از پنجره شکسته تا شتر دزدی
عباس جلالآبادی
ساختمان متروکهای را تصور کنید که شیشه یکی از پنجرههایش شکسته است. مشاهدههای علمی نشان میدهد که اگر پنجره شکسته، در مدت کوتاهی تعمیر نشود، عابران این پیام را درمییابند که کسی نگران ساختمان نیست و نظارتی وجود ندارد، پس شیطنت شروع میشود و پنجرههای سالم ساختمان نیز هدف قرار میگیرند و ساختمان تغییر شکل میدهد؛ و البته ادامه این روند میتواند منجر به ورود افراد بیخانمان، سارقان، معتادان و جانوران موذی به ساختمان بیصاحب شود تا بهمرور این ساختمان به یک خرابه تبدیل گردد. این موضوع، خلاصهای از یک نظریه معروف در حوزه جرمشناسی به نام «پنجره شکسته» است. بر اساس این نظریه هر آشفتگیای که ایجاد میشود باید در سریعترین زمان ممکن برطرف گردد تا هم انرژی کمتری صرف تغییر آن شود و هم انگیزه برای تکرار آن به حداقل برسد. برای مثال اگر یکتکه کاغذ ناکارآمد روی میزتان نگهداری کنید، ممکن است کمتر از سه ماه دیگر میز شما به زبالهدانی از کاغذهای ناکارآمد تبدیل شود. اگر یک قسمت از خودروی شما خراب شود و شما آن را درست نکنید، کمتر از سه سال دیگر خودروی شما فقط یک اتومبیل قراضه است!
اگر امروز بیدلیل یکمیلیون تومان از داخل مغازه یا شرکت خود برداشتهاید، روزی خواهد رسید که با کسری چندمیلیاردی روبهرو میشوید. اگر امروز ده دقیقه تأخیر دارید روزهایی در پیش دارید که وضعیت شما کاملاً بینظم و ازهمگسیخته خواهد شد. یا اگر حسابهای مالی خود را بهدرستی ثبت نمیکنید، روزهایی خواهد رسید که هیچگونه مدیریت مالی بر کسبوکار خود نخواهید داشت.اگر پنجرههای شکسته را بیابید و تعمیر کنید، مطمئن باشید اوضاع زندگیتان بهتر خواهد شد. پنجرههای شکسته کار و زندگی شما کجاها هستند تا حالا به آنها فکر کردهاید؟
حال بیاییم از منظر نظریه پنجرههای شکسته به حجاب بنگریم. بدون در نظر گرفتن دلایل شرع و عقل، حجاب از الزامات قانونی در جمهوری اسلامی ایران است. اکنون تصور کنید با بیحجابی برخورد نشود و عدهای اندک به خود اجازه دهند برخلاف قانون عمل کنند، آیا قانونگریزان به خود اجازه نمیدهند که بهراحتی قوانین دیگر را زیر پا بگذارند؟
فردی که بیحجابی را بهعنوان یک رفتار انتخاب میکند، آیا به دیگران اجازه نمیدهد که با او برخوردی متفاوت از بانوان عادی داشته باشند و بهگونهای مثل پنجره شکسته رفتار نمیکند؟
پس اگر جامعه نسبت به جرمهای کوچک بیتفاوت باشد، به جرمهای بزرگتر و مصیبتهای سنگینتر گرفتار خواهد شد؛ درست مثل ضربالمثل معروفی که در ادبیات ما هست: «تخممرغ دزد، شتر دزد میشود!»