هم که چند سال است این مسائل را فهمیده‌ام، نمی‌توانم ترک کنم. به خدا دیگر اراده‌ای برایم باقی نمانده است. شما بگویید، چه کنم؟ (۶)

از عمومی‌ترین حالاتی که نوجوانان مبتلا در خود می‌یابند، این است که اراده ندارند و یا اراده‌شان آن‌قدر ضعیف شده است که به مجرد تصمیم‌گیری برای ترک انحراف، چندی نمی‌گذرد که مجدداً به آن دست می‌یازند و آنچه که موجب نومیدی و یأس می‌گردد، این است که توبه‌ها شکسته می‌شود و تصمیم‌ها، ناپایدار هستند؛ به عبارت دیگر، نوجوان خود را همچون، غریقی می‌بیند که در میان امواج خروشان دریا گرفتار است و تکیه‌گاهی نمی‌یابد تا خود را نجات دهد. در اینجا طرح سؤال‌هایی از این قبیل، بی‌مناسبت نخواهد بود:

ـ ماهیت نیروی اراده چیست؟

ـ چگونه نیروی اراده را می‌توان تقویت نمود؟

ـ و آیا این سخن را که برخی از نوجوانان می‌گویند: «دیگر اراده‌ای برای ترک این عمل نداریم.» می‌توان پذیرفت؟

حکما، اراده را یکی از مظاهر عقل می‌دانند که در جهت دستورات عقل به کار گرفته می‌شود. در برخی از تعبیرات، از آن به عنوان «عقل ارادی» نیز یاد شده است.

در طول زندگی، به موازات رشد و تحولات بدنی و روانی، اراده نیز توسعه و تعمیق می‌یابد و انسان قادر به خویشتن‌داری تسلط بیشتری بر خواسته‌ها و تمایلات خود می‌شود. در کودکی هر میلی بی‌درنگ باید ارضا شود، لکن نوجوان، هر میلی را بلافاصله به ارضا فرانمی‌خواند، البته تمایلات جنسی را باید استثنا نمود. اگر تمایلات دیگر را نوجوان بتواند، تحت کنترل قرار دهد، در مورد تمایلات جنسی، کار دشوارتر است. به هر حال، طرح این سؤال به جاست که چگونه نیروی ارادهٔ نوجوانان را می‌توان تقویت نمود؟

یکی از اموری که در تقویت اراده مؤثر است، تمرکز بخشیدن به فعالیت‌های گوناگون و پراکندهٔ زندگی است. معمولاً اوقات ما صرف مسائل و اموری می‌شود که انتظام ندارد و نیروهای ما را به هرز می‌برد. باید نوجوانان را از پراکنده‌کاری‌هایی که موجب تضعیف اراده و اندیشهٔ آنان می‌شود، برحذر داشت. مشکل اصلی این است که آن‌چنان غرق در امور متنوع هستیم که از لذت تمرکز فکر، بهرهٔ چندانی نمی‌بریم.

در اینجا باید به «نماز» اشاره کرد که یکی از عالی‌ترین مظاهر توجه به خدای سبحان، انقطاع از غیر او و یکسره محو شدن در اوست که در پرتو آن «تمرکز فکر» به بهترین شیوه برای انسان حاصل می‌شود و تقویت اراده نیز در پی آن، میسر می‌گردد. در اینجا می‌توان پی برد که چرا امام خمینی آن همه بر مناجات شعبانیه و اهمیت آن تأکید می‌فرمود، دعایی که یکی از فقراتش این است:

«الهی هَب لی کمال الاِنقطاع الیک و…»

(خدایا به من توفیق بریدن از غیر تو و پیوستن به خودت را عنایت کن و…)

مسئله دیگری که در تقویت اراده مؤثر است، به پایان رسانیدن کارهای نیمه‌تمام است. دست به کاری نزدن به مراتب بهتر از شروع آن کار و رها کردن آن به صورت نیمه‌تمام است. اگر در چندین مورد کارهایمان نیمه‌تمام بماند، اعتماد به نفس ما را متزلزل خواهد کرد.

شیوهٔ دیگری که در استحکام روحی نوجوانان و تقویت ارادهٔ آنان مؤثر است، تلقین به نفس است. اگر به آن‌ها بیاموزیم که به خود این گونه تلقین نمایند که ارادهٔ انجام این کار را دارند و برای آنان شکست مفهومی ندارد و آن‌ها این طریقه را عمل کند، بی‌شک در ترک عادت نامطلوب و غلبه بر انحراف و خودارضایی، مؤثر است.

«پل ژاگو» یکی از صاحب‌نظران در زمینهٔ «اراده» می‌نویسد: (۷)

وقتی بخواهیم با عادت زشتی ستیزه کنیم، ابتدا باید نتایج نامطلوب (وخیم) آن را در نظر مجسم سازیم و بعد منافعی را که درنتیجهٔ ترک آن عاید می‌شود، در روح خود تصور کنیم و سپس مواقع مختلفی را که قربانی آن عادت شده‌ایم به خاطر آوریم. درنتیجهٔ این عمل، هر بار که چنین نمایشی در روح خود می‌دهیم بر آن تحریک یا وسوسه (عادت زشت) چیرگی یافته و لذت ترک آن را در خود احساس می‌کنیم. اگر تلقین به نفس را بلافاصله قبل از خواب اجرا کنیم، مؤثرتر از مواقع دیگر خواهد بود. به طور کلی، متمرکز ساختن فکر در کاری که می‌خواهیم برای اجرای آن فردا صبح در فلان ساعت بیدار شویم کافی است. برای آخرین بار تکرار می‌کنیم که کوچک‌ترین کوشش برای تلقین به نفس، اثر بادوامی در روح ما خواهد گذاشت و در عرصهٔ روح ما هیچ چیز بلااثر نخواهد ماند و کوشش امروز، فتح و پیروزی فردا را در پی خواهد داشت.

بهره‌گیری از روش تلقین نسبت به غیر نیز تأثیرات سودمندی دارد. همان‌گونه که جملات و یا عباراتی که به روح خود تلقین می‌نماییم و در دگرگونی عادات و رفتار ما اثر غیرقابل‌انکاری دارد، به همان میزان، تلقین دیگران نسبت به ما (تلقین به غیر) نیز اثرات سازنده‌ای در بر خواهد داشت.

لذا اگر والدین و مربیان، به نوجوانان خود مفاهیم اخلاقی متعالی و ارزشمندی را از قبیل این که آن‌ها مثلاً شجاع هستند، استقامت و پشتکار دارند و قدرت ارادهٔ تزلزل‌ناپذیری دارند، تلقین نمایند بی‌شک اثرات سازندهٔ آن به صورت ترک انحراف خودارضایی متجلی خواهد گردید. ولی میزان تلقین به غیر بستگی به استحکام و یا تزلزل روحی نوجوانان دارد. مسلماً روح‌های ضعیف و متزلزل، نیاز بیشتری به تلقین دیگران دارند، در صورتی که روح‌های نیرومند، بیشتر متکی به خود هستند و نیاز چندانی به تلقین دیگران ندارند.

«به امام صادق (ع) عرض کردند: جوانی است گرفتار عادت زشت استمنا و معتقد است که دیگر اراده‌ای برای ترک این عمل در خود نمی‌یابد.

امام (ع) فرمودند: آیا این کار را جلوی دیگران و در حضور آنان انجام می‌دهد؟

گفتند: خیر.

فرمود: پس معلوم است که اراده دارد و با اراده، از انجام این کار در حضور دیگران، خودداری می‌کند. اگر اصلاً اراده نداشت در حضور آنان هم این عمل را انجام می‌داد.»

۱-نوجوانان برای ترک و درمان «خودارضایی» نیاز به ارادهٔ نیرومند و قوی دارند.

۲-اراده همچون نهالی است که باید آن را پرورش داد تا به مرحلهٔ شکوفایی و ثمر دهی برسد. لذا اراده تقویت شدنی و پرورش یافتنی است.

۳-اراده را علاوه بر تقویت باید «تربیت» نمود. زیرا ارادهٔ نیرومند، با جهت‌گیری منفی، خلاف مقصود است.

۴-اراده یکی از مظاهر و جنبه‌های عقل آدمی است.

۵-برخی از شیوه‌های تقویت اراده عبارت‌اند از: تمرکز، تکمیل کارهای نیمه‌تمام، تلقین به نفس، تلقین به غیر و…

۶-کوچک‌ترین اقدام برای تلقین به نفس، در روح ما اثر بادوامی خواهد گذاشت.

۷-نیاز نوجوانان به تلقین، بستگی به قدرت و استحکام روحی آنان دارد: هرچه روح‌ها ضعیف‌تر باشند، نیازشان به تلقین بیشتر، خواهد بود.

۸-تلقین برای تغییر عادات نامطلوب، از نوع «تلقین مثبت» محسوب می‌گردد.

درنهایت برای تأکید بر تقویت ارادهٔ نوجوانان، با قطعهٔ ادبی زیر، می‌توان مطلب را به پایان برد:

در روی امواج تیره

خورشید را به چنگی بیاورید، ننالید.

زندگی دریای پر توفانی است که در هر جایی ممکن است با امواج آن روبرو شد.

امواج را بشکافید و عبور کنید، نایستید.

جزر و مد را پشت سر بگذارید.

در ساحل دیگر، آفتاب زیبایی خواهید دید.

از سعادت‌ها بحث کنید، دنیا به قدری پراندوه است که هیچ احتیاجی به نگهداری غم خود ندارید.

هیچ راهی به کلی سخت و صعب‌العبور نیست.

به جنبه‌های درست و روشن نگاه کنید.

روحتان بر اثر ناخشنودی و اندوه خسته است.

برای استراحت از دوستی‌ها و روشنی‌ها بحث کنید. (۸)

۸-کار و فعالیت، زندگی سالم

نوجوانان را می‌توان منبع انرژی متراکم نامید که اگر در مسیر مثبت کار و تلاش قرار گیرد، آنان را سعادتمند و مسرور می‌نماید و چنانچه به جریان فعالیت‌های زندگی سالم منجر نشود، نیروی ناکام و سرخوردهٔ نوجوانان را به وجود می‌آورد.

در تاریخ ملت‌ها نیز این معادله صادق است. ملل پرتلاش و زحمتکش به ساحل پیروزی می‌رسند و اقوام خوش‌گذران و بی‌اراده و فاقد برنامهٔ کار به سرخوردگی و سیر قهقرایی دچار می‌شوند. نوجوانان نیز به مثابهٔ ملت‌ها هستند و توسعهٔ جسم و جانشان در گرو کار و تلاش صادقانه است.

کار از سویی موجبات شکوفایی جسم و جان انسان را فراهم می‌کند و از سویی دیگر مانع بزرگی برای گرایش آدمی به شرارت، فساد و پلیدی است. کار و زندگی سالم، روح را پاکیزه و تصفیه می‌کند.

در مقابل، بیکاری را «ام‌الفساد» لقب داده‌اند و در حدیث نیز بیکاری دائم را باعث نادرستی و فساد دانسته‌اند. (۹)

در روایت دیگری از زبان مولی‌الموحدین، علی (ع) آمده است که:

کسی که بیکار باشد و بار خویش را به دوش دیگران بیفکند، ملعون و از رحمت خدا به دور است. (۱۰)

یکی از روان شناسان معتقد است:

اگر سعی کنیم که جوانان را به زندگی سالم و فعال عادت دهیم و ایشان را از بیکاری و تنهایی دور داریم، با این مرض مبارزه نموده‌ایم. (۱۱)

اولیا و مربیان با اتکا به این نکته که دورهٔ بلوغ، مرحلهٔ شکوفایی استعدادها و خلاقیت‌های نوجوانان است، باید با شیوه‌های مختلف، نیروهای آنان را متناسب با استعدادی که دارند، به کار گیرند و در جهت مثبت حرکت دهند. لکن باید توجه داشت که کارهایی را به نوجوانان واگذار کنیم که از عهدهٔ آن برآیند. زیرا در این صورت بر اثر ناکامی‌های مکرر، هسته اصلی اعتماد به نفس آنان ضربه می‌بیند و جرئت و جسارت آنان تهدید می‌شود.

در برخی از جوامع به ویژه کرهٔ شمالی و چین، دانش‌آموزان را با برنامهٔ تلفیقی از «آموزش کار» در جهت زندگی سالم سوق می‌دهند. ساده‌ترین امور اجتماعی از قبیل نظافت محیط شهری را با برنامه‌ریزی‌های مناسبی به نوجوانان واگذار می‌کنند که این امر علاوه بر تأمین نیاز اجتماعی، نیروی فعال نوجوانان را به سهولت جذب می‌نماید و مانع فساد و انحرافات رفتاری آنان می‌شود. به ویژه در کرهٔ شمالی، آمار جرائم و انحرافات اخلاقی و جنسی دانش‌آموز به حداقل ممکن رسیده است. لذا ارتباط مستقیم و کار و زندگی سالم با مصونیت از انحرافات اخلاقی و جنسی تأیید می‌شود.

۹-تأمین احساس کفایت

نوجوانان بیش از هر گروه سنی دیگر، علاقه‌مندند که به احساس مثبت و ارزشمند «کفایت» نائل شوند و شیرینی آن را در ذائقه خود بیابند. احساس کفایت و احساس حقارت دو قطب مخالف‌اند که اولی تفاهم و دومی تخاصم می‌آفریند.

احساس کفایت، محصل تعامل نوجوانان با محیط است. اطرافیان نوجوان در برخوردها و ارتباط‌های عمیقی که با او برقرار می‌کنند، می‌توانند با شخصیت دادن به او و تأیید کفایت وی، بر استحکام اخلاقی او بیفزایند و برعکس با تحقیر وی، ساختمان اخلاقی او را متزلزل نموده و فروریزند.

نوجوانی در بخشی از نامه‌اش چنین می‌نویسد:

هر شب، با گناهی که مرتکب می‌شوم، احساس می‌کنم پایین و پایین‌تر می‌روم آن‌قدر از نظر اخلاقی سقوط می‌کنم که احساس می‌کنم دیگر هیچ ارزشی ندارم. نه برای خودم نه برای دیگران. وقتی در این عوامل غوطه‌ور می‌شوم، از خودم بدم می‌آید و خود را موجودی حقیر، بی‌ارزش و فرومایه می‌پندارم. آنگاه این سؤال برایم مطرح می‌شود که هدف از آفرینش موجودی وامانده و آلوده‌ای چون من، چه بوده است؟

نامهٔ فوق بیانگر درد جانکاه نوجوانی است که رنج بی‌کفایتی او را تا سرحد سقوط کامل اخلاقی کشانیده است. بدون شک، بی‌کفایتی و لغزش اخلاقی در یکدیگر تأثیر و تأثر متقابل دارند و یکدیگر را تشدید می‌نمایند و درنتیجه، حلقهٔ معیوبی را به وجود می‌آورند. برای تأمین کفایت در نوجوانان، رعایت چند مسئله به شرح زیر می‌تواند مؤثر واقع شود:

۱-استعداد اصلی و مهم‌ترین زمینهٔ قابلیت او را شناسایی کنیم.

۲-متناسب با استعداد اصلی‌اش، جهت لازم را در کارها و فعالیت‌ها برایش به وجود آوریم.

۳-چشم‌ها را بر روی ضعف‌ها و بی‌کفایتی‌هایش ببندیم و فراموش نکنیم که او از نظر شخصیتی درحال شکل‌گیری است و وضعیت فعلی او را معیار قطعی ارزیابی او در آینده قرار ندهیم.

۴-در محیط خانواده، عامل اصلی و استعداد مؤثر او را نزد دیگران بازگو نماییم و برایش محیط را برای پرورش مساعد کنیم.

۵-در حضور همسالان و گروه‌های هم‌سن، از هرگونه انتقادی خودداری نماییم.

۱۰-انذار

تربیت متعادل، در طیفی گسترده جریان پیدا می‌کند که یک قطب آن «انذار» (برحذر داشتن) است و قطب دیگر آن را «تبشیر»(تشویق نمودن) شکل می‌بخشد. انسان به همان اندازه که نیازمند نیروی محرکهٔ تشویق برای تصعید و والاگرایی است، به همان نسبت نیز محتاج نیروی بازدارندهٔ تخویف و تنذیر می‌باشد.

بخشی از نوجوانان، در نامه‌هایشان نوشته‌اند که تا مدت‌ها نمی‌دانسته‌اند که این کار (استمنا) از گناهان کبیره است. اما اطلاع از این موضوع، در ترک عمل خودارضایی آنان، مؤثر بوده است.

در ترک انحراف باید از شیوه‌های یاد شده به تناوب و تناسب بهره جست. زمانی، باید از تشویق گام‌به‌گام استفاده نمود و در فرصتی مقتضی از «انذار» کمک گرفت. لکن تشخیص این امر که در هر زمان، به کارگیری کدام روش به مصلحت است، با والدین و مربیان با تدبیر است که براساس موقعیت‌شناسی، روش‌ها را به کار می‌گیرند. ولی همین اندازه یادآوری می‌نماییم که به کار بستن شیوه‌ها، بستگی به وضعیت روحی نوجوان دارد؛ مثلاً نوجوانی که بیش از اندازه ناامید و مأیوس است، با روش تشویق باید او را به درمان رسانید و نوجوانی که با اطلاع از ماهیت عمل، گستاخانه به مرزهای فطرت و طبیعت انسانی تجاوز می‌کند، نیازمند روش «انذار» است.

نکتهٔ دیگری که در اینجا یادآوری می‌شود، حد و مرز انذار است. انذار خود نیز از طیفی وسیع برخوردار است؛ از ملایم‌ترین مرحله گرفته تا شدیدترین آن، همگی هدف واحدی را نشانه رفته‌اند.

بیان حدیث زیر در جهت انذار نوجوانان می‌تواند مؤثر واقع شود:

حضرت امام صادق (ع) فرمود:

«سه دسته‌اند که خداوند با ایشان سخن نمی‌گویند و با نظر رحمت به ایشان نمی‌نگرد و پاکشان نمی‌فرماید و برایشان عذاب دردناکی است:

۱-کسی که مویهای سفیدش را بکند (تا نمایش دهد که جوان است).

۲-کسی که به وسیلهٔ عضو خودش، شهوتش را خارج کند.

۳-کسی که با او لواط شود.»(۱۲)

و یا حدیث زیر که از رسول خدا (ص) نقل شده است که فرمود:

هر کس با دست، شهوتش را خارج کند، ملعون است. (۱۳)

در خاتمه، اولیا و مربیان باید اطمینان حاصل کنند که نوجوان، از قبح عمل آگاه است، عواقب جسمی و روحی آن را می‌داند و از عقوبت‌های اخروی مربوط به این عمل مطلع است و انذار و طی مراتب آن، در مورد وی انجام گرفته است تا بتواند او را از ادامهٔ این کار برحذر دارد.

تلقی خاص قرآن کریم نیز از این عمل، نوعی تجاوزاست و مرتکبین به آن را از تجاوزکاران می‌داند. دلیل این مطلب آن است که:

شخصی از حضرت صادق (ع) از حکم استمنا پرسید:

آن حضرت فرمود: گناه بزرگی است که خداوند در قرآن مجید از آن نهی فرموده است. استمنا کننده مثل آن است که با خودش نکاح کرده است و اگر کسی را که چنین کاری می‌کند بشناسم، با او هم خوراک نخواهم شد.

راوی حدیث می‌پرسد، از کجای قرآن حکم آن فهمیده می‌شود؟ فرمود:

از آیهٔ «هرکس با غیر از همسر و کنیزش شهوتش را رفع کند، از تجاوزکاران است.»(۱۴)

راوی پرسید: گناه زنا بزرگ‌تر است یا استمنا؟

حضرت فرمود: استمنا گناه بزرگی است. (۱۵)

۱۱-پرورش معنویت

ما در عصری زندگی می‌کنیم که جهان به شدت در مادیات غلتیده و یکسره غرق در جاذبه‌های نفسانی و دنیایی گردیده است و خلأ عظیم و هولناکی از اخلاق، ایمان و عرفان پدید آمده است؛ به عبارتی امروزه جهان به شدت نیازمند تفسیری معنوی، از هستی است. درحالی که هم اکنون، تحلیل‌های مادی و مکانیکی از هستی به بن‌بست رسیده است.

نوجوان نیز در چنین جامعه‌ای، علاقه‌مند است که به نوعی عطش خود را در زمینهٔ معنویات، عرفان، ایمان و اخلاق، فرونشاند. معنویت شهدی را در کام او می‌ریزد که وجودش را لبریز از حیات و حرکت و پویایی می‌نماید. پایه‌های ایمان که براساس فطرتی خداجو در وجود نوجوان از ابتدا ریشه داشته است، باید پرورش یابد و ساختمان مستحکم اخلاقی و دینی را در وجودش بنا کند. لکن مربیان و اولیا باید به نحوی این نیاز به معنویت را در وجود نوجوان با یقین پیوند زنند. آن‌چنان یقینی که گویی حضور سنگین خداوند را بر عالم هستی احساس می‌کند و جذبه‌های ملکوتی را در عمق وجودش می‌یابد.

اگر با راهبری مربیان، نوجوانان به این مرتبهٔ والا از ایمان (یقین) دست یابند، بخشی از درمان و تداوی انجام گرفته است.

اگر نوجوان با تمام نسوج و ذرات وجودش باور پیدا نمود که تمام هستی، تجلیگاه انوار الهی است و هر چه هست از مبدأ نورالانوار سرچشمه می‌گیرد و هیچ مکان و مأمنی را نمی‌توان سراغ کرد که از حضور پرفیض پروردگار خالی باشد.

جمله ذرات عالم در نهان

با تو می‌گویند روزان و شبان

ما سمیعیم و بصیریم و هشیم

با شما نامحرمان ما خامشیم

بدون شک «مولوی» به آیهٔ شریفهٔ ۴۳ از سورهٔ «اسراء» نظر داشته است که می‌فرماید:

تُسبَّحُ له السّمواتُ السبعُ والارضُ و من فیهنَّ و إن من شیءٍ الاّ یسبّحُ بحمده و لکن لا تَفقهون تَسبیحَهم. (۱۶)

از سوی دیگر به یقین پی ببرد که این عمل، گناه است. آن هم گناهی که به تعبیر مولای متقیان علی (ع)، پیروی از آن از تمام گناهان نیرومندتر است و فرمود:

به اطاعتش تن در ندهید که فکر شما را از خدا بازمی‌دارد. (۱۷)

و نیز توجه به این جملهٔ معروف از حضرت امام خمینی قدس الله نفسه الزکیه که فرمود: عالم محضر خداست، در محضر خدا معصیت نکنید.

موضوع مهم دیگری که در پروش معنویت نوجوان تأثیر دارد «اقامهٔ نماز» با کیفیت و شرایط کامل آن است. نماز نه فقط بهترین و نزدیک‌ترین راه ارتباطی نوجوان با خداست، بلکه همچون سد پولادینی در برابر امواج گناه عمل می‌کند. لازمهٔ چنین تأثیری، اقامهٔ نماز به شکل مطلوب آن است. نمازی که اگر به طور شایسته انجام شود، نوجوان را از هر گناهی مصونیت می‌بخشد.

«إنّ الصلوه تنهی عن الفحشاء والمنکر»(به درستی که نماز، انسان را از هرگونه آلودگی و عمل زشت دورنگه می‌داردـ برحذر می‌داردـ).

خانواده‌ها و به ویژه مربیان در سنین جوانی (دورهٔ راهنمایی) باید در خصوص مقام و موقع نماز، کیفیت نماز خداپسندانه و چگونگی مقابلهٔ نماز با محرمات، با دانش‌آموزان سخن بگویند و پیوند عمیق‌تر با خدا را از طریق نماز که در زلال فطرتشان جاری است، محکم‌تر سازند. نماز واقعی، نه تنها والاترین عامل تدافعی نوجوان در مقابل هجوم انحرافات اخلاقی تلاقی می‌شود، بلکه عاملی تهاجمی علیه انحرافات نیز محسوب می‌گردد. نوجوان عاشق خدا و معنویت‌گرا، نه تنها در مقابل حملهٔ انحرافات عقب نمی‌نشیند، بلکه بر آن یورش می‌برد و آن را از دامان اجتماع می‌زداید.

برخی از شیوه‌ها، هم در پیشگیری نقش دارند و هم در تدابیر درمانی حضور می‌یابند که ورزش از این جمله است. فعالیت‌های سالم و ورزشی نه فقط در تعادل بخشیدن به جسم و جان تأثیر دارند، بلکه همراه خود، صفاتی از قبیل جوانمردی، آزادگی و پاکی را می‌آورند. معمولاً در بین ورزشکاران نوجوان، موارد کمتری از ابتلا به خودارضایی گزارش شده است. زیرا ورزش، انرژی‌های متراکم و سرگردان را در مسیر سالم، جامعه پسندی جاری ساخته و به جریان می‌اندازد.

تأثیر دیگر ورزش را در پایمردی و استقامت نوجوان در برابر مشکلات باید ذکر کرد. به ویژه کوهنوردی، در محیطی سالم و دور از عوامل محرک، توصیه می‌شود. کوهنوردی نه تنها مینیاتوری از یک زندگی واقعی با فراز و نشیب‌هایش، صعوبت‌ها و خطرات آن تلقی می‌شود، بلکه بر سرسختی و مقاومت نوجوانان در برابر کشش و جاذبهٔ گناهان می‌افزاید و آنان را پرقدرت‌تر از همیشه به زندگی سالم خود می‌دهد.

علاوه بر عوامل فوق، ورزش‌های سالم، نوجوان را برای یک خواب آرام و بی‌درنگ مهیا می‌سازد. خوابی که پس از تلاش روزانه و ورزش موردنظر بسیار شیرین است و به تمدید اعصاب و رفع خستگی او می‌انجامد و این بسیار مغتنم است. چراکه قبلاً اشاره نمودیم، نوجوانانی که فقر حرکتی دارند، شب‌ها راحت به خواب نمی‌روند و نمی‌دانند با انرژی‌های ذخیره و مصرف نشدهٔ خود چه کنند و معمولاً دچار بدخوابی و بی‌خوابی می‌شوند که این به نوبهٔ خود مشکل‌زاست و عامل محرم انحرافات چندی، از جمله خودارضایی می‌گردد.

۱۳-آب سرد

همان‌گونه که برای نوجوانان، محیط و یا اتاق خواب بسیار گرم در تحریک زایی او مؤثراست و منجر به تبعات دیگری می‌شود، استفاده از آب سرد از قبیل دوش آب سرد و یا شستشوی اعضا با آب سرد، می‌تواند در درمان تحریکات نابهنگام و کاهش آن‌ها، مؤثر واقع شود.

البته همه نوجوانان در موقعیتی نیستند که بتوانند از دوش آب سرد استفاده کنند، لکن برخی از صاحب‌نظران، برای جلوگیری از پیدایش چنین عادتی، استفاده از دوش آب سرد را در این سنین مفید دانسته و توصیه می‌نمایند.

اگر به واسطهٔ تخیل و یا سببی دیگر، خونی بسیار به اعضای تناسلی گراید، بدانسان که رگ‌های آن را فراخ سازد و این تهاجم دموی غیرطبیعی، انگیزش شهوت را سبب شود، نباید از پی علاج چنین عارضه‌ای به پزشک رفت. راه درمان آن است که زندگی خویش را دگرگون کنید و روشی برگزینید که خون را از اعضا براند و آن را به عضلات و دماغ و اندام‌های دیگر پیکر ببرد تا همهٔ دستگاه‌های بدن بتوانند تعادل طبیعی خویش را برقرار سازند.

برای تغییر دادن این حال باید اعضای تناسلی را بامدادان و شامگاهان با آب سرد شستشوی داد. این شستشو، آرامش آن اعضا را سبب می‌شود و قوهٔ فکر و خیال جوان را از توجه به شهوت باز می‌گرداند. (۱۸)

۱۴-تسهیل و تسریع ازدواج

از حقوقی که فرزند به پدر خود دارد، یکی این است که وقتی فرزند بالغ شد، وسایل ازدواجش را فراهم نماید. (۱۹)

اگرچه نوجوانان با سنین ۱۳ تا ۱۸ ساله در موقعیتی نیستند که غالب آنان بتوانند ازدواج کنند و درحال حاضر میانگین سن ازدواج نسبت به چند سال گذشته افزایش‌یافته است و همچنین قبلاً اشاره نمودیم که فاصلهٔ زمانی نسبتاً طولانی بین معدل بلوغ جنسی (۱۵ سال) و معدل بلوغ روانی و اقتصادی (حدوداً ۲۳ سال) وجود دارد و این فاصلهٔ طولانی را کماکان نمی‌توان پر نمود، لکن در مورد دختران، امکان ازدواج به مراتب زودتر و بیشتر از پسران وجود دارد و دلیل آن هم احتمالاً این است که دختران متکفل امور اقتصادی و تأمین معیشت خانواده نیستند. لذا می‌توان در مورد دختران توصیه نمود که خانواده‌ها برای ازدواج دختران خود، سختگیری بی‌مورد و بیجا نشان ندهند و از مقررات دست و پاگیر و تشریفات سنگین خودداری کنند و علاوه بر آن در موقعیتی مناسب، برای عقد شرعی و قانونی اقدام نمایند تا در فرصت مقتضی دیگری که برای ازدواج آمادگی به وجود می‌آید، بتوانند به نیازهای غریزی خویش پاسخ دهند. شکی نیست که عقد، امکان پاسخگویی به نیازهای فطری و عاطفی را در شرایط مساعدتری فراهم می‌نماید تا زمان مناسب ازدواج فرا رسد.

برای پسران نوجوان، به ویژه از ۱۸ سالگی به بالا، نیز می‌توان با سهولت بیشتری شرایط عقد را فراهم نمود تا آن‌ها بتوانند با آمادگی بیشتری که برای مدیریت خانواده احراز می‌نمایند، ازدواج کنند.

در حدیث آمده است که اگر بیم آن رود که فرزند به جهت ازدواج نکردن، به حرام بیفتد، بر پدر واجب است که زمینهٔ ازدواج او را فراهم کند.

اگر مواردی از قبیل آنچه در ذیل می‌آید رعایت شود، تا حدود زیادی در درمان انحراف خودارضایی مؤثر خواهد بود. یادآوری می‌شود که بیشتر کسانی که برای ترک عمل «خودارضایی» استمداد طلبیده‌اند، حوالی سن ۱۸ به بالا بوده‌اند و این موضوع نشانگر این مسئله است که حتی از دورهٔ جوانی که از ۱۸ سال به بالا را در برمی‌گیرد، همچنان مشکل خودارضایی وجود دارد.

پیشنهادهایی در جهت تسهیل و تسریع ازدواج:

۱-آموزش کافی به خانواده‌ها در جهت ساده‌تر نمودن مراسم ازدواج و ترغیب آنان برای ازدواج‌های ساده و به موقع.

۲-آموزش به دختران و پسران برای آماده شدن در امر ازدواج و تفهیم این که از ازدواج، به طور معقول و منطقی، چه انتظارهایی باید داشته باشند.

۳-کاهش تشریفات دست و پاگیر ازدواج در رابطه با پسران از قبیل مهریه‌های سنگین، شیربهای زیاد، خرید پرهزینه، مجلس جشن پرخرج و…

۴-کاهش مسائل دست و پاگیر و سنگین در رابطه با دختران از قبیل: جهیزیه سنگین و کامل و…

۵-رفع بیکاری نامرئی و مرئی و تلاش برای ایجاد اشتغال برای نوجوانان و جوانانی که مایل به تشکیل خانواده هستند ولی از شغل و درآمد معینی برخوردار نیستند.

۶-اعطای وام مکفی ازدواج به نوجوانان و جوانانی که به جهت فقر اقتصادی، قادر به ازدواج نیستند ولی نیاز جدی به این امر نیز دارند.

۷-تعدیل انتظارهای بیش از حد برخی از خانواده‌ها از جوانانی که مایل به ازدواج هستند، از قبیل تحصیلات عالی داشتن، شغل پردرآمد و یا عنوان مشخص داشتن، داشتن خانهٔ مستقل شخصی و اتومبیل و غیره.

۸-ارائه الگویی واقعی از ازدواج‌های اسلامی و هدف‌دار که با روح سادگی و صداقت انجام گرفته است و تسری این روح سادگی و پاکی به خانواده‌های موردنظر که دختر و یا پسر جوانی را در موقعیت ازدواج دارند.

احادیثی در باب تسریع در امر ازدواج

برای توجه بیشتر، به ذکر دو حدیث در این زمینه مبادرت می‌ورزیم:

به روایت امام صادق (ع) روزی رسول اکرم (ص) به منبر رفت و پس از حمد و ثنای الهی فرمود: (۲۰)

ای مردم، جبرئیل از پیشگاه الهی نزد من آمد و گفت: دختران باکر مانند میوهٔ درخت‌اند، موقعی که می‌رسند، اگر چیده نشوند، اشعهٔ آفتاب فاسدشان می‌کند و وزش باد آن‌ها را پراکنده می‌سازد. همچنین دختران وقتی به حد بلوغ رسیدند و مانند زنان در خویشتن تمایل جنسی احساس نمودند، دارویی جز شوهر ندارند و اگر همسر نگیرند از فساد ایمن نیستند، چه آن که بشرند و بشر از خطا و لغزش مصون نیست.

در حدیث دیگری از رسول اکرم (ص) آمده است که فرمود:

ای جوان ازدواج کن و از زنا بپرهیز که زنا ریشه‌های ایمان را از دلت برمی‌کند. (۲۱)

نکاتی که در احادیث فوق به چشم می‌خورد:

۱-تأکید بر ازدواج به موقع و تسریع در این زمینه.

۲-آسیب‌پذیری نوجوانان، در صورت عدم ازدواج، به شدت وجود دارد.

۳-تأیید نیازهای جنسی دختران و پسران تلقی آنان به عنوان امری طبیعی و غریزی.

۴-انحراف از قوانین الهی، به اصل ایمان انسان لطمه وارد می‌نماید.

۱۵-توبه

محبوب‌تر از هر چیز نزد خداوند جوانی است که از گناه توبه می‌کند و از پیشگاه الهی طلب آمرزش می‌نماید. (۲۲)

نوجوان خطاکار در اثر ارتکاب عمل «خودارضایی» دچار نوعی احساس گناه می‌شود و این احساس در دفعات بعدی که این عمل تکرار می‌گردد، تقویت شده و منجر به احساس آلودگی، بی‌ارزشی و سقوط ارزش‌های اخلاقی در نوجوان می‌شود. در این موقعیت، بزرگ‌ترین عامل دلگرم‌کنندهٔ وی اطمینان از قبول توبه در درگاه خداست. لکن نوجوان مبتلا، نگرانی عمیقی دارد از این که مبادا راه برگشت به رویش مسدود باشد. اگر نوجوان از نظر روحی به این وضعیت برسد که از امکان «نوسازی خویشتن» نومید و مأیوس شود، این مرحله را باید خطرناک و دشوار تلقی نمود؛ زیرا دیگر هیچ مانعی برای جلوگیری از انحرافات بعدی وی وجود نخواهد داشت. اما در بینش اسلامی، هاله‌ای از امید به آینده چنین نوجوانی را در برمی‌گیرد.

رسول اکرم (ص) فرمود:

توبه از گناه، همیشه پسندیده است ولی در جوانی بهتر و پسندیده‌تر است. (۲۳)

و یا در فرازی دیگر علی (ع) دربارهٔ امید به رحمت‌های بی‌حد و حصر الهی، به فرزندش فرمود:

به خداوند آن‌چنان امیدوار باش که اگر با گناهان اهل زمین در پیشگاه او حاضر شوی، تو را ببخشد. (۲۴)

این بیانات، چشم‌اندازهایی امیدبخش را فراروی نوجوان مبتلا می‌گسترد و او را به توبه و بازسازی خویشتن فرامی‌خواند و دریچه‌های رحمت را گشوده در منظر او قرار می‌دهد.

ضروری است مربیان و خانواده‌ها، نوجوان را متوجه نمایند که اگر غفلتی صورت گرفته است، به مفهوم پایان فرصت‌ها و نابودی همه‌چیز نیست، بلکه خداوند او را مشمول الطاف وسیعش قرار داده است. فقط کافی است که از صمیم دل و سویدای جان به او رجوع کند و تصمیم قاطعی برای جبران گذشته‌ها و لغزش‌ها اخذ نماید و اگر چنین نمود، به مقامی خواهد رسید که همچون گناه ناکرده‌ها در پیشگاه الهی محسوب خواهد شد. (۲۵) لذا باید مربیان و خانواده‌ها، نوجوانان را متوجه نمایند که اگر توبه‌های قبلی شکسته شده است، جای ناامیدی نیست، بلکه این بار مصمم‌تر و راسخ‌تر باید به خدا رجوع کنند و رابطهٔ خویش را با او اصلاح نمایند که این گونه ارتباط، طلیعهٔ زندگی سالم و سرشار از حیات خواهد بود.

۱۶-تغییر موقعیت

دیدیم که یکی از عوامل «خودارضایی» مجاورت و معاشرت با افراد آلوده بود؛ اعم از این که در محیط خانواده این امر واقع شود یا این که در محیط مدرسه، محله و غیره انجام گیرد.

در بررسی برخی از نامه‌های نوجوانان به برنامهٔ «آینده‌سازان» رادیو، مشخص شد که دختر و یا پسر نوجوانی در اثر تحریکات برادر بزرگ‌تر و یا یکی از بستگان به «خودارضایی» کشیده شده است. همین عامل در مدرسه به صورت تأثیر همکلاس، همدرس و دوست همسال جلوه می‌کند و نوجوان مستعد را مبتلا به آلودگی اخلاقی می‌سازد.

به موازات به کار بستن شیوه‌های درمان که قبلاً بیان گردید، ضروری است که نوجوان را از عامل آلودگی‌اش بلافاصله دور نمود و تحریکات را به حداقل رسانید؛ مثلاً اگر دانش‌آموز نوجوانی به جهت مجاورت و نشستن با دیگری، روی یک نیمکت، آلوده شده است، بی‌درنگ محل نشستن او را تغییر دهیم و در صورت ضرورت، کلاس او را تعویض کنیم و در مواردی که دانش‌آموز مبتلا در مدرسه با این صفت (انحراف اخلاقی به صورت استمنا و یا مورد تجاوز دیگری قرار گرفتن) مشهور و معروف است، با تدابیر خاص تربیتی، مدرسه او را نیز تغییر دهیم. طبیعی است چنانچه تغییر محیط (موقعیت) انجام نگیرد، نوجوان مبتلا هرچند هم که در بازسازی و اصلاح خویش بکوشد، ثمرهٔ چندانی نخواهد داشت؛ زیرا نگاه‌ها و برخوردهای دیگران با او، حاکی از گناهکار بودن وی است و به این ترتیب راه اصلاح رفتار بر روی نوجوان مسدود می‌شود.

ضروری است تغییر موقعیت به مدرسهٔ دیگر، به‌گونه‌ای صورت گیرد که:

ـ ابتدا مدیر مدرسهٔ جدید به نحو محرمانه‌ای مطلع شود که برای این دانش‌آموز مشکلاتی پیش آمده است که بودن وی در آن مدرسه (قبلی)، چندان به مصلحت نیست و اینجا با قرار گرفتن در محیط جدید و دوستان تازه امکان زندگی بهتر و تحصیل موفق‌تر، بیشتر خواهد بود. به هرحال این اطلاع تااندازه‌ای باید منتقل شود که شرایط و موقعیت ایجاب می‌نماید. ضمناً باید مدیر مدرسهٔ جدید آگاه شود که این دانش‌آموز نیاز بیشتری به ارتباط دوستانه و مراقبت‌های تربیتی دارد، تا امکان شکل گرفتن دوبارهٔ «حلقهٔ معیوب» در این مدرسه به حداقل برسد.

ـ پس از آن، باید توجه داشت که مدرسهٔ جدید به‌گونه‌ای انتخاب شود که فاصله مناسبی با مدرسه قبلی داشته باشد. زیرا درغیر این صورت هنگام رفت و آمد دانش‌آموز مذکور به مدرسهٔ جدید، امکان تلاقی و دیدار همکلاس‌های قبلی و بالنتیجه مزاحمت‌ها و تحریکات آنان وجود خواهد داشت و احتمال انتقال اطلاعات رفتارهای انحرافی و خطاهای جنسی به دوستان جدید نیز، زیاد خواهد بود. در خانواده نیز به محض حصول اطمینان از تأثیر سوء برادر بزرگ‌تر و یا یکی از بستگان بر رفتار انحرافی نوجوان، باید حتی‌المقدور از تنها گذاشتن آن‌ها با یکدیگر خودداری شود و تحت هیچ شرایطی نوجوان در محیط منزل تنها نماند و به اتفاق فرد عامل (دو نفری) خلوت نکنند. دیگر این که اتاق خواب دو برادر و یا برادر و خواهر یکجا نباشد، بلکه در صورت امکان، جدا شود و یا حضور فردی بزرگ‌تر نیز در کنار آن احساس و تعبیه شود.

اگر در خانواده‌ای، مسئله حادی بین نوجوان و یکی از اعضای خانواده و یا بستگان پیش آید، تغییر موقعیت و محیط نوجوان، حداقل برای مدتی الزامی است. مدتی در منزل یکی از بستگان بودن، به شهرستان نزدیکی از فامیل رفتن، مسافرت و مسائلی از این قبیل با رعایت همه جوانب اخلاقی، می‌تواند در حل مسئله مؤثر واقع شود و تحریکات ناشی از محیط نامطلوب را به حداقل کاهش دهد.

۱۷-درمان طبی

برخی از نوجوانان در سنین بلوغ، دچار احتلام‌های پی‌درپی می‌شوند و نگران آیندهٔ خود هستند. در برخورد با این نوع احتلام‌ها که آن‌ها را «احتلام‌های پاتولوژی» می‌نامند و یا تحریکات و تمایلات جنسی شرطی فوق‌العاده زیاد که باید توجه ما معطوف به دور نمودن نوجوانان از عوامل تحریکاتی شهوانی از قبیل عکس، نقاشی، نوشته‌های تحریک‌آمیز، سینما، ویدئو و سایر نکاتی که جنبهٔ محرک دارند، باشد. ولی مواردی نیز پیش می‌آید که جوانی از لحاظ قابلیت تحریک و تأثیرپذیری عصبی، بیش از حد حساس است و جداً از نتایج نامساعد دورهٔ بلوغ می‌ترسد. (۲۶) در این موارد، مراجعه به متخصص اعصاب و روان و راهنمایی گرفتن از وی ضروری است.

دربارهٔ سایر علل احتلام‌های مکرر، می‌توان به تمام آنچه که سبب دلمه شدن خون در اعضای لگن کوچک و تحریک مداوم جنسی به پی‌درپی شدن آن کمک خواهد کرد، اشاره نمود.

از نظر بهداشت، نباید شب‌ها مایعات زیاد آشامید و سرکه و فلفل و خردل و همچنین غذاهایی که مقدار زیادی کالری دارند، نباید صرف نمود. (۲۷)

باید رژیم روزانه را در نظر گرفت تا سالم و سرحال زندگی کرد و قبلاً پیش‌بینی کرد که وقت آزادی برای افکار بی‌ثمر و بی‌فایدهٔ جنسی باقی نماند. به جای زندگی تیره و اندوه‌بار بی تنوع، باید تمام نیرو را در راه خلاقیت و ورزش که عامل هماهنگی و رشد شخصیت است، به کار برد.

در موارد خاصی هم که تمایل نوجوان به جانب هم‌جنس او بیش از حد برانگیخته می‌شود و نگرانی اطرافیان را به موضوع جلب می‌کند، مراجعه به متخصصین و پزشکان ذی‌ربط، گامی در جهت تکمیل درمان محسوب می‌شود. در این گونه موارد، تزریق نوعی هورمون، تمایلات هم‌جنس‌گرا را کاهش می‌دهد و موجب تعادل تمایلات او می‌شود.

پی‌نوشت‌ها:

Sublimation -1

۲-نظریه‌های بنیادی دربارهٔ نوجوانی؛ رالف موس، ترجمه دکتر صاحب‌الزمانی، ص ۸۴.

۳-همان منبع، ص ۸۵.

۴-مولوی

۵-بخشی از نامه دختری ۱۸ ساله از تهران.

۶-بخشی از نامهٔ یک جوان ۲۰ ساله از ساری.

۷-قدرت اراده؛ پل ژاگو، ترجمه کاظم عمادی، صص ۸۰ و ۸۱.

۸-پیروز فکری، ماردن، ترجمه رضا سیدحسین، ص ۸۰.

۹-الحدیث، جلد ۱، ص ۲۱۸.

۱۰-نهج‌البلاغه، کلمات قصار.

۱۱-بلوغ؛ موریس دبس، ص ۶۴.

۱۲-گناهان کبیره؛ شهید آیت‌الله دستغیب، جلد ۲، ص ۴۶۸.

۱۳-همان منبع.

۱۴-قرآن کریم، سوره مؤمنون آیه‌های ۶ و ۷.

۱۵-الحدیث، جلد ۱، ص ۱۵۸.

۱۶-قرآن کریم، سوره اسراء قسمتی از آیه ۴۴.

۱۷-الحدیث، جلد ۱، ص ۱۵۸.

۱۸-آنچه که یک نوجوان باید بداند؟، ص ۵۴.

۱۹-رسول اکرم (ص) الحدیث، جلد ۱، ص ۲۹۷.

۲۰-ازدواج در اسلام؛ آیت‌الله مشکینی، ص ۴۰.

۲۱-همان منبع.

۲۲-رسول اکرم (ص) الحدیث، جلد ۱، ص ۲۳۲.

۲۳-همان منبع، صص ۳۱ و ۳۳.

۲۴-همان منبع.

۲۵-التائبُ من الذّنب کمن لا ذنب له.

۲۶-روانشناسی و تربیت جنسی؛ کوچتکف و لاپیک، ترجمه محمد تقی زاده، ص ۲۰۷.

۲۷-همان منبع.

منبع: دنیای نوجوانی

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا