کودک و خواندن کتاب

کودک و خواندن کتاب

سبک‌های ادبی را با کمی تعمق باز می‌شناسد و نسبت به نوشته هنرمندانه حساسیت جالب توجه نشان می‌دهد. به صامت‌خوانی و تندخوانی تا حدودی مسلط شده است، به خصوص اگر نوشته گیرا و هماهنگ با احتیاجات او باشد. هنوز کلمات شکسته محاوره‌ای در خواندن او وقفه ایجاد می‌کنند. از نوشته روان و کلماتی با رسم‌الخط آشنا بهتر استفاده می‌کند.

در نوجوانی، قدرت خواندن او به تدریج به حدی می‌رسد که بتواند از ادبیات ساده کلاسیک استفاده کند ولی این استفاده، زمانی مطلوب است که فرصت تعمیق و بحث با بزرگ‌ترها را پس از آن به دنبال داشته باشد، و گرنه «دُن کیشوت» یا «جنگ و صلح» و «بینوایان» را بسیاری از نوجوانان می‌توانند بخوانند ولی برداشت لازم از آن را ندارند، مگر با بحث. نوجوانان به تدریج قدرت خواندن زبان شکسته و محاوره‌ای را به دست می‌آورند، مشروط بر این که قاعده‌ای در آن به کار برده شده باشد. اولاً: اعراب داشته باشد و ثانیاً: فقط به هنگام مکالمه از آن استفاده شود و محدوده آن مشخص گردد. توجه نوجوانان به صنایع ادبی در نظم و نثر بیشتر می‌شود و حتی در نوشته‌های خود نیز به تدریج آن‌ها را به کار می‌گیرند. آن‌چه باید بدان توجه داشت مسئله به کار بردن زبان متداول روز و کلمات آن، زبان پارسی سره و اصطلاحات عربی زبان ادبی گذشته ماست.

فهم زبان پارسی سره برای کودکان و نوجوانان آسان‌ نیست، چون این زبانی است که باید بسیاری از کلماتش را بیاموزند و برایشان نامأنوس است. با تعدادی از اصطلاحات و کلمات عربی آشنایی دارند ولی از جمله‌های سنگین ادبی عربی چیزی درک نمی‌کنند. زبان ادبی گذشته با جمله‌بندی‌ها و افعال خاص خود، آن‌ها را در خواندن متوقف می‌کند و شاید منطقی‌ترین راه صحیح نوشتن برای کودکان و نوجوانان این باشد که از زبان متداول روز به نحو هنرمندانه استفاده شود تا به تدریج و بدون اصرار، دایره تسلط ادبی آن‌ها گسترش یابد. این نتیجه زمانی به دست خواهد آمد که نوشته‌های کودکان و نوجوانان از فضل‌فروشی و تصنع در کلام بری باشد.

۴- محیط زندگی و تجربیات و شناخت‌هایی که ایجاد می‌کند

در تعیین «سن حداکثر استفاده و لذت» محیط زندگی و نوع علاقه‌مندی‌های خاص کودکان در محیط نیز عاملی ضروری است. این آشنایی با محیط زندگی و تأثیر آن بر انواع خواندنی‌های کودکان را «جامعه‌شناسی ادبیات کودک» نام نهاده‌اند. تعیین محدوده اثر محیط و عمق آن کار ساده‌ای نیست. انکار یا قبول این که محیط بر انواع خواندنی‌ها اثر دارد و در واقع عامل تعیین کننده رشد ذهنی انسان است نیز احتیاج به تحقیق و سند دارد. این بحث به خصوص زمانی «داغ» می‌شود که صحبت از اختلاف بین شهر و روستا پیش می‌آید.

اشتباه است اگر شهر، جدا از روستا و به طور مطلق مطرح گردد چون فراتر از بحث محیط، شاید این روابط انسانی در محیط شهر و روستاست که تا حدود زیادی نوع گرایش‌ها و انتخاب‌ها را در محیط شهر و روستا بین کودکان و نوجوانان مشخص می‌سازد. پیداست که چه در روستا و چه در شهر کودک یا نوجوان طبقه فقیر و زحمت‌کش قهرمان کتابی را بیشتر به دل می‌گیرد و می‌پذیرد که از طبقه خودش باشد که هم از طرفی نمونه‌ای از شجاعت و کار و زحمت باشد و هم از طرف دیگر مدافع حق و حقیقت. ولی چنین قهرمانی فقط اگر اصالت وجود داشته باشد، احساس تحسین و یگانگی سایر کودکان را نیز برخواهد انگیخت و تجربیاتی از زندگی را در اختیارشان خواهد گذاشت که شاید هرگز در زندگی واقعی تجربه نکرده باشند. این تفکیک، زمانی پدید می‌آید که کودکان و نوجوانان خواستار داستان‌هایی واقعی از زندگی و زمان خودشان می‌شوند و شخصاً در این حقیقت‌جویی و شناخت واقعیات زندگی شرکت مستقیم پیدا می‌کنند.

در مورد کودکان خردسال، بیشتر، اشیاء و محیط زندگی، جانوران و گیاهان هستند که اختلاف را ایجاد می‌کنند. وقایع پذیرفته می‌شوند و تخیل قوی کودک محدوده‌ها را درهم می‌شکند.

البته با چند تحقیق که شده نمی‌توان اثبات کرد که کودکان محدوده‌های زمانی و مکانی را در هم می‌شکنند و چه در چین باشند و چه در سوئد یا میان جنگل‌های آفریقا وقتی که به قهرمان مطلوبشان می‌رسند به سادگی خود را با او یکی می‌سازند ولی شاید به وجود آمدن ادبیات جهانی کودکان را بتوان دلیل اثباتی بزرگ دانست. وقتی که بچه‌های کشورهای مختلف جهان بر کتاب‌های مشترک دل ببندند و قهرمانان مشترک داشته باشند، حتماً در محدوده یک کشور نیز چنین یگانگی قابل تصور است.

مهم، داشتن کتاب‌های متعدد در تمام جنبه‌ها و زمینه‌های زندگی است از محیط‌های مختلف جغرافیایی، از دوره‌های گذشته و از زندگی کودکان و مردم یک کشور».

در کشورهایی که میزان ترجمه بر تألیف برتری دارد، خطر نوعی از خودبیگانگی و با توجه به تولید بالای کتب غربی خطر نوعی غربزدگی وجود دارد و ادبیات فرمایشی و هدف‌دار یعنی ادبیاتی با اهداف از پیش تعیین شده خطر یک بعدی کردن کودکان را پیش می‌آورد و ارضای مطالعه با کتاب‌های وارداتی علاوه بر خطرات گفته شده از رشد ادبیات ملی نیز جلوگیری می‌کند.

ادبیات کودکان با توجه به اهدافش باید کودک را برای زندگی این زمان تربیت کند و با نشان دادن واقعیت‌های محیط خود و جهان، شخصیت او را به نحوی بسازد که بتواند با اتکا به نیرو و اندیشه خود، فردی مستقل و متکی به نفس بار بیاید.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا