دسته بندی :کتاب خلاقیتها

41 مقاله

بولدوزر 8d , به جاي سوله , بولدوزر فداكار , بوي باروت , بوي سير

بولدوزر ۸d , به جای سوله , بولدوزر فداکار , بوی باروت , بوی سیر

بولدوزر ۸d قبل از عملیات بیت‌المقدس۳، یک دستگاه بولدوزر ۸d کوماتسو که وجود آن برای روز عملیات بسیار ضروری بود به علت ساییدگی کفشک‌ها از حرکت بازماند به نحوی که دیگر نمی‌توانست در گل و باتلاق حرکت کند. باید کفشک‌ها را عوض می‌کردیم. اما نشد. چون در هشتاد کیلومتری داخل

پل خيبر , بيست ليتري‌ها , پاسبخش سيمي , حشرات موذي , پنكه دستي

پل خیبر , بیست لیتری‌ها , پاسبخش سیمی , حشرات موذی , پنکه دستی

پل خیبر با آغاز عملیات و فتح جزایر مجنون به خاطر آتشی که عراقی‌ها درست کرده بودند. در کار تدارکات و پشتیبانی مشکل به وجود آمد. فرمانده‌ی قرارگاه متوجه شد که در این صورت انتقال مجروحین و شهدا به کندی صورت می‌گیرد، به همین دلیل دستور ساخت پل صادر شد.

پودر كيش و مات , پوكه‌هاي پر , پيام آشكار , پيداي نهان , پيراهن سفيد

پودر کیش و مات , پوکه‌های پر , پیام آشکار , پیدای نهان , پیراهن سفید

پودر کیش و مات برای بیرون کشیدن موش‌ها از سوراخ و کشتنشان ،آب و پودر لباسشویی را قاطی می‌کردیم و درون سوراخ می‌ریختیم و به این وسیله آن‌ها کیش و مات می‌شدند. چون موشی زنده دستگیر می‌شد آن را مانند توپ به دوردست می فرستادیم و تا حد امکان از

تانك و بولدوزر , تايرهاي بلاگردان , تدبير تكبير , تابلوي مشترك , تابلوي ليواني

تانک و بولدوزر , تایرهای بلاگردان , تدبیر تکبیر , تابلوی مشترک , تابلوی لیوانی

تانک و بولدوزر یکبار دو بولدوزر در پشت خاکریز ماندند. برای اینکه بتوانیم آن‌ها را به عقب بیاوریم، بچه‌ها تانک سوخته ای رابا دستگاهی دیگر یدک کشیدند و آن را دورتر از منطقه قرار دادند تا عراقی‌ها تانک را می‌زدند بولدوزرها نجات یافتند. منبع: کتاب فرهنگ جبهه    تایرهای بلاگردان

تسبيح فشنگي , تدبير فرمانده , ترمزپايي , تسبيح مشتعل , تسمه‌اي از كمربند

تسبیح فشنگی , تدبیر فرمانده , ترمزپایی , تسبیح مشتعل , تسمه‌ای از کمربند

تسبیح فشنگی با فشنگ‌های استفاده شده تسبیح می‌ساختیم. اول فشنگ‌ها را گرم و سرب آن را خالی می کردیم، سپس نوک آ‌ن‌ها را سوهان می‌زدیم و سوراخ کوچکی در آن تعبیه می‌کردیم. آن وقت فشنگ‌ها را با آبلیمو می‌شستیم تا خوب براق شود. بعد نخی را که از موشک‌ها به

تفنگ ايراني , تك اسلامي , تكبير شناسائي , تكبير شناسايي , تظاهر به حضور

تفنگ ایرانی , تک اسلامی , تکبیر شناسائی , تکبیر شناسایی , تظاهر به حضور

تفنگ ایرانی داشتم می‌رفتم دست‌شویی که بین راه به چند نفر از گشتی‌های عراقی برخوردم، تنها بودم و چاره ای ندیدم جز این‌که با آفتابه به آن‌ها حمله کنم. آب آن را خالی کردم و آن را با دو دست گرفتم و به عربی فریاد زدم:«دست ها را بالا ببرید

تله نارنجك , تل صداگير , تله‌گذاري , توالت‌هاي شناور , توپ پوليكايي

تله نارنجک , تل صداگیر , تله‌گذاری , توالت‌های شناور , توپ پولیکایی

تله نارنجک در عملیات نصر۷ برای جلوگیری از نفوذ عراقی‌ها نارنجک را تله می‌کردیم. به این صورت که ضامن آن را می‌کشیدیم و آن را با اهرم در حالت بسته زیر سنگ می‌گذاشتیم. بعد آن سنگ را به نقطه‌ای اتصال می‌دادیم به نحوی که اگر پای کسی به نخ تله

توپ دستي ,  توپ همه‌كاره , توپ‌هاي حلبي , توپخانه خيالي , تير خلاص

توپ دستی , توپ همه‌کاره , توپ‌های حلبی , توپخانه خیالی , تیر خلاص

توپ دستی عراقی‌ها در جبهه به اسلحه ژ- سه توپ دستی می‌گفتند و از آن ترس زیادی داشتند. وقتی برای دیده بانی به ما نزدیک می شدند، شعله‌پوش آن را باز می‌کردیم و چندین گلوله به طرفشان شلیک می کردیم. چون صدای سلاح با این کار تقویت می‌شد آن‌ها فکر

آب پاكتي , آب خنك , آب گرم كن هوايي ,  آبراه‌هاي خيالي , آپارات چكمه‌اي

آب پاکتی , آب خنک , آب گرم کن هوایی , آبراه‌های خیالی , آپارات چکمه‌ای

آب پاکتی در منطقه فاو آب آشامیدنی را در پاکت‌های مخصوص شیر به ما می‌دادند، هر یک پاکت جیره روزانه چهار نفر بود. بچه‌ها برای این‌که بی‌آب نمانند سوراخ‌های کوچکی در ظرف‌های آب خود ایجاد می‌کردند تا این‌گونه مصرف آب خود را به حداقل برسانند. منبع: کتاب فرهنگ جبهه   

آتش همزمان , آتش‌گير ,آخ , آخرين تله

آتش همزمان , آتش‌گیر ,آخ , آخرین تله

آتش همزمان بعد از عملیات کربلای ۴ در خرمشهر، در مرز گمرک روی اسکله مستقر بودیم تعداد ما در آن محور هشت نفر بود که خط را پدافند می‌کردیم برای تظاهر به این‌که نیروهای زیادی در محور مستقر هستند شب‌ها هرکدام با فاصله‌ی حدود ۳۰ متر از همدیگر و با

آرپي جي بي‌خرج , آن روزهاي سخت , آنتن آبكشي گردان , آفتابه با انصاف ,آرامگاه لباس

آرپی جی بی‌خرج , آن روزهای سخت , آنتن آبکشی گردان , آفتابه با انصاف ,آرامگاه لباس

آرامگاه لباس تابستان سال ۱۳۶۶ در جزیره مجنون جمعی از بچه‌ها در محاصره عراقی‌ها قرار گرفتند. آن‌ها وسایلشان را در کمین‌ها دفن کرده و روی یک سنگ نوشتند آرامگاه برادر فلانی تا بعد از بازگشت وسایل را پیدا کنند. بعد از مدتی نیروهای خودی آن محل را از دست عراقی‌ها

مطلبی پیدا نشد
اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا