شکل و نوع لباس از مسائل قابل توجه است، که چگونه دوخته شده و چه طرحی داشته باشد. چرا که از لحاظ رشد جسمی و قدرت سلامت بدن، بین وضع پوشاک و سلامتی و طول عمر، رابطه مستقیم وجود دارد.
شکل لباس از لحاظ بهداشتی در حفظ و تأمین سلامتی، یا برعکس به خطر انداختن آن، می تواند مؤثر باشد، که اساس امر را در این سه موضوع مختلف زیر تشکیل می دهد، که از لحاظ تأمین رفاه و سلامتی و طول عمر بشر اثر مستقیم داشته و لذا در انتخاب فرم و شکل پوشاک باید بدان توجه نمود:
– عملکرد تنفس پوستی در تأمین سلامتی
– عملکرد آزادی جریان خون در تأمین سلامتی
– عملکرد حذف فعالیت های روانی و عصبی غیرارادی در تأمین سلامت
اما فراموشی اصول و پیروی از هر فرم و مدی باعث شده است که امروزه بشر بدون در نظر گرفتن جنبه های مفید و مضر، به صورت کلی از هر مد و فرمی استقبال نماید،بدون اینکه برای رفاه و سلامتی خود ارج و اهمیت قائل شود. (کاظم بنی اسدی، ۱۳۸۲، ص۱۸)
بی حجابی از عوامل افت تحصیلی و آموزشی
یکی از پیامدهای سوء و ناگوار بدحجابی و ابتذال در پوشش و یکی از نمونه های بارز رکود فعالیتها، افت تحصیلی و آموزشی در میان دانش آموزان دختر و پسر است.
«مطالعات دانشمندان تربیتی نشان داده، مدارسی که در آن دختر و پسر با هم درس می خوانند، کم کاری، عقب افتادگی و عدم مسئولیت به خوبی مشاهده شده است.» زیرا «بدحجابی» مشغولیت دختران را فزونی می دهد، تلاش های آنان را به سوی شناخت مدل های گوناگون آرایش موی سر و تقلید از مدل های متنوع سوق می دهد. و وقت زیادی از فرصت های مطالعه را مصروف آرایش ها و آراستگی های سر و صورت و لباس می نماید، مقدار زیادی از وقت آنان نیز به سخن گفتن درباره ی اینگونه امور و طریقه ی دسترسی و تهیه ی البسه و لوازم آرایش، ولو به قیمت گران و به طریق نامطلوب می گذرد. ارتباط های دوستانه با دانش آموزان علاقه مند به این گونه امور ایجاد می شود و معلوم است که در چنین مجمعی با این ویژگی ها درباره ی چه مواردی صحبت می شود؟ یعنی آیا در بحث ها و ارتباط های کلامی آنان، نوع آرایش و مد لباس و رنگ بیشتر جای دارد یا پرداختن به مباحث درسی؟
دختری که در یک روز موهای سر خود را ممکن است چند نوع آرایش کند، آیا می تواند فرصتی برای مطالعه داشته باشد؟ از سوی پسران دانش آموز که دوران بحرانی بلوغ را سپری می کنند، ممکن است ساعت ها در کوچه ها و خیابان ها پرسه بزنند تا شاید مزاحمتی برای دختری با این اوصاف فراهم آورند، و از پس آن چه بسا آراستن ها وقت بیشتری را به خود اختصاص دهد.
از سویی تأمل در چگونگی ارتباط و برخورد مجدد با دختر مورد نظر، ساعت ها مشغولشان می دارد. و به این طریق درس و مطالعه در پیش آنان قدر و منزلت خود را از دست می دهد و در نتیجه افرادی سرخورده و بی هدف و سرانجام «ناخوانده نقش مقصود ازکارگاه هستی» از آب در می آیند. بنابراین پدران و مادرانی که خواهان پیشرفت و تکامل روحی و علمی فرزندان خویش هستند، بایستی به آنان آموزش های لازم را در ارتباط با مسئله ی پوشش و آداب نگاه کردن بدهند. (ستار هدایتخواه، ۱۳۷۵، ص ۱۰۲- ص ۱۰۴)
بی حجابی و میل به خودنمایی بیماری روانی است.
چنانکه پیشتر هم اشاره شد از دیدگاه روانشناسی آدمی در مسیر تکامل خویش مراحل و دوره های مختلفی از رشد را پشت سر می گذارد، و هر مرحله از دوران رشد نیازهای ویژه ای را می طلبد، چنانچه در هر دوره این نیازها به نحو مطلوب و از مجرای صحیحی برآورده نشود، شخص دچار بیماری روانی «توقف شخصیت» شده و تا پایان عمر در طلب نیازهای آن مرحله از دوران رشد است و نیز گفته شد که چنانچه دختران در مرحله ی چهارم رشد که همان مرحله ی گیرندگی و گیرندگی فعال است، دچار عارضه ی توقف شخصیت گردند میل به خودنمایی و جلب توجه دیگران در آن ها تا پایان عمر باقی می ماند. بر پایه ی این حقیقت علمی می گوییم میل به خودنمایی و برهنگی حاکی از بیماری روانی است.
بنابراین مرد یا زنی که لباس تنگ و چسبیده و کوتاه و بدن نما می پوشد، تا بدین وسیله نقاط محرک بدن خود را بهتر جلوه دهد، مرد یا زنی که لباس های مخصوص از نظر فرم و رنگ پوشیده تا از این نظر موجبات تحریک چشم چران ها را فراهم سازد و بالاخره کسانی که با پشت پا زدن به کلیه ی قید و بندهای انسانی آزادانه اندام خویش را در اختیار دیدگان شهوانی چشم چران ها قرار می دهد، و نظایر اینها باید خود را بشناسند و بدانند که به مرض خطرناک روانی دچار گشته اند که اگر در صدد درمان آن برنیایند، عوارض ناگواری در پی خواهد داشت. (ستار هدایتخواه، ۱۳۷۵، ص ۱۲۲- ص۱۲۴)
آثار سوء و خطرات بی حجابی از دیدگاه پزشکی
علاوه بر زیان های اخلاقی، اقتصادی و اجتماعی که از دستاوردهای نامیمون و پلید پدیده ی بی حجابی است، از دیدگاه علم پزشکی و بهداشت فردی نیز این پدیده ی شوم، عواقب وخیم و ناگواری در پی دارد که در اینجا فهرست وار به پاره ای از آن ها اشاره می شود و طالبان می توانند به کتاب مفصل در این زمینه به ویژه کتاب «اولین دانشگاه و آخرین پیامبر» مراجعه نمایند.
۱) چاق شدن ران های لخت
۲) پیدایش سنگ کیسه ای صفراء
۳) التهاب مثانه
۴) پیدایش ترشحات زنانه
۵) ازدیاد تمایلات غیرطبیعی جنسی
۶) یقه ی تنگ بر شریان های گردن فشار می آورد.
۷) لباس تنگ بر هر نقطه که فشار آورد، سبب ابتلا به بیماری های پوستی می شود.
۸) سرماخوردگی و عوارض آن در زنان بی حجاب بیشتر است.
۹) پاره ای از جوانان برای اینکه «مد روز» بپوشند، البسه ی خارجی دست دوم و چندم را می خرند که نوعاً آلوده و مشکوک به نظر می رسد.
۱۰) و خطرناک تر از همه بیماری هولناک و درمان ناپذیر ایدز که جزء جدیدترین دستاوردهای بی حجابی است. (ستار هدایتخواه، ۱۳۷۵، ص ۱۳۲)
ابتذال در پوشش و مدپرستی ضرورتی برای ادامه ی حیات غرب و سرمایه داری
نظام سرمایه داری غرب برای ادامه حیات سیاسی و اقتصادی خویش، نیازمند بازار مصرف هرچه بیشتر برای تولیدات خود بوده است، ولی تحقیق این امر دو شرط اساسی داشت:
اول: اینکه محظورات سیاسی وجود نداشته باشد.
دوم: تقاضا وجود داشته باشد، یعنی کالاهای تولید شده در جهان سوم خریدار داشته باشد. برای تحقیق شرط اول به قدرت نظامی، سیاسی متوسل شده و به منظور تحقق شرط دوم، وابستگی فرهنگی را در کشورهای مورد نظر تعمیق نموده و با تحمیل عادات و طرز فکر و طرز زندگی و قالب های غربی کوشیدند برای تولیدات و مصنوعات کارخانه های خود تقاضا ایجاد نمایند.
استاد شهید مرتضی مطهری در مقدمه کتاب «مسئله ی حجاب» می نویسد:
بدون شک پدیده ی «برهنگی» بیماری عصر ما است. دیر یا زود این پدیده به عنوان یک «بیماری» شناخته خواهد شد.
اگر می خواهید ببینید کار برهنگی در غرب به کجا رسید، این قسمت از نامه ی یکی از هنرپیشگان معروف جهان (چارلی چاپلین) را به دخترش، که به قول خودش چهل سال مردم روی زمین را خندانده است، بخوانید:
«… برهنگی بیماری عصر ما است. من پیرمردم و شاید حرف های خنده آور بزنم اما به گمان من تن عریان تو باید از آن کسی باشد که روح عریانش را دوست می داری.» (مرتضی مطهری، ۱۳۷۰، ص۵)
برهنگی و ابتذال در پوشش انحراف از فطرت است.
فطرت کمال جوی و تعالی طلب آدمی، چون بی حجابی و بدن نمایی را مانع تکامل معنوی و تعالی روحی خود می بیند، از آن گریزان و بیزار است.
اما هرگاه چراغ روشنی بخش فطرت با تند باد هوا و هو سها فرو میرد، و چهره ی تابناک این آینه ی حق نما، با زنگار تربیت سوء و آموزش های غلط پوشانده شود، قباحت آن از نظرها محو می گردد و از آنجا که این پدیده، اشباع گر خواسته های حیوانی و برآورنده ی خواهش های نفسانی منحرفان از فطرت انسانی است، نه تنها از آن گریزان نیستند بلکه آن را ارزش و محبوب می شمارند و هرگاه در کشاکش حوادث روزگار ناگاه پرده از چهره ی فطرت فرو افتد و آن چراغ دیگر بار روشنی و فروغ خداداد خویش را بازیابد، از گذشته ی گناه آمیز خویش شرمسار گشته و چونان هنرپیشگانی، یکبار دیگر حجاب اسلامی و پوشش فطری خویش را بر همه ی نام و نشان ها ترجیح داده، رجعتی مقدس به فطرت خویش را آغاز می نماید. (ستار هدایتخواه، ۱۳۷۵، ص ۱۴۹)