دسته بندی :پیراهن خوشبختی

1 مقاله

داستانک؛ پیراهن خوشبختی !

داستانک؛ پیراهن خوشبختی !

پادشاهی پس از اینکه بیمار شد گفت: نصف قلمرو پادشاهی ام را به کسی میدهم که بتواند مرا معالجه کند. تمام آدم های دانا دور هم جمع شدند تا ببیند چطور می شود شاه را معالجه کرد، اما هیچ یک ندانستند. تنها یکی از مردان دانا گفت: “فکر کنم می

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا