دسته بندی :شعر، ادبیات، دست هایت آن روز

1 مقاله

دست هايت آن روز

دست هایت آن روز

آن روز دستهایت پنجره را وا کرده بود و بسته بود دستهایت آن روز پنجره را وابسته کرده بود و تبسمی رو به رنگ بر آج از هم گسیخته ی باد کوک باران بیاید و کوک می روم می زد بعدها بومی برهنه تنی می گفت: آسمان گریبان دریده بود

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
به بالا بروید