
داستانهای صدر اسلام ۸
شهادت حضرت (۲) حضرت عباس پس از آنکه مشک را پر آب نمو و راهی خیمهها شد، دشمن به او حمله کرد و او با ضربات شمشیر، آنان را دور میساخت در این میان «یزید بن رقاء جهنی» به کمک «حکیم بن طفیل» در کمین حضرتش نشست و ناگاه حمله
2 مقاله
شهادت حضرت (۲) حضرت عباس پس از آنکه مشک را پر آب نمو و راهی خیمهها شد، دشمن به او حمله کرد و او با ضربات شمشیر، آنان را دور میساخت در این میان «یزید بن رقاء جهنی» به کمک «حکیم بن طفیل» در کمین حضرتش نشست و ناگاه حمله
بابا مجتبی سلام : امیدوارم حالت خوب باشد. حال من خوب است، خوب خوب. یادش بخیر! آن روزها که مهد کودک بودم و موقع ظهر به دنبالم می آمدی.همیشه خبر آمدنت را خانم مربی به من می رساند: سیده زهرا علمدار! بیا بابات آمده دنبالت. و تو در کنار