بهاء الله و خیانت به خودی ! نه مگه ممکنه

بهاء الله و خيانت به خودي ! نه مگه ممکنه

از نکات بسیار مهم در جریان تبعید بابیان به عراق تلاش بهاء برای تثبیت خود و تبیین جایگاه نداشته خود در بین بابیان بود و در این راه از هر کوشش منفی و البته خیانت به دوستان و همراهان بابی خود دریغ ننمود
جناب بهاءالله از اوضاع آشفته بابیان در عراق و بی توجهی نسبی حکومت عثمانی به مسائل داخلی بابیان استفاده کرده ، با شرارت به تسویه حساب وحذف فیزیکی مخالفین خویش پرداخت
نتیجه این شرارت ها فرار بابیان مهم و قابل اعتنا از بغداد و ایجاد فضای رعب شدید در میان آنان و قتل و کشتار مخالفان بود.عزیه خانم نوری گروهی که با رهبری زیر زمینی بهاء الله به قلع و قمع بابیان بغداد مشغول بودند را “جلادان خونخوار “نامیده و می گوید :
“اصحاب طبقه اول که اسامیشان مذ کور شد از خوف آن جلادان خونخواربه عزم زیارت اعتاب شریفه به جانب کربلا و نجف و برخی به اطراف دیگر هزیمت نمودند.سید اسمعیل اصفهانی را سر بریدندو حاجی میرزا احمد کاشی را شکم دریدند . آقا ابوالقاسم کاشی راکشته در دجله انداختند.سید احمد را به پیشدو کارش را ساختند. میرزا رضا خالوی سید محمد را مغز سرش را به سنگ پراکندندو میرزا علی را پهلویش را دریده به شاهراه عدمش راندندو غیر از این اشخاص جمعی دیگر را در شب تار کشته اجساد آنها را به دجله انداختند و بعضی را در روز روشن در میان بازار حراج با خنجر و قمه پاره پاره کردند چنانکه بعضی از مومنین و معتقدین رااین حرکات ،فاسخ اعتقاد و ناسخ اعتماد گردید بواسطه این اعمال زشت و خلافکاری ها از دین بیان عدول کرده و این بیت را انشاء نموده در محافل می خواندند و می خندیدند :
اگر حسینعلی ، مظهر حسین علی است ……هزار رحمت حق بر روان پاک یزید !! ” و می گفتند ما هر چه شنیده بودیم حسین مظلوم بوده است نه ظالم
منبع :  کتاب تنبیه النائمین صفحه ??

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا