یک: شاید افرادی تصور کنند که وقتی از غذا و سفره به عنوان اهرم و وسیله بهبود رابطه زوج ها با همدیگر سخن می گوییم درباره یک ایده فانتزی و خیالی و غیر عملی حرف می زنیم. مگر می شود رابطه میان همسران یا زوج ها را با غذا بهتر کرد؟ واقعیت آن است که ما معمولا با بدبینی درباره پیشنهادهایی که کم تر به گوش ما آشنا هستند داوری می کنیم و در برابر آن ها گارد می گیریم و تصور می کنیم شدنی نیست اما تجربه شخصی و پرس و جوهایم نشان می دهد که این موضوع واقعیت دارد و غذا و سفره می تواند رابطه میان همسران را بهبود ببخشد.
دو: شما اول صبح بیدار می شوید و چای را دم می کنید. نان تازه می گیرید یا نان را از فریزر درمی آورید و داغ می کنید. با محتویات داخل یخچال غذایی که می شود در چند دقیقه آماده کرد مثل املت یا سیب زمینی آب پز با کره و نعناع و نظایر آن آماده می کنید. پنیر و مربا را هم می آورید. حالا نوبت آن رسیده که همسرتان را هم بیدار کنید. کاری که مدت هاست انجام نداده اید. همسر شما به خاطر این که شما عادت کرده اید تا دیروقت بخوابید صبح ها بدون صبحانه از خانه خارج می شود و به محل کارش می رود و آنجا صبحانه اش را می خورد. اما شما تصمیم گرفته اید تغییری در زندگی تان بدهید و وقتی همسرتان را برای صرف صبحانه بیدارمی کنید او به گونه ای به شما و سفره ای که پهن است نگاه می کند که انگار رویایی عجیب و غریب و دور از باور را تماشا می کند چون تقریبا باورش برای او سخت است که ببیند این وقت صبح شما بیدار شده اید و نه تنها بیدارید بلکه سفره خوبی برای صبحانه چیده اید.
سه: بسیاری از مردان و زنان ایرانی به ویژه در کلانشهرها و تهران دیگر عادت شان شده که وعده های غذایی را بیرون از خانه صرف کنند. دو وعده اول که حتمی است یعنی صبحانه و ناهار بیرون صرف می شود و می ماند وعده شام که گاهی آن هم به خاطر رژیم یا شیفت های طولانی کار هم حذف می شود. حالا زوج هایی را تصور کنید در طول روز تماسی با هم ندارند و سفره ها یا میزهای صرف غذا هم عملا یک طرف شان خالی است.چهار: حتما در فیلم ها این صحنه ها را دیده اید بازیگر زن در حالی که میز غذا را چیده و منتظر همسرش نشسته او آن قدر دیر می رسد که همه غذاها سرد می شوند و زن هم سر میز خوابش می برد. این اتفاقات امروز بخشی از زندگی ما شده است غذاهایی که سرد می شود نشانه ای از سرد شدن روابط ماست. غذا و سفره بهانه ای است که ما دور هم جمع می شویم. غذا چیزی فراتر از یک عمل فیزیولوژیکی و تن محور است.پنج: سفره ها آدم ها را دور هم جمع می کنند، آدم ها سر سفره یا میز غذاخوری راهی ندارند جز این که با هم کنار بیایند و کنار هم بنشینند. از همین رو بود که از قدیم در فرهنگ ایرانی وقتی قرار بود دو نفر را با هم آشتی بدهند بهانه، یک مهمانی ناهار یا شام بود. در یک میهمانی است که آدم ها سر سفره جمع می شوند . ممکن است در هر زمان دیگری آدم ها بهانه ای برای پراکندگی داشته باشند، مثلا هر کس برود سراغ علاقمندی خودش، یکی برود سراغ تلویزیون، یکی با گوشی اش مشغول باشد، یکی با کتاب و یکی چیز دیگر اما وقتی وقت غذا می شود همه آدم ها آن اسباب هایی که با آن مشغول بودند کنار می گذارند و سر سفره می آیند، بنابراین زوج ها نباید اهمیت این موضوع را نادیده بگیرند و تصور کنند ایرادی ندارد که روزها بگذرد و آن ها وعده ای با هم غذا نخورند.
ششم: در فرهنگ گذشته ما ،مردان ایرانی اصرار داشتند که همه وعده های غذایی در خانه حضور داشته باشند، محل های کار به خانه ها نزدیک تر بود و هنوز روابط به این همه پیچیدگی نرسیده بود بنابراین مرد ایرانی ظهر که می رسید برای خوردن غذا به خانه می آمد، اندکی استراحت می کرد و دوباره سر کار حاضر می شد اما حالا با دگرگونی هایی که روی داده شاید در خیلی از مشاغل نتوان این الگو را بازسازی کرد اما می توان به گونه ای برنامه ریزی کرد که دست کم دو وعده از سه وعده روز به بهانه غذا کنار هم قرار بگیریم و صورت همدیگر را ببینیم.
در حال حاضر که در ماه مبارک رمضان هستیم بیشتر می توان از خاصیت سفره ی مشترک برای بهبود روابط کمک گرفت چون اغلب افراد سحر ها و افطارها را کنار خانواده شان می گذرانند.