حافظ شیرازی علیه الرحمه در این زمینه سروده است:
هزار جَهد بکردم که یار من باشی *** مراد بخش دل بی قرار من باشی
چراغ دیده شب زنده دار من گردی *** انیس خاطر امیدوار من باشی
چو خسروان ملاحت به بندگان نازند *** تو در میانه خداوندگار مـن بـاشی
در آن چمن که بُتان دست عاشقان گیرند *** گرت زدست بر آید نگار مـن بـاشی
شود غزاله خورشید صید لاغر من *** گر آهوئی چو تو یکدَم شکار مـن بــاشی
من ار چه حافظ شهرم جُوی نمی ارزم *** مگر تو از کرم خویش یار من باشی
(دیوان حافظ طبع پژمان (سنه ۱۳۱۸) غزل ۴۶۹ ص۲۱۴ و ۲۱۵)
اگر او آمد و یار ما شد، چشم های ما را بینا و گوش های ما را شنوا و زبان ما را گویا میکند و اگر او نیامد و ما را به خود واگذار کرد، یک عمری را در حجاب بسر برده و با نسبتی که از صفات او به خود میدهیم راه إعراض و مَجاز پیموده ایم. إعراض از یاد خدا، موجب نابینائی در قیامت است. «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِن لَهُ مَعِیشَهً ضَنکًا وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَـ’مَهِ أَعْمَی ‘ * قَالَ رَب لِمَ حَشَرْتَنِی ´ أَعْمَی ‘ وَ قَدْ کُنتُ بَصِیرًا * قَالَ کَذَ ‘لِکَ أَتَتْکَ ءَایَـ’تُنَا فَنَسِیتَهَا وَ کَذَ ‘لِکَ الْیَوْمَ تُنسَی ‘؛ و کسی که از یاد خدا إعراض کند، پس بدرستیکه زندگی او توأم با سختی و مشکلات خواهد بود، و ما او را در روز قیامت کور محشور خواهیم کرد. میگوید: ای پروردگار من! من که در دنیا بینا بودم، چرا مرا در اینجا کور حشر نمودی؟ خداوند میفرماید: اینچنین است که در دنیا آیات ما بسوی تو آمد و آنها را فراموش کردی! و بدین جهت امروز نیز فراموش کرده شدی!» (طه/۱۲۴ تا ۱۲۶).
پناه به خدا؛ در این دنیا انسان اعتماد به غیر خدا نموده و همه چیز از دستش میرود و اما اگر با خدا راه محبت و عشق باز کند و طبق دعای مولی أمیرالمؤمنین علیه السلام: «وَ اجْعَلْ… قَلْبِی بِحُبکَ مُتَیمًا؛ دل مرا در محبت و عشق خودت دیوانه کن» از فقرات دعای کمیل است. (مفاتیح الجنان ص۶۷ از طبع اسلامیه) با خدا و اسرار الهی و واقعیات سر و کار داشته و دامن از لوث اعتبار و مجاز بشوید، در آنجا حبیب الله، یَد الله، روح الله، ولی الله میگردد. مگر خدا حبیب دارد؟ رفیق دارد؟ اینها همه اسماء خدا هستند که به مقربین و مُخلَصین عنایت میکند. چگونه أمیرالمؤمنین علیه السلام أسَدُ اللَه، یَدُ اللَه، لِسانُ اللَه، عَیْنُ اللَه، و فَضْلُ اللَه بوده است؛ اگر کسی با آنحضرت راه مودت و محبت پیش گیرد و با صدق و صفا بدون غش و دَغَل ولایتش را بپذیرد و در اطاعت از اوامرش چون و چرا نکند، آن حضرت راه آسمان معرفت را به او نشان خواهد داد و با کلیدی که از جانب خدا در دست دارد قفل ها را خواهد گشود و حجاب های ظلمانیه و نورانیه را مرتفع خواهد نمود.
گر در ره عاشقی قدم صدق نهی *** معشوقه به اول قدمت پیش آید
او از انسان استقبال میکند و به ملاقات می آید و رفع حوائج و نیازمندی ها می نماید.