آیه‌ای که پیامبر را پیر کرد!

آيه‌اي که پيامبر را پير کرد!

ابن عباس پسر عموی پیامبر اسلام صلوات الله علیه و آله روزی نظر به چهره مبارک رسول خدا انداخت و محاسن سفید حضرت نظر او را جلب  کرد. پرسید، شما که چندان سن و سالی ندارید، چرا به این زودی پیر شدید؟ حضرت در پاسخ فرمود: شَیَّبَتْنی سُورَهُ هُود، لِمَکانِ هذِهِ الْآیَه‌ِ:«فَاسْتَقِمْ کما اُمِرَتْ وَ مَنْ تابَ مَعَک»۱ ؛ سوره هود به خاطر این آیه‌اش مرا پیر کرد: پس تو و کسانی که همراه تو به سوی خداوند بازگشت کرده‌اند استقامت کنید، همان گونه که تو را به آن امر کرده‌ام.۲

در حالی که در سوره «شوری» نیز بخش اول همین آیه آمده: (فَاسْتَقِمْ کما اُمِرَتْ) ۳ ولی ایشان این آیه را موجب پیری زودرس خود ندانسته‌اند. از اینجا روشن می شود که بی ثباتی و عدم مقاومت امت پیامبر، آن عزیز را مبتلا به پیری زودرس کرده است. ای برادر و ای خواهر! بکوش و بجوش تا که به جایی برسی.
در باب استقامت داشتن، در کتاب «الدر المنثور» آمده که وقتی آیه: «فاستقم کما امرت و من تاب معک»۴ نازل گردید حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: شَمُّروا، شَمُّروا؛ ای مردم! دامن بالا بزنید، همت به خرج داده و مهیای مقاومت شوید. و دیگر کسی پس از آن، حضرت را خندان ندید.۵

شیخ عبدالله پیاده رحمه‌الله۶ یکی از عاشقان و دلباختگان حضرت مولا حجت‌ بن ‌الحسن ‌العسکری (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بود. او از همان اوان کودکی محبت فراوانی به خاندان عصمت و طهارت علیهم‌السلام داشت، و به خاطر همان عشق و ارادتش به این عزیزان مورد توجه قرار گرفت. او بر اثر بی‌رغبتی به دنیا و عشق به اهل‌بیت علیهم‌السلام، به زیارت مولایمان صاحب‌العصر والزمان ارواحنا فداه نایل گردیده است. یکی از دوستان ایشان نقل می‌کند:
هر گاه بر کوبیدن دری اصرار ورزی، سرانجام (آن درب) به رویت گشوده خواهد.
ایشان به شخصی که فرزند یکی از علمای بزرگ مشهد بود، اجازه آمدن به منزلش را نمی‌داد و گاهی کم‌توجهی می‌نمود. اما آن فرد دست‌بردار نبود و دوباره می‌آمد و با ایشان صحبت می‌‌کرد. یک روز شیخ عبدا‏لله از او تعریف کرد. گفتم: پس چرا به او بی‌اعتنایی می‌‌کنید؟ گفت: باید چنین کنم تا بدانم که چه اندازه حاضر است از خود گذشتگی نشان دهد. خواسته آن شخص از ایشان، زیارت وجود مبارک حضرت حجت‌بن‌الحسن‌المهدی (ع) بود.۷
از اینجاست که از حضرت مولی الموحدین علیه‌السلام نقل شده که فرموده اند: مَتی تَکثِرُ قَرْعَ الْبابِ یَفْتَحُ لَک؛۸ هر گاه بر کوبیدن دری اصرار ورزی، سرانجام (آن درب) به رویت گشوده خواهد. شد.۹ نمونه‌ای از این کاربرد را در روایتی دیگر که نقل حکایتی از حضرت داوود نبی علی ‌نبینا‌ و ‌آله ‌و‌ علیه ‌السلام است، بنگرید:
آن حضرت در حال عبور از بیابانی مورچه‌ای را دید که مرتب کارش این است که از تپه‌ای خاک برمی‌دارد و به جای دیگری می‌ریزد. از خداوند خواست که از راز این کار آگاه شود…، مورچه به سخن آمد که معشوقی دارم که شرط وصل خود را آوردن تمام خاک‌های آن تپه در این محل قرار داده است! حضرت فرمود: با این جثه کوچک، تو تا کی می‌توانی خاک‌های این تل بزرگ را به محل مورد نظر منتقل کنی؟ و آیا عمر تو کفایت خواهد کرد؟! مورچه گفت: همه اینها را می‌دانم، ولی خوشم! اگر در راه این کار بمیرم، به عشق محبوبم مرده‌ام! در این جا حضرت داوود علیه‌السلام منقلب شد و فهمید این جریان درسی است برای او.۱۰
این حکایت درسی عبرت‌آموز است برای کسانی که ادعای عشق به مولا را دارند تا بنگرند که آیا به این میزان از همت و تلاش برای رسیدن به آن سرور عزیز رسید‌ه‌اند یا نه؟! البته ناگفته نماند که دشواری‌ها و پایداری و پایمردی است که عشق و محبت را سهل و آسان می‌سازد.
 
منبع : حجت الاسلام والمسلمین دکتر مرتضی آقاتهرانی
محمدی_گروه دین و اندیشه تبیان
پی‌نوشت‌ها:
1.سوره  هود آیه ۱۱۲.
2. برای اطلاع بیشتر درباره روایات به این معنا، ر.ک: تفسیر نورالثقلین، ذیل همین آیه و مجمع البیان، ج ۵، ص ۱۹۹.
3. شوری،(۴۲)،۱۵.
4. سوره مبارکه هود، (۴۲)،۱۵.
5. محمد حسین طباطبائی، المیزان، ج ۳، ص ۳۵۱.
6. شیخ عبدالله از اهالی لردگان بود که به خاطر مخالفت با برخی از کسانی که در پرداخت خمس آل محمد‌سلام‌الله‌علیهم سستی ورزیده بودند، به شهر قم هجرت کرد و از آن پس مورد تکریم الهی قرار گرفت. آن بزرگوار به طور معمول، سحرگاهان در خدمت حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها به زیارت مشغول بود. او مردی تمیز و نظیف و بسیار متواضع بود. اینک قبر شریفش در قبرستان بقیع قم در نزدیکی جمکران قرار دارد. ایشان شهیر بود که دارای طی‌الارض و کمالات معنوی خاصی است و مورد عنایت اهل معنا و کمال بود. از مرحوم دولابی شنیدم که مردم بین راه مشهد ایشان را می شناختند و برای او نذر می کردند. لباس نوی ایشان معمولا هدایای اهل محبت به او بود. رضوان خداوند بر او و همه سالکان راه.
7. صادق حسینی،  در کوچه عشق، ص ۹۹.
8. کلینی، کافی، ج ۲، ص ۴۸۶،‌ ح ۲.
9. حدیث دیگری با همین مفهوم از پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله نقل شده که فرمود: مَنْ قَرَعَ باباً وَ لَجَّ وَلَجَ. جلال الدین بلخی در مثنوی خود این حدیث شریف را به نظمی شیوا درآورده است: گفت پیغمبر که چون کوبی دری  عاقبت زان در برون آید سری
10. محمد، محمدی ری شهری، کیمیای محبت ، ص۵۸.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
به بالا بروید