قهرت هم مثل مِهرت قشنگه |( خانم – اقا)
خانم ـ آقا
خانم: من خواستگارای زیادی داشتم!
آقا: پس من آدم خوشبختی هستم که تو رو به چنگ آوردم!
خانم: خسته شدم از بس تو این خونه کار کردم!
آقا: من فدای اون دستای ظریف و قشنگت که خسته شدن!
خانم: دلم گرفت تو این خونه!
آقا: فدای دلت بشم، در اولین فرصت میبرمت گردش!
خانم: تو خیلی زبونبازی!
آقا: آخه زبون ترجمان دله!
خانم: من از خانوادت خوشم نمییاد!
آقا: من که به خانوادت احترام میذارم!
خانم: تو خسیسی!
آقا: منظورت اینه که حسابگرم؟!
خانم: من حوصله ندارم غذا درست کنم، از رستوران بیار!
آقا: یعنی من از غذاهای خوشمزه، تو محروم بشم؟!
خانم: از قیافت خوشم نِمیاد!
آقا: عوضش تو خیلی خوشگلی!
قهرت هم مثل مِهرت قشنگه |( آقا- خانم)
آقا- خانم
آقا: با تو کسی ازدواج نمیکرد، من بودم که با تو ازدواج کردم!
خانم: پس به من خیلی لطف کردی، اَزت متشکرم!
آقا: دوستت ندارم!
خانم: عوضش من به تو افتخار میکنم!
آقا: خانم فلانی از تو بهتره!
خانم: اما تو از همه برای من بهتری!
آقا: من زیر دست تو نیستم!
خانم: همینطوره، تو سرور منی، صلابت، اقتدار و غرورت برام قشنگه!
آقا: خیلی اسراف میکنی!
خانم: از توجه و تذکرت متشکرم!
آقا: برای من ناز نکن!
خانم: ناز نکنم چیکار کنم؟!
آقا: ثروت باباتو به رخم نکش!
خانم: پول و ثروت چرک دسته!
آقا: تو متکبری!
خانم: منو ببخش، شاید زیادی ناز کردم؟!
آقا: تو خیلی احساساتی هستی!
خانم: برای همین عاشق توام!
آقا: خیلی به خودت ور میری!
خانم: برای این که عاشقم بشی!
آقا: لجبازی نکن که از چشمم میافتی!
خانم: خدا اون روز رو نیاره!