دسته بندی :علمدار

2 مقاله

داستان‌های صدر اسلام 8

داستان‌های صدر اسلام ۸

شهادت حضرت (۲) حضرت عباس پس از آنکه مشک را پر آب نمو و راهی خیمه‌ها شد، دشمن به او حمله کرد و او با ضربات شمشیر، آنان را دور می‌ساخت در این میان «یزید بن رقاء جهنی» به کمک «حکیم بن طفیل» در کمین حضرتش نشست و ناگاه حمله

نامه دختر شهيد علمدار به پدرش

نامه دختر شهید علمدار به پدرش

بابا مجتبی سلام : امیدوارم حالت خوب باشد. حال من خوب است، خوب خوب. یادش بخیر! آن روزها که مهد کودک بودم و موقع ظهر به دنبالم می آمدی.همیشه خبر آمدنت را خانم مربی به من می رساند: سیده زهرا علمدار! بیا بابات آمده دنبالت.   و تو در کنار

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
به بالا بروید