دین و بخشهای اصلی آن
دین، عقاید و دستورهای علمی و اخلاقیای است که پیامبران از طرف خدا برای راهنمایی و هدایت بشر آوردهاند. دانستن این عقاید و انجام این دستورها سبب خوشبختی انسان در دو جهان است. اگر ما دیندار باشیم و از دستورهای خدا و پیغمبر اطاعت کنیم، در این دنیای گذران، خوشبخت و در زندگی جاوید و بیپایان جهان دیگر هم سعادتمند خواهیم بود.
توضیح: ما میدانیم سعادتمند کسی است که زندگی خود را در اشتباه و گمراهی به سر نبرد و دارای اخلاق پسندیده باشد و کارهای نیکو انجام دهد. دین خدا ما را به همین سعادت و خوشبختی هدایت میکند و دستور میدهد که اولاً، عقاید درستی را که با عقل و وجدان خود درک کردهایم، محترم و مقدس بشماریم و ثانیاً، دارای اخلاق پسندیده باشیم و تا میتوانیم کارهای خوب و شایسته انجام دهیم.
بنابراین، دین به سه قسمت تقسیم میشود:
اول: اعتقادات
دوم: اخلاق
سوم: عمل
۱- اعتقادات
ما اگر به عقل و وجدان خود مراجعه کنیم، درک میکنیم که این جهان پهناور هستی، با نظام حیرتآور خود، نمیشود خودبهخود به وجود آمده باشد و سیر سر تا پا نظم و ترتیب آن بدون نظمدهندهای انجام یابد. مسلماً آفرینندهای هست که با توانایی و علم بیپایان خود، این جهان بزرگ را پدید آورده و با قوانین ثابت و تغییرناپذیری که در تمام امور برقرار کرده، نظام جهان را با نهایت عدل و داد به راه انداخته است. هیچچیز بیهوده و به گزاف آفریده نشده و هیچ موجودی از قوانین خدایی مستثنا نیست. و نمیتوان باور کرد که چنین خدای مهربان، با همه عنایت و لطفی که به آفریدههای خود دارد، جامعه بشری را به عقل خودشان – که بیشتر، اسیر هوا و هوس شده و در نتیجه، دچار گمراهی و بدبختی میشود – واگذار نماید. بنابراین، باید به وسیله پیامبرانی که از خطا و اشتباه دورند، دستورهایی برای افراد بشر بفرستد تا (با) به کار بستن آن دستورها، آنان را به سعادت و نیک بختی برساند. و چون پاداش فرمانبرداری از دستورهای پروردگار در زندگی این جهان کاملاً به ظهور نمیرسد، باید عالم دیگری باشد که در آنجا به کارهای مردم رسیدگی شود، تا اگر عمل خیری انجام دادهاند پاداش آن را ببینند و اگر کار زشتی از آنان سرزده به جزای آن برسند. دین، مردم را به این اعتقادات و سایر عقاید تشویق مینماید و آنان را از جهل و بیخبری برحذر میدارد.
۲- اخلاق
دین به ما میگوید که در زندگی، صفات پسندیده اختیار کنیم و خود را با خوبیهای ستوده و نیکو بیاراییم، وظیفهشناس، خیرخواه، بشردوست، مهربان، خوشرو و دادگستر باشیم و از حق، دفاع کنیم و از حدود و حقوق خود تجاوز نکنیم و به مال و عرض و جان مردم تعدی روا نداریم، در طلب دانش و بینش از هیچگونه فداکاری و ازخودگذشتگی کوتاهی ننماییم و بالاخره، عدل و اعتدال (میانهروی) را در تمام امور زندگی پیشه خود سازیم.
۳- عمل
دین، دستور میدهد که در زندگی به کارهایی که خیر و صلاح خود و جامعه ما در آن است، دست بزنیم و از کارهایی که فساد و تباهی به بار میآورد، دوری کنیم. و نیز میگوید: به عنوان عبادت و پرستش پروردگار، اعمالی مانند نماز و نظایر آن – که نشانه بندگی و فرمانبرداری است – به جای آوردیم. اینها است مقررات و ستورهایی که دین آورده و ما را به آن دعوت مینماید و چنانکه پیدا است. برخی از آنها اعتقادی و پارهای اخلاقی و بعضی دیگر، عملی است. و به طوری که گفته شد، پذیرفتن و به کار بستن آنها، تنها وسیله سعادت و خوشبختی انسان است، زیرا میدانیم که انسان جز این که واقعبین باشد و با اخلاق و اعمال پسندیده زندگی کند، سعادتی ندارد.
فواید دین برای انسان
از تعریف دین و بخشهای اصلی آن، معلوم میشود که دین در اصلاح فرد و جامعه تأثیری عمیق دارد و بلکه، تنها وسیله سعادت و نیک بختی است.
دین عامل روشنفکری و واقعبینی
جامعهای که به دین پای بند نباشد، واقعبینی و روشنفکری را از دست میدهد و عمر گرانمایه خود را در گمراهی و ظاهربینی میگذراند، عقل را زیر پا گذاشته، چون حیوانات کوتاهنظر و بیخرد زندگی میکند، دچار زشتی اخلاق و پستی کردار میشود و بدین ترتیب، از امتیازات انسانی محروم میگردد. چنین جامعهای، گذشته از این که به سعادت ابدی و کمال نهایی خود نمیرسد، در زندگی کوتاه و زودگذر این جهان هم، نتایج شوم و ناگوار انحرافات و کجرویهای خود را خواهد دید و دیر یا زود، چوب غفلت خود را خواهد خورد و به روشنی خواهد فهمید که تنها راه سعادت همان دین بوده است و سرانجام، از کردار خود پشیمان خواهد شد. خدای متعال در کلام خود میفرماید: «قد افلح من زکیها* و قد خاب من دساها» (شمس آیه ۹ و ۱۰) خلاصه ترجمه: کسی که خود را از آلودگیها حفظ کند، رستگار است و آن کس که به هر ناروایی نزدیک شود، به هدف خود (یعنی به خوشبختی و رستگاری) نخواهد رسید.
البته، باید دانست که آنچه سعادت انسان و نیک بختی فرد و جامعه وابسته به آن است، به کار بستن دستورات دینی است، تنها نامگذاری، فایده ندارد، زیرا آنچه که ارزش دارد خود حقیقت است، نه دعوی حقیقت. کسی که خود را مسلمان میخواند و با درون تیره و اخلاق پست و کردار زشتی که دارد، منتظر فرشته سعادت، مانند بیماری است که نسخه پزشک را در بغل گذاشته، توقع بهبودی دارد و مسلماً با چنین فکری به سرمنزل مقصود نخواهد رسید. خدای متعال در کلام خود میفرماید: «ان الذین آمنوا والذین هادوا و النصری و الصابئین من آمن بالله والیوم الاخر و عمل صلحا فلهم اجرهم عند ربهم» (بقره آیه ۶۲.) خلاصه ترجمه: از میان کسانی که مسلمان یا یهودی یا صابئی یا نصرانی نامیده میشوند، آنان که به راستی به خدا و روز قیامت ایمان آوردهاند و کردار شایسته دارند، پیش خدا دارای پاداش نیک خواهند بود. ممکن است تصور شود که بنا به مضمون این آیه، کسانی که به خدا و روز قیامت ایمان آوردهاند و دارای عمل صالح هستند، اگر چه همه پیغمبران یا بعضی از آنان را قبول نداشته باشند، رستگار خواهند بود، ولی باید دانست که در سوره نساء «ان الذین یکفرون بالله و رسله و یریدون ان یفرقوا بین الله و رسله و یقولون نومن ببعض و نکفر ببعض و یریدون ان یتخذوا بین ذلک سبیلا* اولئک هم الکافرون حقا و اعتدنا للکافرین عذابا مهینا» آیه ۱۵۰ و ۱۵۱ خداوند عالم، کسانی را که به پیغمبران یا به بعضی از آنان ایمان ندارند، کافر دانسته است. بنابراین، کسانی از ایمان خودش بهرهمند خواهد بود که به همه پیغمبران ایمان آورده و دارای عمل صالح باشد.
نقش دین اسلام
آیین مقدس اسلام، آخرین دین آسمانی است و به همین جهت، کاملترین ادیان میباشد. با آمدن این دین، ادیان قبلی منسوخ شده است، زیرا با وجود کامل، نیازی به ناقص نمیباشد. دین مقدس اسلام به وسیله پیغمبر گرامی ما، حضرت محمد بن عبدالله صلیاللهعلیهوآلهوسلم برای بشر فرستاده شده است. این در رستگاری و سعادت، هنگامی به روی جهانیان گشوده شد که جامعههای انسانی، دورههای خامی و ناتوانی فکری خود را گذرانیده و برای به دست آوردن کمال انسانیت، آماده شده و شایستگی دریافت معارف و مطالب عالی و بلندپایه الهی و به کار بستن آنها را به دست آورد بودند. از این رو اسلام، حقایق و معارفی را که در خور فهم انسان واقعبین است و نیز اخلاق پسندیدهای را که امتیاز انسان به آن است و دستورهایی را که به همه کارهای زندگی فردی و اجتماعی انسان سر و سامان میدهد، برای بشر آورده و او را به عملی ساختن آنها توصیه میکند.