دسته بندی :عملیات

31 مقاله

خرمشهر چگونه آزاد شد؟

خرمشهر چگونه آزاد شد؟

مدتی پس از اشغال خرمشهر، رکود محسوسی بر جبهه ها حاکم گردید. تا اینکه در تاریخ ۱۳۵۹/۱۰/۱۵ اولین عملیات با نام “نصر” برای آزادسازی این شهر انجام شد که مرحله اول آن موفقیت های بسیاری داشت، لیکن چون برای حفظ دست آوردها و ادامه عملیات تدابیر سنجیده ای منظور نشده

نقشه شوم

نقشه شوم

کم کم با اتمام مدرسه فرزندانم و شروع تعطیلات تابستانی شان و اصرار مادرشان برای یک سفر آخر هفته به شمال، و با توجه به اینکه من هم به نوعی از فشار کاری وجلسات پی در پی خلاص بشوم، بدنبال یک بهانه اساسی برای دور بودن از فضاها بودم که

رو در روی شیطان

رو در روی شیطان

در آخرین روزهای «عملیات بدر» (اسفند ماه سال۱۳۶۳)، ناگهان بوی خیلی خوشی سر تا سر منطقه را فرا گرفت. «بوی شکلات کاکائویی» بود.  من و بچه ها با ولع بو می کشیدیم و آب دهانمان را فرو می دادیم و دنبال سنگری می گشتیم که از آن بوی شکلات بلند

چرت چند دقیقه¬ای تا ژاپن

چرت چند دقیقه¬ای تا ژاپن

مجموعه خاطرات جانباز شیمیایی علی جلالی فراهانی : چند روزی بود که در لشگر نقل و انتقال وسایل و تجهیزات شروع شده بود. از نحوه حرکت و اعزام نیروها مشخص بود که عملیاتی طولانی و خارج از منطقه جنوب خواهد بود. به هر حال من و دوستان که در واحدی

صحنه شهادت داوود دانايي

صحنه شهادت داوود دانایی

گردان فجر بهبهان در دی ماه سال ۱۳۶۵ آماده انجام عملیات بزرگ کربلای ۵ در منطقه شلمچه شد.پس از ورود نیروها به منطقه موردنظر و استقرار در مواضع مشخص شده، داوود دانایی طبق روال همیشه به سرکشی روزانه اقدام می کرد. صبح روز بیستم بهمن ماه ناگهان هواپیما های عراقی

ماموریت به شهر مرده

ماموریت به شهر مرده

در سال ۱۳۶۶ به منطقه غرب عازم شدم و در واحد اطلاعات و عملیات مشغول خدمت گردیدم. عملیات والفجر۱۰ در روز بیست وچهارم اسفند ماه ۱۳۶۶ آغاز شد.محور حمله ما از شهر نوسود آغاز می شد بعد از گرفتن ارتفاعات مشرف نوسود ما که در این واحد بودیم برای استراحت

اولین ها 8

اولین ها ۸

اولین نشست اجلاس کمیته سیاسی جنبش عدم تعهد اولین نشست اجلاس کمیته سیاسی جنبش عدم تعهد که با حضور نمایندگان ۱۰۱ کشور عضو جنبش در تاریخ ۱۳/۶/۱۳۶۵ در «حراره» آغاز شد،بعد از بررسی نظر ایران و عراق درباره پیش‌نویس قطع‌نامه نهایی اجلاس سران در مورد جنگ دو کشور ایران و

اصطلاحات جنگ 2

اصطلاحات جنگ ۲

آش خرگوشی آش و خوراک. غذایی که در آن از هویج زیاد استفاده می‌شد، معمولاً هویج‌ها را درشت درشت و در کنار سیب زمینی و لوبیا در آن خرد کرده بودند و آدم را به یاد غذای خرگوش‌ها می‌انداخت. منبع :کتاب اصطلاحات جلد ۲ صفحه ی ۱۷ اصلاح دامادی اصلاح سر

اسرار ازل

اسرار ازل

رار همکلاسی‌های خود به اردوی زیارتی شهدای جنوب آمد.خودش تمایل زیادی نداشت با این که بچه‌ها تحت تأثیر فضای مناطق عملیاتی قرار بودند اما او به همه چیز بی‌اعتنا بود. و این بی‌اعتنایی را در عمل نشان می‌داد بعضی از بچه‌ها قصد داشتند، به رفتار او اعتراض کنند اما من

برنامه فرزندان شهداء

برنامه فرزندان شهداء

در بعد از ظهر یکی از روزهای نوروز ۱۳۸۰ گروهی از فرزندان شاهد دبیرستان دخترانه شهرستان ساری از استان مازندران برای بازید مناطق عملیاتی جنوب وارد منطقه‌ی عملیاتی والفجر ۸ (اروندرود) شدند و درخواست کردند که نماز جماعت مغرب و عشاء را در محمل یادمان شهدای گمنام باشند. برادران لشگر

خاطراتی از سردار عبدالله عراقی

خاطراتی از سردار عبدالله عراقی

مقام معظم رهبری و فرماندهی کل قوا از ابتدای شروع جنگ با شهید دکتر چمران حضور فعال و نزدیک در جبهه داشتند حتی اسلحه به دوش می یگرفتند و بعضی شبها هم در عملیات‌های شناسایی شرکت می کردند. ایشان با همین اخلاص و شجاعت رزمندگان اسلام را حمایت می‌کردند، به

خاطرات رزمندگان 4

خاطرات رزمندگان ۴

برو جلو عملیات طریق القدس بعد از اعلام رمز از قرارگاه ما به عنوان گروه خط‌ شکن وارد عمل شدیم اولین دسته حرکت کرد و نوبت به دسته ما رسید.از دسته‌ی اول چندین نفر روی مین رفته بودند زمانیکه به نزدیکی خط رسیدیم در کنار میدان مین یکی از برادران

خاطرات رزمندگان 3

خاطرات رزمندگان ۳

ام وهب دفاع مقدس جنازه شهید شفاهی را سال‌ها پس از شهادت، توسط گروه تفحص کشف کردند و جهت تشییع جنازه به تهران انتقال دادند. وقتی مادر شهید را خبر نمودند شروع به گریه و انابه کرد. سؤال کردند:«مادر چرا بی‌تابی می‌کنی؟» گفت: من برای شهادت فرزندم گریه نمی‌کنم من

خاطرات رزمندگان 1

خاطرات رزمندگان ۱

۱۲ بسیجی نیروها سعی داشتند به آن طرف نهر جاسم بروند عده‌ای بسجیان که شنا بلد بودند خود را به آب انداختند تا به آن طرف روند، آب نهر سرعتی نداشت ولی هربار که گلوله توپ یا خمپاره‌ای در آن فرود می‌آمد مثل فواره‌ای قوی نهر را متلاطم می‌کرد بسیجیها

آداب جبهه 6

آداب جبهه ۶

عزاداری ایام محرم و روزهای عزاداری سرور عاشقان آقا اباعبدالله الحسین (ع)، رزمندگان در جبهه اگر به حسینیه نزدیک بودند به آن‌جا می‌رفتند و گرنه در گوشه‌ی سنگرها عزاداری می‌کردند. منبع :کتاب فرهنگ جبهه (آداب ورسوم) –  صفحه: ۱۷۷ عطر و آرایش و مسواک آرایش سر و صورت و تمیز

آداب جبهه 5

آداب جبهه ۵

ذکر مصیبت مادر در غیر از ماه محرم و ایام عزاداری، دسته‌هایی به تناوب، شب‌هایی در هفته و اوقاتی در شبانه روز به عزاداری می‌پرداختند و از آن جمله، بچه‌هایی که تمام روز ذکرشان به طور خاص یا زهرا (س) بود. در پادگان، زمین صبحگاه و در خط مقدم، بزرگترین

آداب جبهه 4

آداب جبهه ۴

حلالیت خواستن طلب حلالیت و تقاضای شفاعت بچه‌ها از هم، رایج‌ترین عباراتی بود که دائم در بین آن‌ها مبادله می‌شد. مثل: «التماس دعا» در پشت جبهه. منتهی مثل همه چیز دیگر در شب‌های عملیات این کار صورت دیگری به خود می‌گرفت. واقعاً‌ بچه‌ها به هم التماس می‌کردند و عاجزانه از

آداب جبهه 3

آداب جبهه ۳

ترک منطقه به ضرورت همان‌طور که بسیاری از نیروها داوطلبانه موقع اعزام می‌رفتند و به هیچ چیز جز دفاع نمی‌اندیشیدند، کم نبودند برادرانی که به محض اعلام نیاز نیرو برای خط مقدم، برگه‌های مرخصیشان را پس می‌دادند و راه را کج می‌کردند به سمت ادامه‌ی نبرد؛ برادرانی که حتی اگر

آداب جبهه 2

آداب جبهه ۲

بدرقه میهمانی عموماً در شب بود و میهمانان اگر هم به روشنایی آمده بودند، در غیر شب‌هایی که ماه تمام بود، خلاصه در اوایل و اواخر ماه، در تاریکی و ظلمات به مقر و محلشان باز می‌گشتند، در مسیری ناهموار که میزبان آن را با چراغ‌قوه و فانوسی که برمی‌داشت

آداب جبهه 1

آداب جبهه ۱

آب متبرک ارادت همه‌ی نیروهای بسیجی به امام (ره) بر عالم و آدم آشکار بود و در همان حال آن‌قدر مشتاق بودند که به امید درک محضر آن منجی به شرط گرفتن نقطه‌ای خاص و استراتژیک از دست دشمن جان می‌دادند و برای چشیدن قطره‌ای آب از یک تانکر چند

طنز 22

طنز ۲۲

الهی حرامتان باشد آن شب یکی از آن شب‌ها بود، بنا شد از سمت راست یکی‌یکی دعا کنند، اولی گفت: «الهی حرامتان باشد.» بچه‌ها مانده بودند که شوخی است، جدی است، بقیه دارد یا ندارد، جواب بدهند یا ندهند؟ که اضافه کرد: «آتش جهنم» و بعد همه گفتند: «الهی آمین.»

طنز 21

طنز ۲۱

از خوف خدا غش کرده اگر کسی بی‌موقع در میان جمع می‌خوابید، خصوصاً اگر این شخص بعد از سلام نماز خوابش می‌برد یا مثلاً در مراسم دعای کمیل، دعای توسل یا زیارت عاشورا که نوعاً بعد از نماز صبح برگزار می‌شد و به گوشه‌ای می‌افتاد و از خود بی‌خود می‌شد

طنز 17

طنز ۱۷

برق سه فاز روزی از محمد در مورد روحیه‌ی رزمندگان سؤال کردم. گفت: «روحیه‌ی رزمندگان ما مانند برق سه‌فازی است که وقتی مزدوران عراقی را می‌گیرد، آنان را به علت نداشتن تقوا، خشک می‌کند و از پا درمی‌آورد». منبع :کتاب سیرت شهیدان راوی : محمد حبیبی بوی دهان در جریان

طنز 16

طنز ۱۶

تکلیف بنده‌ی خدا بی‌صبر بود و کم‌طاقت. از بس از روحانی گردان پرسیده بود: «حاج آقا تکلیف ما چیست؟ ما باید چه‌کار کنیم؟» او را هم خسته کرده بود. تا این‌که یک شب که همه جمع بودیم، دوباره شروع کرد و گفت: «پس حاجی جان تکلیف ما چیه؟» حاج آقا

طنز 12

طنز ۱۲

ریز، تیز، تمیز وقتی عملیات نمی‌شد و جابه‌جایی صورت نمی‌گرفت، نیروها از بی‌کاری حوصله‌شان کم می‌شد. نه تیر و ترکشی، نه شهید و مجروحی و نه سرو صدایی، منطقه یکنواخت و آرام بود. آن موقع بود که صدای همه درمی‌آمد و بعضی‌ها دست به سوی آسمان بلند کرده و می‌گفتند:

طنز 10

طنز ۱۰

سلامتی فرماندمان خبر خوش عملیات همه‌جا رسیده بود، و بچه‌ها باید این وجد و نشاط و از خود بی‌خودی را یک جوری بروز می‌دادند، چه کسی بهتر از فرمانده‌ی تیپ که تا چند دقیقه‌ی دیگر می‌خواست سخنرانی کند. هنوز پای کار و پشت میکروفون که چه عرض کنم! بلندگوی دستی

يک قدم تا اسارت

یک قدم تا اسارت

در عملیات فتح المبین به همراه تیمسار حسنی سعدی از راه زمینی به منطقه درگیری رفتیم. من طبق دستور جهت شناسایی وضعیت دشمن با یکی از گردان‌ها جلوتر رفتم. ساعاتی بعد همان گردان به محاصره نیروهای عراقی در آمد و من هم در حلقه محاصره گیر کردم.   اولین کاری

سربازي رفته ها بخوانند!

سربازی رفته ها بخوانند!

«ممد خمپاره» ستاد جنگ‌های نامنظم از شهید چمران می‌گوید محمد نخستین یا همان «ممد خمپاره» ستاد جنگ‌های نامنظم، کوله‌بار خاطراتش را آورده بود تا برای‌مان از شهید چمران بگوید. پای حرف که باز شد،‌ناخودآگاه همراه او از خیابان ثارالله تهران حرکت کردیم و چند روز همراه یک عده جوان کم

صدای همت هنوز می آيد !

صدای همت هنوز می آید !

به بهانه ی شروع عملیات خیبر در اسفند ماه ۱۳۶۲  تهران- زمستان ۱۳۶۲ شهر را نا امیدی فرا گرفته. فریاد یأس گوش امید را کَر کرده است. روزهای سرد زمستان یکی یکی تمام می شوند و شب ها در این معرکه ی نفس گیر یأس و امید دوست داشتنی ترند.

سرداران شهيد عمليات خيبر

سرداران شهید عملیات خیبر

سرداران شهید محمد ابراهیم همت، حمید باکری، حمیدرضا گلکار فرمانده، شهید غلامعلی بذرافکن، صفر احمدی، مصطفی حلوائی از جمله علمداران و فاتحان خیبر هستند که با شهادتشان پرچم ولایت را برافراشته نگه داشتند. نخستین عملیات آبی – خاکی دفاع مقدس در حالی آغاز شد که عملیات رمضان نیز سپری شده

مطلبی پیدا نشد
اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا