تدبیر ش ۴
برای بیان حرف حق در دنیا ، تولید علم را توسعه دهید
من البته عمیقاً و جداً باور دارم که مشکلات این کشور جز با توسعهى علم و تعمیم و تعمیق علم در کشور پیش نخواهد رفت. ما ناگزیر بایست این فاصلهى چندین دهسالهیى را که براى ما به وجود آوردهاند، پُر کنیم. داریم مىبینیم که دنیاى دانشمند با تکیه به علم، چه حرف زورى را به همه مىزند و چطور به برکت علمى که دارند، ناحقهایى را حق مىکنند… چرا؟ چون علم دارد و این علم توانسته او را مجهز کند به ثروت، به ابزار جنگى و به قدرت سیاسى. اگر ما بخواهیم کشورمان، ملتمان و امت اسلامى خود را به نقطهیى برسانیم که بتواند حرف حق خودش را با همین شجاعت بزند، احتیاج به علم داریم … ما باید براى کشورهاى اسلامى مادرِ علم بشویم. بار به دوش ماست؛ ماییم که هم امید داریم، هم ایمان داریم، هم احساس توانایى در خودمان مىکنیم براى این کار و هم ابزارش را داریم. ۱۳/۱۰/۸۴
دانشکده ها در علوم پایه و علوم انسانی تربیت محقق را در دستور کار خود قرار دهند
این تخصصها لازم است و براى یک کشور مثل آب و هواست؛ منتها توجه بکنیم که تربیت پزشک، تربیت مهندس، تربیت حقوقدان، تربیت معلم، تربیتِ نیازهاى روزمرهى جامعه است . و ما باید محقق هم تربیت کنیم که بتواند آینده را براى ما صاف کند. مهندس، این بنا را براى امروزِ ما مىسازد و نیازهاى امروزِ ما را برآورده مىکند … لیکن اینها امکانات مصرفى هستند؛ این، پولى است که ما در جیبمان مىگذاریم براى اینکه خرج کنیم و غیر از آن مرکزِ پولسازى است که بایستى در آنجا سرمایهگذارى کرد، که ما آن را هم لازم داریم؛ بخصوص در دانشگاهها …. و اما علوم انسانی …. ما آغوشمان را باز کردهایم و حرفهایى که الان در زمینههاى جامعهشناسى، روانشناسى، تاریخ و حتّى فلسفه و ادبیات مطرح است، از خارج براى ما دیکته مىشود! ما باید در زمینهى علوم انسانى یک کار اساسى بکنیم و این حرف ، …. باید تحقق پیدا کند. ۱۳/۱۰/۸۴
در پژوهش و تحقیق بجای تقلید، مبتکر باشید
دانش را از دارندگان آن، از هرجا و هرکه، باید آموخت ولى دنیاى اسلام باید همّت کند تا همیشه شاگرد نماند و از استعدادهاى خود و همّت خود براى نوآورى و ابتکار و تولید علم کمک بگیرد. ۱۹/۱۰/۸۴
قدرت علمی را افزایش دهید تا قدرت بین المللی کسب شود
امروز کسانى در دنیا زور مىگویند، خلاف قوانین بینالمللى رفتار مىکنند، وقیحانهترین موضع را در دنیاى تعامل بینالمللى انسانها ملتها و دولتها مىگیرند و خجالت هم نمىکشند؛ سرشان را هم بالا مىگیرند. چرا؟ چون قدرت دارند؛ قدرت اقتصادى و سیاسى (که از اقتصادى ناشى مىشود) و بالاتر ازهمهىاینها،قدرت علمى، که منشأ همهى اینهاست؛ یعنى منشأ قدرت اقتصادى و سیاسىشان هم قدرت علمى است. ما این طرف دنیا حرفهاى حقّ زیادى داریم؛ حرفمان را شجاعانه مىزنیم، منطقمان را در صحنه های رویارویی منطقی هم اثبات می کنیم … اما احتیاج به یک چیز دیگرى هم داریم و آن، عبارت است از «قدرت بینالمللى»، تا بتوانیم این راه را بىدغدغه، درست، به طور کامل، همهجانبه و بى کم و کاست ادامه دهیم و به اهداف و آرمانهایمان برسیم. این قدرت را ، قدرت اقتصادى، سیاسى و نفوذ فرهنگى ، چطورى به دست آوریم؟ پایه و مایهى همهى اینها، قدرت علمى است. یک ملت، با اقتدار علمى است که مىتواند سخن خود را به گوش همهى افراد دنیا برساند؛ با اقتدار علمى است که مىتواند سیاست برتر و دست والا را در دنیاى سیاسى حائز شود. اقتصاد هم به دنبال اینها به دست مىآید؛ پول تابع توانایىهاست. امروز اینطورى است؛ علم را مىشود به پول تبدیل کرد و از لحاظ اقتصادى هم قوى شد. این، جایگاه علم است. ما از علم عقب ماندیم… وظیفه ی دانشگاه … مطلق دانشگاه در این کشور، این است که این درّهى علمى را پُر کند. هر چه مىتوانید، علم بیاموزید. ۲۹/۱۰/۸۴
تدبیر ش ۷ مراکز فنی و دانشگاهی چرخه علم آموزی را به فناوری و توسعه متصل کنند
از امیرالمؤمنین نقل شده است که فرمود: «العلم سلطان، من وجده صأل و من لم یجده صیل علیه»؛ یعنى علم اقتدار است، علم مساوى است با قدرت؛ هر کسى که علم را پیدا کند، مىتواند فرمانروایى کند؛ هر ملتى که عالم باشد، مىتواند فرمانروایى کند؛ هر ملتى که دستش از علم تهى باشد، باید خود را آماده کند که دیگران بر او فرمانروایى کنند. ما باید علم را با همه ى معناى کامل آن به عنوان یک جهاد دنبال کنیم. این را من به جوانها ، استادان و دانشگاه ها می گویم. علاوه بر این، علم مجرد و به تنهایى هم کافى نیست؛ علم را باید وصل کنیم به، فناورى، فناورى را باید وصل کنید به صنعت، و صنعت را باید وصل کنیم به توسعهى کشور. صنعتى که مایهى توسعه و پیشرفت کشور نباشد، براى ما مفید نیست؛ علمى که به فناورى تولید نشود، فایدهاى ندارد و نافع نیست. وظیفه ى دانشگاهها سنگین است؛ وظیفهى آموزش و پرورش سنگین است؛ وظیفهى مراکز تحقیقاتى و مراکز پژوهشى سنگین است. ۱/۱/۸۵
با جهاد علمی ، سیاسی و اخلاقی ، به مصاف دنیای غرب بروید
در دایره وسیعتر یعنی جهان اسلام نیز دست یافتن به این هدف والا یعنی رهایی از سلطه و زورگویی و دخالت استعمارگران و زندگی در سایه اسلام، ممکن و شدنی و البته متوقف بر جهادی از نوع دیگر است. این جهادی علمی ، سیاسی و اخلاقی است… پایه این جهاد مقدس، ایمان گرایی و علم گرایی است و خصوصیت آن این است که هرگام استوار در آن، گام بعدی را استوارتر و طی هر مرحلهاش ، مرحله بعدی را ممکن تر میسازد. ۲۵/۱/۸۵