خـواننده گرامی سؤال کرده است که قرآن به طور آشکار می گوید خداوند به شیطان اعلام کرد که راهی بـر بـندگان حـقیقی من نداری در صورتی که شیطان بر حضرت آدم راه یـافت و او را فـریب داد بـا ایـن که آن حضرت عـلاوه بر اینکه از بندگان واقعی خدا بود، یکی از برگزیدگان خدا نیز به شمار می رود. کسی که مقام برگزیدگی (صفی اللّه) بدست آورد، ناچار مرحله ی عبودیت واقعی را طی نموده است.
نظریه داروین درست است؟
آقای حسن احمدی دانش آموز دبیرستان تقی زاده شهرستان تـبریز شـرحی در پیـرامون فرضیه ی «داروین» نوشته و اظهار داشته که طبق تئوری مزبور اصل انسان یک نوع میمون بـوده است، در صورتیکه کتاب آسمانی مسلمانان برخلاف آن گواهی می دهد و به طور آشکار می گوید نسل انـسان به وسیله ی آدم و حواء بـوجود آمـده؛ خلقت آدم و همسرش از گل بوده است.
پاسخ:
فرضیه ی «داروین» در قرن نوزدهم میلادی غوغای فوق العاده ای در کشورهای اروپا برپا کرد. با اینکه یا فرضیه ی طبیعی بیش نبود، و با اساس خداشناسی کوچکترین منافاتی نداشت -مـع الوصف- تا اواخر قرن نوزدهم و اوائل قرن بیستم دستاویز مادیون و پیروان فلسفه ی «ماتریالیسم» بود.
ولی چیزی نگذشت که آن قدر و عظمت از دست رفت و با ضربات شکننده ای رو به رو گردید. تا جائی که هم اکنون پیروان مـکتب «دارویـنیسم» که عده ی آنان بسیار ناچیز است، در برابر فرضیه های نو ظهور و آزمایش های علمی و اشکالات دندان شکن که از طرف دانشمندان علوم طبیعی ابراز شده است، و تشریح و تحلیل این موضوع صفحات زیادتری لازم دارد؛ و در آینده نزدیکی هـم (بـه خواست خدا) در بخش «عقائد و مذاهب» خوانندگان گرامی مشکلاتی دینی خود را با ما در میان بگذارید، هرگونه سؤال در پیرامون عقائد دینی خود دارید برای ما بنویسید متن سؤال و پاسخ در صفحات این بـخش مـنعکس می گردد و هرگاه سؤال جنبه ی خصوصی داشته باشد کتباً جواب داده می شود.
راجع به همین قسمت به طور کافی و مبسوط بحث خواهد شد، لذا از نوشتن پاسخ مشروح خودداری می کنیم…
ولی اشخاصی که بخواهند فعلا از وضـع ایـن فـرضیه و اشکالات و گفتگوهائی که در پیرامون آن ایـراد نـموده اند، مـطلع شوند به کتاب «فیلسوف نماها» بخش «داروینیسم» مراجعه نمایند، در این کتاب به قدر کافی درباره ارزش این نظریه و اشکالات آن بحث شده است.
کیفیت نماز خـواندن و روزه گـرفتن در قطب
آقای محمد باقر دیانت دانش آموز سال شـشم ریـاضی راجع به طرز نماز خواندن در نقاط قطب که روزهای آنجا شش ماه و شب ها نیز به همین اندازه می باشد، سؤال نموده اسـت. پاسـخی که بـرای این مسئله گفته می شود، اختصاص به صورت مزبور ندارد بلکه هـرچه از نقاط معتدله به سوی قطب برویم، اوضاع شب و روز عوض می شود، و تدریجاً اختلاف شب و روز زیاد می شود تا آنجا که در قـطبین مـدت شـب و روز به شش ماه می رسد.
پاسخ:
آنچه میان دانشمندان معروف است این است که: چـنین شـخصی باید یکی از شهرها را که در نقاط معتدله واقع است در نظر بگیرد یعنی ملاحظه کند که در آن فصل و در آن مـاه، حـد مـتوسط مقدار شب و مقدار روز در نقاط معتدله در چه حدود است سپس به آن اندازه روزه بـگیرد. مـثلا اگر حد متوسط فاصله طلوع فجر تا مغرب در آن فصل در مناطق مزبور ۱۴ ساعت است، مـقدار ۱۴ سـاعت امـساک کند و اگر ساعت مورد اطمینانی برای تعیین این مقدار ندارد احتیاط کند و کمی بـیشتر امـساک نماید تا یقین پیدا کند و اگر به زحمت بیفتد در این مورد به ظن و گمان عـمل کـند.
عـلت تکرار برخی از آیات و قصص در قرآن
آقای حسین منوچهری می نویسد: آیه «فاذا سوتیه و نفخت فـیه مـن روحی فقعوا له ساجدین» (هنگامی که آدم را ساختم و از روح خود در او دمیدم همگی بر او سجده کنید)
ایـن آیـه در قـرآن مجید در سوره ی «حجر» آیه ی ۲۹ و در سوره ی «ص» آیه ی ۷۲ به یک عبارت تکرار شده است در صورتی که تکرار گـاهی به زیبائی کلام لطمه می زند.
پاسخ:
تکرار در صورتی لطمه به زیبائی کلام می زند که در یـک جـا و یـک زمان باشد، ولی تکرار یک جمله در دو مقام کوچکترین ضرری ندارد، چه بسا یک قانون علمی و فـلسفی در جـاهای مـختلف برای استشهاد و استدلال ذکر می شود و در هر جا برای منظوری تکرار می گردد.
اسـاسا قـرآن یک کتاب تبلیغی است و اساس تبلیغ بر توضیح و تکرار است تا درست در دل ها جای بگیرد. تـکرار یـک قضیه آن هم با عبارات گوناگون در نقاط مختلف تأثیر روانی خاصی در روح انسان مـی گذارد.
جـیزهائی که وسیله ی عبرت است و نکات آموزنده دارد، باید در هـر جـا بـه یک مناسبت به میان بیاید تا دل های غافل از آن درس هائی از عبرت فرا گیرند شاید یکی از علل تکرار بعضی از سرگذشت ها مانند سرگذشت «آدم و موسی» در قرآن شـریف هـمین باشد.
علاوه بر این غـالبا هـر یکی از ایـن تـکرارها دارای نکاتی است که در بقیه وجود نـدارد و ایـن خود گاهی ایجاب می کند که متن یک داستان به منظور هدف های مختلف و نـکات گـوناگون تکرار شود. ناگفته نماند تکرار جـمله یا آیه علاوه بـر ایـنکه در بعضی از موارد اشکال ندارد، از مـحسنات کـلام نیز بشمار می رود زیرا موجب تأکید تأثیر بیشتر می گردد و این قبیل تکرارها هـم در فـارسی و هم در ادبیات عربی فراوان اسـت.
مـفسرین قـرآن مجید در تفسیر سـوره ی الرحـمن که جمله «فبای آلاء ربـکما تـکذبان» در مقام تعداد نعمت های خدا سی و یک مرتبه تکرار داشته است، مطالب مشروحی نوشته اند و شواهد بـسیاری از قـصائد عرب که مشتمل بر تکرار یـک جـمله یا یـک مـصرع اسـت آوردهاند. از جمله در طی قـصیده ای که عدی بن ربیعه دائی امرء القیس در مرثیه برادرش کلیب سروده است بیست مرتبه این جـمله تـکرار شده است (علی ان لیس عدلا مـن کـلیب)
آیـا شـیطان مـی تواند به انبیاء راه پیدا کند؟
خـواننده گرامی سؤال کرده است که قرآن به طور آشکار می گوید خداوند به شیطان اعلام کرد که راهی بـر بـندگان حـقیقی من نداری در صورتی که شیطان بر حضرت آدم راه یـافت و او را فـریب داد بـا ایـن که آن حضرت عـلاوه بر اینکه از بندگان واقعی خدا بود، یکی از برگزیدگان خدا نیز به شمار می رود. کسی که مقام برگزیدگی (صفی اللّه) بدست آورد، ناچار مرحله ی عبودیت واقعی را طی نموده است.
پاسخ:
آنچه خـدا به شیطان خاطر نشان ساخت اینست که وی نمی تواند بندگان حقیقی او را اغواء کند و کردارهای زشت و حرام را در نظر آنان زیبا حلوه هد، و در نتیجه آنها را از شاهراه ایمان و اطاعت به سوی کفر و معصیت بکشاند.
عملی که در بهشت از حـضرت آدم سـر زد یک عمل شیطانی نبود تا بدین وسیله شیطان راه به او پیدا کند، بلکه یک ترک اولائی بوده است.
دانشمندان بزرگ اسلام اثبات کردهاند که انبیاء معصوم هستند. خوانندگان گرامی می توانند شرح بـیشتر ایـن مطلب را در کتاب (تنزیه الانبیاء) اثر گرانبهای سید مرتضی که از دانشمندان نامی شیعه است، بخوانند.
مجموع وسائل سعادت
امام صادق علیه السّلام می فرماید:(مـا کـل من اراد شیئا قدر علیه و لا کـل مـن قدر علی شیء وفق له،و لا کل من وفق اصاب له موضعا فاذا اجتمع النیه و القدره و التوفیق و الاصابه فهنکاک تعجب السعاده نقل از بحار الانوار جلد ۱۷).
تمام کـسانی کـه تصمیم بر مطلبی مـی گیرند قـدرت انجام آن را ندارند،و همه کسانی که قدرت دارند موفق نمی شوند و همه کسانی که موفق می گردند به هدف واقعی نمی رسند، بنابراین هرگاه تصمیم و قدرت و توفیق و اصابت به هدف جمع شود وسائل سعادت جـمع شـده است!