راز آزمایش الهی

راز آزمایش الهی

در دنیا بد مطلق وجود ندارد. هیچ بدی نیست که یک نتیجه خوب نداشته باشد. یکی از چیزهایی که به حسب ظاهر به نظر می رسد بد است و در باطن خوب است آزمایش های الهی است. وقتی اجتماع آرام است یعنی یک امتحان بزرگی پیش نیامده است، انسان همه مردم را یکرنگ و مانند هم می بیند، همه شبیه همدیگرند. انسان خیال می کند یک مردم یکدست وجود دارد و حتی بعضی از افراد خیلی بهتر از دیگران جلوه می کنند و انسان آنها را بهتر تشخیص می دهد تا اینکه یک حادثه تندی و به تعبیر قرآن یک امتحانی پیش می آید. یک وقت انسان می بیند که گویی مردم غربال می شوند، یک عده یک طرف قرار می گیرند و یک عده طرف دیگر. به اصطلاح امروز صفها از هم جدا می شود. از یک نظر خیلی اسباب تأسف است. انسان یک وقت می بیند افرادی که هیچ از آنها انتظار نداشت چغاله از آب درآمدند. ولی از نظر افراد دقیق و باریک بین باید گفت خوب شد که صفها از همدیگر جدا شد.

مثلاً اگر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم در مکه مبعوث نشده بود و فرضاً ما را می بردند در همان جامعه مکه، در آنجا افرادی را می دیدیم همه مثل همدیگر، یکسره و همانند و یکسان. ابوجهل و ابوسفیان را می دیدیم، عمار یاسر و ابوذر غفاری را هم می دیدیم و از نظر ما میان اینها فرقی نبود. اما حادثه شدیدی مثل ظهور اسلام و نزول قرآن پیش می آید، یک تکان شدید می دهد، یک وقت می بینیم که اینها از همدیگر جدا می شوند، درست مثل دستگاههای تجزیه شیمیایی که عناصری را که به یکدیگر آمیخته اند از همدیگر جدا می کند، هر قسمتش به یک طرف می رود.

امیرالمؤمنین علی علیه السلام در یکی از خطبه های نهج البلاغه می فرماید: « لتبلبلن بلبله، و لتغربلن غربله، و لتساطن سوط القدر، حتی یعود اسفلکم اعلاکم، و اعلاکم اسفلکم»؛ یعنی شدایدی برای شما پیش خواهد آمد و شما مانند دانه هایی که در غربال ریخته باشند و غربال آنها را تکان دهد به طوریکه از همدیگر جدا بشوند، غربال خواهید شد؛ و مانند دیگ جوشانی خواهید شد که در اثر حرارت دادن زیاد به آن آنچه در ته دیگ است بالا بیاید و آنچه در بالاست پایین برود» (خطبه ۱۶). چه تشبیه عجیبی است! شما اگر در یک دیگ مثلاً سیب زمینی و پیاز و گوشت و نخود و لوبیا بریزید، هر کدام در جایی قرار می گیرند و تنها چیزی که می بینید در رو قرار گرفته مثلاً فلفل و زردچوبه است که روی آب را گرفته. ولی وقتی که به این دیگ حرارت دادید به حدی که محتوای آن به جوش آمد، آن وقت می بینید آنچه در این دیگ است بالا و پائین می رود، پائینها بالا می آیند و بالاها پایین می روند. خیلی تشبیه خوبی است. امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: در تکانهای شدید و شدایدی که در میان مردم رخ می دهد و در امتحاناتی که پیش می آید، مردم مثل دانه هایی که در غربال، غربال بشوند غربال می شوند و مثل محتوای دیگی می شوند که در اثر حرارت زیاد به جوش می آید و بالا، پایین و پایین، بالا می رود.

خداوند در قرآن می فرماید: «انما اموالکم و اولادکم فتنه؛ جز این نیست که اموال و ثروتهای شما و فرزندان شما برای شما فتنه هستند» (تغابن/ ۱۵). کلمه ” فتنه ” همان مفهوم امتحان و آزمایش را دارد. البته فتنه از این جهت ” فتنه ” گفته می شود که چیزی است که انسان را به خود مشغول می کند و امتحان بودنش به همین است. در قرآن می خوانیم: «و نبلوکم بالشر و الخیر فتنه و الینا ترجعون ؛ و شما را با خیر و شر می آزماییم آزمونی ویژه و به سوی ما بازگردانده می شوید» (انبیاء/۳۵). آیا این چیزهایی که موجب آزمایش بشر است خیرند یا شر؟ ممکن است چیزی به ظاهر خیر باشد یعنی نعمت باشد و ممکن است چیزی شر باشد یعنی بلا باشد ولی عمده این است که انسان در مقابل آن چیزی که موضوع امتحان اوست چه عکس العملی نشان می دهد. ممکن است عکس العمل انسان درباره نعمت و بلا به گونه ای باشد که هر دو برای او ” نعمت ” بشود و ممکن است عکس العمل او در برابر نعمت و بلا به گونه ای باشد که هر دو برای او ” نقمت ” شود. این است که نباید هر چیزی را که مایه امتحان انسان است بد دانست بلکه باید آن را خوب دانست، زیرا امتحان برای سه منظور مختلف صورت می گیرد:

گاهی امتحان همان است که به آن اختبار و آزمایش می گوییم که شخص امتحان کننده وقتی می خواهد مجهولی را تبدیل به معلوم کند آزمایش می کند مثلا مواد غذایی را به آزمایشگاه می برند برای اینکه ببینند سالم است یا نه. این امتحانی است که هدف امتحان کننده از آن این است که می خواهد حقیقتی را کشف کند. در مورد خداوند متعال نسبت به بندگان چنین امتحانی معنی ندارد.

گاهی امتحان برای اتمام حجت است یعنی برای این است که به خود امتحان شونده امری را ثابت کنند. یک معلم که در طول سال با دانش آموز کار می کند، خودش می داند که به کدام دانش آموز باید نمره قبولی بدهد و به کدام نمره رد بدهد، به کدامیک باید بیست بدهد، به کدامیک نوزده و به کدامیک چهارده، ولی مسلم است که اگر امتحان نکرده بخواهد این نمره ها را بدهد غیر از آن کسی که بیست گرفته همه اعتراض می کنند. او امتحان می کند تا بر همه روشن شود که نمره هایی که می خواهد بدهد همه درست است. البته ممکن است معلمی واقعا نتیجه امتحان را نداند ولی اگر هم بداند باز امتحان می کند، برای اینکه مطلب برای همه روشن باشد و اتمام حجت شده باشد. امتحان به این معنا در مورد خدای متعال معنی دارد. ممکن است خدای متعال بنده ای را مورد امتحان قرار بدهد برای اینکه حجت بر آن بنده تمام شود.

گاهی امتحان به معنای عمل تمرینی برای امتحان شونده است یعنی خداوند متعال که البته در مورد غیرخداوند متعال هم صدق می کند انسان را در بوته ای قرار می دهد برای اینکه در آن بوته آنچه از استعداد در درون او هست به فعلیت برسد. مثل آدمی که خودش یا دیگری را به آب می اندازد برای اینکه شنا یاد بگیرد. این نوع امتحان نوعی عمل و رفتار برای کمال یافتن است در جنگیدن با آب، و در تلاش کردن در آب است که انسان شناگر می شود. اگر به کسی بگویند برو در آب شنا کن و او بگوید من شنا بلد نیستم، هروقت شنا یاد گرفتم داخل آب می روم، چنین شخصی اگر پنجاه سال هم کنار یک رودخانه و یا استخر بایستد و شناکردن دیگران را ببیند یا قواعد شناکردن را در کتاب بخواند شناگر نمی شود، در داخل آب است که انسان شناگر می شود.

قرآن کریم در این مورد می فرماید: «الذی خلق الموت و الحیوه لیبلوکم ایکم احسن عملا؛ خدا مرگ و زندگی را آفریده تا بیازماید که کدامیک از شما درست کارترید» (ملک/ ۲) یعنی دنیا که تلفیق و ترکیبی از موت و حیات است آزمایشگاه نیکوکاری بشر است. باید توجه داشت که آزمایش خدا برای نمایان ساختن استعدادها و قابلیت ها است، نمایان ساختن یک استعداد همان رشد دادن و تکامل دادن آنست. این آزمایش برای پرده برداشتن از زازهای موجود نیست، بلکه برای فعلیت دادن به استعدادهای نهفته چون راز است. در اینجا پرده برداشتن به ایجاد کردن است. آزمایش الهی، صفات انسانی را از نهانگاه و استعداد به صحنه فعالیت و کمال بیرون می آورد. آزمایش خدا تعیین وزن نیست افزایش دادن وزن است. بنابر این آیه فوق مبین محین حقیقت است که دنیا، پرورشگاه استعدادها و دارالتربیه انسانها است.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا