شکسپیر میگوید: «برخی انسانها بزرگ آفریده شدهاند؛ برخی بزرگی را به دست میآورند و بر گروهی، بزرگی ناخواسته سوار میشود.»
عرصهی سیاست در دو کانون اندیشه و سیاستمداری خلاصه میشود. هرچند صاحبان اندیشه عموماً در دایره متفاوتی از سیاستمداران فعالیت میکنند.
اما سیاستمدارانی نیز هستند که اندیشه هم تولید میکنند و دو کانون اندیشه و سیاستمداری را در میدان بزرگتری گرد آوردهاند. از یک منظر، تاریخ، خطی است که از عملکرد یک سیاستمدار به عملکرد دیگری پیوند خورده است؛ به درجهای که سیاستمدار، بزرگ آفریده شده باشد و در زمان مناسبی به مدیریت و هدایت موضوعات تعیینکننده پرداخته باشد، نقطه و کانون تاریخی برجستهای را به جای میگذارد. تفاوت میان مدیریت و سیاستمداری این است که مدیر، کارها را درست انجام میدهد اما سیاستمدار، کار درست را انجام میدهد. این تفکیک به قدری اهمیت دارد که سرنوشت و جهتگیری ملتها را مشخص میکند.
در این نوشته آمده است: تاریخ همهگونه سیاستمدار دارد و همانطوری که شکسپیر تقسیمبندی میکند، عدهای سعی میکنند بزرگی را به دست آورند و در عین حال، انبوهی از صاحبان مقام در سایه پیشآمدها، بزرگی را از آن خود میکنند. گروه اول شکسپیر، یعنی انسانهایی که بزرگ آفریده شدهاند، کیفیت و جهتگیری تاریخ را شکل میدهند؛ کسانی که حتی اشتباهاتشان در فرآیندهای تاریخی، زایندهی پویایی است. تحقق هیچ کار مهمی بدون وجود انسانهای بزرگ امکانپذیر نیست. انسانهای بزرگ، اراده میکنند و انسانهای متوسط در آرزوهای خود غوطهورند.
ایسنا