دسته بندی :پرده نقره

1 مقاله

در پشت پنجره نقره

در پشت پنجره نقره

در پشت پنجره نقره نقره برداشتم به او دادم قبول نمی‌کرد، اصرار کردم و او پذیرفت بعد از آن چند مرتبه همدیگر را ملاقات کردیم و او چیزی نگفت تا یکمرتبه به من گفت ای رفیق میدانی قضیه آن روز که به من پول دادی چه بود گفتم مگر قضیه

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا