دسته بندی :حکایات امام رضا ( ع )

43 مقاله

کار و اشتغال

کار و اشتغال

کار و اشتغال درکتابهای تاریخی موضوع کار و اشتغال امام رضا (ع) کمتر پرداخته شده است و این امر به خاطر دو مسئله مهم است: ۱- زندگی ویژه امام رضا (ع) نسبت به دیگر امامان از نظر ظهور در جامعه و علنی شدن فعالیت او و بیرون آمدن امام از

نماز صبح

نماز صبح

نماز صبح شیخ صدوق در عیون از ابوعلی بیهقی از محمد بن یحیی صولی نقل کرده است که :مادر پدرم که نام او غدر بود برای من گفت که مرا با چند کنیز از کوفه خریدند و نزد مأمون آوردند از نظر خوراک و پوشاک و زر در خانه او

کشتن ذوالرّیاستین در حمام

کشتن ذوالرّیاستین در حمام

کشتن ذوالرّیاستین در حمام مرحوم علی بن ابراهیم قمّی از خادم حضرت علی بن موسی الرّضا علیه السلام – به نام یاسر – حکایت کند: روزی مأمون – خلیفه عبّاسی – به همراه امام رضا علیه السلام و نیز وزیر دربارش – به نام فضل بن سهل معروف به ذوالرّیاستین

نماز در اوّل وقت و یک شمش طلا

نماز در اوّل وقت و یک شمش طلا

نماز در اوّل وقت و یک شمش طلا مرحوم کلینی ، راوندی و برخی دیگر از بزرگان به نقل از شخصی به نام ابراهیم فرزند موسی قزّاز – که امام جماعت یکی از مساجد شهر خراسان (مسجد الرّضا علیه السلام ) بود – حکایت نمایند: روزی به محضر مبارک حضرت

ضربات شمشیرها و سلامتی جسم

ضربات شمشیرها و سلامتی جسم

ضربات شمشیرها و سلامتی جسم هرثمه یکی از اصحاب امام رضا علیه السلام است ، حکایت کند: روزی به قصد دیدار مولایم ، حضرت رضا علیه السلام به طرف منزل آن بزرگوار حرکت کردم ، وقتی نزدیک منزل آن حضرت رسیدم ، سر و صدای مردم را شنیدم که می‌گفتند:

فدیه

فدیه

فدیه قافله ای از خراسان به کرمان می‌رفت که دزدان به آنها حمله کردند و مردی از آنها را گرفتند و به زیادی مال متهم کردند و او را عذاب کردند تا فدیه دهد “فدیه: مالی که در قبال آزادی کسی پرداخت می‌شود.” از جمله دهانش را از برف پر

هیجده خرما یا مدّت عمر

هیجده خرما یا مدّت عمر

هیجده خرما یا مدّت عمر بسیاری از بزرگان در کتاب‌های مختلف حکایت کرده‌اند: شخصی به نام محمّد قرظی گوید: در سفر حجّ وارد مسجد جُحفه شدم ؛ و چون بسیار خسته بودم ، خوابیدم ، در عالم خواب رسول خدا صلی الله علیه و آله را دیدم ، پس نزد

علامت امامت

علامت امامت

علامت امامت ابراهیم سهل گفته است: وقتی حضرت رضا (ع) را ملاقات کردم ، آن حضرت سوار بر حماری بود من که به آن حضرت رسیدم عرض کردم که چه کسی تو را امام و پیشوای مردم قرار داده و حال آنکه بسیاری گمان می‌کنند که پدر تو، تو را

وجه لقب "قسيم النار و الجنه"

وجه لقب “قسیم النار و الجنه”

وجه لقب قسیم النار و الجنه روزی مأمون از حضرت امام رضا علیه السلام پرسید:« چرا علی علیه السلام را تقسیم‌کننده‌ی بهشت و دوزخ گفته‌اند؟« حضرت رضا علیه السلام فرمود:« مگر نشنیده ای که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:« محبت علی علیه السلام، ایمان، و

حرم کاغذی

حرم کاغذی

حرم کاغذی روزی آقای جوانی در حرم کاغذی را به دست من داد و گفت : این عریضه من به امام (ع) است به دلیل ازدحام جمعیت نمی توانم خودم آن را در ضریح بیندازم لطفاً شما بعداً اینکار را برای من انجام دهید.کاغذ را در جیبم قرار دادم تا

پاسخ امام رضا(ع) درباره اینکه چرا روزه واجب شده است؟

پاسخ امام رضا(ع) درباره اینکه چرا روزه واجب شده است؟

علت وجوب روزه بر انسان‌ها چیست؟ ماه رمضان ماهی است که خداوند دربارۀ آن در قرآن کریم فرمود: «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ، ای کسانی که ایمان آوردید! روزه بر شما نوشته و مقرر شده همانگونه که بر کسانی که پیش از شما بودند

سیاست و زندگی شرافتمندانه

سیاست و زندگی شرافتمندانه

سیاست و زندگی شرافتمندانه معمّربن خلاّد – که یکی از اصحاب امام علی بن موسی الرّضا علیهما السلام می‌باشد – حکایت کند: روزی در خدمت آن حضرت بودم ، ضمن صحبت هائی فرمود: روزی مأمون عبّاسی به من اظهار داشت : ای ابوالحسن ! عدّه‌ای در اطراف و حوالی شما

سازش یا نجات خود و اسلام

سازش یا نجات خود و اسلام

سازش یا نجات خود و اسلام همچنین مرحوم شیخ صدوق ، طبرسی و دیگر بزرگان آورده‌اند: پس از آن که امام علی بن موسی الرّضا علیهما السلام وارد شهر خراسان گردید، تحت مراقبت شَدید و مستقیم مأمون عبّاسی و ماءمورانش قرار گرفت و مرتّب شکنجه‌های گوناگون روحی و فکری بر

چند حکایت از سیره و زندگی امام رضا(ع)

چند حکایت از سیره و زندگی امام رضا(ع)

   زندگی ظاهر تاریخ در توصیف شمایل و وضع ظاهر او نقل از این دارد که او فردی معتدل القامه، با چهره و صورتی گندمگون و زیبا با محاسنی انبوه و آراسته، با چشمانی درشت و جذاب و شبیه‌ترین فرد به رسول خدا (ص) بود. در روابط با مردم نگاهی

زمان وفات پیغمبر

زمان وفات پیغمبر

زمان وفات پیغمبر از امام رضا امام هشتم شیعیان نقل است که از زمان وفات پیغمبر ایرانیان در میان مسلمانان جایگاه خاصی یافته‌اند. اگر عمر طرفدار عربها بود در عوض امام رضا محبت خاصی به ایرانیان داشت و اینان نیز در مقابل به او عشق می‌ورزیدند. حال این حکایات رنگارنگ

زینب کذّابه و درندگان

زینب کذّابه و درندگان

زینب کذّابه و درندگان در دوران حکومت مأمون ، زنی به نام زینب مدّعی بود که از ذرّیه حضرت فاطمه زهراء علیها السلام می‌باشد و با این روش از مؤمنین پول می‌گرفت و مایحتاج زندگی خود را تأمین می‌کرد و بر دیگران فخر و مباهات می‌ورزید. وقتی حضرت علی بن

چند حکایت زیبای از امام رضا(ع)

چند حکایت زیبای از امام رضا(ع)

دینار در خراسان به خدمت امام رضا (ع) رفتم و در دل خود گفتم که از آن حضرت از این دینارها که به نام آن حضرت سکه زده شده طلب کنم،پس چون بر آن حضرت وارد شدم فرمود به غلام خود که ابومحمد از این دینارها که اسم من بر

زیارت معصومین و شادی مومن در عرفه

زیارت معصومین و شادی مومن در عرفه

زیارت معصومین و شادی مومن در عرفه مرحوم شیخ مفید و دیگر بزرگان ، به نقل از علی بن اءسباط که یکی از اصحاب و دوستان حضرت علی بن موسی الرّضا علیهما السلام است ، حکایت کنند: روز عید عرفه جهت زیارت و دیدار مولایم ، حضرت ابوالحسن ، امام

زلزله وحشتناک در خراسان

زلزله وحشتناک در خراسان

زلزله وحشتناک در خراسان طبق آنچه مورّخین و راویان حدیث حکایت کرده‌اند: مامورین و جاسوسان حکومتی برای مأمون عبّاسی خبر آوردند که حضرت ابوالحسن ، علی بن موسی الرّضا علیهما السلام جلساتی تشکیل می‌دهد و مردم در آن مجالس شرکت کرده و شیفته بیان و علوم او گشته‌اند. مأمون دستور

داستان شنیدنیِ روش برخورد با مردم

داستان شنیدنیِ روش برخورد با مردم

روش برخورد با مردم مرحوم شیخ طوسی رضوان اللّه تعالی علیه در کتاب رجال خود آورده است : در یکی از روزها، عدّه‌ای از دوستان امام رضا علیه السلام در منزل آن حضرت گرد یکدیگر جمع شده بودند و یونس بن عبدالرّحمن نیز که از افراد مورد اعتماد حضرت و

دو معجزه و یک غیب گوئی

دو معجزه و یک غیب گوئی

دو معجزه و یک غیب گوئی محمّد بن فضیل – که یکی از راویان حدیث است – حکایت کند: مدّتی بود که به ناراحتی درد پهلو و درد پا مبتلا شد بودم ، به همین جهت محضر مبارک حضرت ابوالحسن ، امام رضا علیه السلام شرفیاب شدم تا شفای خود

دو جریان مهمّ و حیرت انگیز

دو جریان مهمّ و حیرت انگیز

در زمانی که حضرت ابوالحسن ، امام رضا علیه السلام توسّط ماءمون عبّاسی از مدینه به خراسان احضار شده بود، در مسیر راه خویش به محلّی به نام ((حمراء)) رسید. حضرت برای استراحت ، کنار چشمه‌ای فرود آمد و چون سفره غذا را پهن کردند، حضرت با همراهانش مشغول تناول

درویش

درویش

درویش نقل کرده اندکه درویشی فقیر به نام عنایت درمشهد بود که گاهی دو روز را در گرسنگی به سر می‌برد زیرا عادت نداشت چیزی را از مردم طلب کند پس با نهایت گرسنگی و ناتوانی به حرم مطهر مشرف شد و خدمت قبر آن حضرت گریه نمود. ناگهان حالت

اگر جواب صحیحی ندهد می‌کشمش!

اگر جواب صحیحی ندهد می‌کشمش!

مثل همه ایستاده بود تا سؤال بپرسد اما نه مثل همه! از خوارج بود. به دوستش گفته بود: « اگر جواب صحیحی ندهد می‌کشمش. گمان می‌کند چون فرزند رسول خداست، می‌تواند ولیعهدی طاغوت زمان را بپذیرد.» ـ بپرس. جوابت را خواهم گفت، اما به شرطی! ـ به چه شرطی؟ –

دستور پیرمرد به امام رضا(ع)!

دستور پیرمرد به امام رضا(ع)!

پیرمرد نشسته بود توی حمام و آرام روی خودش آب می‌ریخت و چشم می‌چرخاند. از پشت بخار، مردی را دید که وارد حمام شد و گوشه‌ای را پیدا کرد و نشست. مرد تازه‌وارد می‌خواست مشغول شستن خود شود که پیرمرد قولنج گردنش را شکست و داد زد: + تازه‌وارد! +هی

در پشت پنجره نقره

در پشت پنجره نقره

در پشت پنجره نقره نقره برداشتم به او دادم قبول نمی‌کرد، اصرار کردم و او پذیرفت بعد از آن چند مرتبه همدیگر را ملاقات کردیم و او چیزی نگفت تا یکمرتبه به من گفت ای رفیق میدانی قضیه آن روز که به من پول دادی چه بود گفتم مگر قضیه

درمان مسافر با نیشکر

درمان مسافر با نیشکر

درمان مسافر با نیشکر چون ماءمون – خلیفه عبّاسی – جهت دست یابی به اهداف شوم خود دستور داد تا حضرت علی بن موسی الرّضا علیهما السلام را از مدینه به خراسان – از راه اهواز – احضار نمایند. ابوهاشم جعفری گوید: زمانی که ماءمون چنین تصمیمی را گرفت ،

درمان خرابی دندان و زبان در خواب و بیداری

درمان خرابی دندان و زبان در خواب و بیداری

شخصی به نام ابواحمد، عبداللّه صفوانی حکایت کند: روزی به همراه قافله‌ای از خراسان عازم کرمان شدم ، در بین راه دزدان و راهزنان ، راه را بر ما بستند و تمام اموال و وسائل ما را غارت کرده و به یغما بردند. در این میان ، یکی از همراهان

بقعه متبرکه

بقعه متبرکه

ابو علی محمد بن احمد معاذی فرمود شنیدم از ابو نصر مؤدب می فرمود: روزی وادی سناباد را سیل فرا گرفت و آن زمان سناباد در بلندی واقع شده بود و مشهد مقدس و محل قبر شریف حضرت امام رضا (علیه السلام) در پائین قرار داشت من دیدم آن سیل

خبر از فرزند و قیافه او در

خبر از فرزند و قیافه او در

خبر از فرزند و قیافه او در شکم مادر مرحوم شیخ صدوق و دیگر بزرگان آورده اند، به نقل از شخصی به نام عبداللّه بن محمّد علوی حکایت کرد: پس از گذشت مدّتی از شهادت حضرت علی بن موسی الرّضاعلیهما السلام روزی بر ماءمون وارد شدم و بعد از صحبت

مطلبی پیدا نشد
اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید