نوجوانان از والدین خویش توقعاتی دارند که برآورده شدن این انتظارات، میتواند نقش مهمی در سلامت روان آنان داشته باشد. این عوامل بهاختصار عبارتاند از:
.۱ محرم اسرار: نوجوانان به بزرگسالانی نیاز دارند، که به حرفهای آنها گوش نموده و آنها را درک نمایند و از همه مهمتر این که رازدار آنها باشند. این اشخاص میتوانند پدر و مادر و یا معلم آنها باشند.
.۲ مورد اعتماد بودن: زمانی که نوجوان مرتکب خلافی میشود، باید به او فرصت توضیح داد. برای یک نوجوان دردمند، هیچ چیزی آرامش بخش تر از وجود والدینی که بتواند آزادانه حرفش را به آنان بگوید، نیست.
.۳ آزادی در تصمیم گیری: نوجوان میخواهد مشکلاتش را خود حل کند و بر اساس کمکهای والدین و یا معلمان در تصمیم گیری آزاد باشد. والدینی که این فرصت را به فرزندان خویش نمیدهند، در حقیقت آنان را هم از اعتماد به نفس در مواجهه با موقعیت بازداشته و هم از حل مسئله محروم ساختهاند.
.۴ توجه و علاقه مداوم والدین: کودکان و نوجوانان دوست دارند، که والدین مسئول داشته باشند. زیرا این حالت به آنان اطمینان میبخشد. روان شناسان در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدهاند، که خانواده مطلوب و ایده آل خانوادهای است که امنیت عاطفی، احساس ارزشمندی، احساس تعلق و مورد عشق و علاقه بودن را تأمین میکند.
.۵ هم خوانی در رفتار والدین: بهطور کلی ناهمخوانی در رفتار والدین کودکان و بهویژه نوجوانان را ناراحت و عصبانی میکند. عدهای از والدین پیوسته بین سهل گرفتن و سخت گرفتن در مورد فرزندان در نوساناند.کودکان و نوجوانان دوست ندارند در یک دنیای نامطمئن زندگی کنند، دنیایی که در آن به خاطر انجام عملی واحد، در یک روز مجازات شوند و روز دیگر همان عمل بهکلی نادیده گرفته شود. آنها بهخوبی از ناهماهنگی و ناهمگنی بین گفتار و رفتار والدین خویش- بهویژه در زمینه مسائل اخلاقی و ارزش- آگاه هستند و نسبت به آن حساسیت دارند.
.۶ تشویق: نوجوانان به تشویق و تحسین در کاری که شایستگی آن را دارند نیازمند هستند.
متأسفانه در بسیاری از خانوادهها آن چه بیشتر دریافت میشود، انتقاد است. در پایان به والدین و خانوادهها توصیه میشود بهمنظور حفظ بهداشت روانی کودکان خویش قواعد پنجگانه زیر را در ارتباط با آن رعایت نمایند.
¤ قاعده اول: فرزند خود را دوست داشته باشید.
¤ قاعده دوم: برای فرزند خود الگوی خوبی باشید.
¤ قاعده سوم: به فرزند خود کمک نمایید تا مسائل و موضوعات مختلف را بیاموزد.
¤ قاعده چهارم: فرزند خود را باانضباط بارآورید.
¤ قاعده پنجم: به مسئولیتهای خود در قبال کودک خویش آگاه باشید.
با توجه به مطالبی که بیان شد میتوان نتیجه گرفت که مدرسه قادر نیست در ایجاد زمینه اصلی در کودک جانشین والدین گردد. بلکه بهمنظور ایجاد تعامل در کودکان لازم است خانواده و مدرسه با یکدیگر همکاری نمایند.
بیشتر انحرافات، بزهکاریها و اعتیادی که در اجتماع وجود دارد، ناشی از محیطهای خانوادگی نامساعد و نابهنجاری بوده که فرد در آن تکوین یافته و این در حالی است که همه بهخوبی میدانیم که تا چه حد تغییر این رفتارهای نابهنجار در زندگی بعدی و بزرگسالی دشوار است.
بهطورکلی خانواده بخش مهمی از سرنوشت ماست. کیفیت وضعیت خانوادگی یعنی نخستین و مؤثرترین محیط اجتماعی و معاشرین اولیه ما در تعیین سبک و خط مشی زندگی آینده در اخلاق و صحت و سلامت روانی ما نقش بزرگی عهده دار است.
از این رو برای روان شناسان مدرسه، مشاوران، آموزگاران و دیگر دستاندرکاران امور تعلیم و تربیت بیش از هر چیز شناخت خانواده کودک و نوجوان اهمیت دارد. برای پی بردن به مشکلات آنها باید دانست که معاشرین- بهویژه معاشرین اولیه آنها- چه کسانی هستند و روابط کودک و نوجوان با آنها چگونه بوده است؟