
وسط بیابون عربی
– به خدا دیگه جا ندارم… نمیدانم این جمله را متوجه میشود یا نه ولی هر چه هست باز هم به پسر اصرار میکند که بخورد؛ اصراری که بالأخره نتیجه میدهد و یکلقمه نهچندان کوچک در دستش میگذارد. پسر یک گاز به آن میزند و وانمود میکند که مثلاً خیلی




























