خداوند درباره آفرینش انسان در سوره نوح آیه ۱۴ می فرماید: «و قد خلقکم اطوارا؛ و حال آنکه شما را به گونه های مختلف آفریده است». «اطوارا» شما که خدایتان را تجربه کرده اید. همین خلقت گذشته شما در واقع تجربه خداست. مگر خدا نیست که شما را طور طور آفرید؟
کلمه طور به معنای گونه است. آیه را دوجور می شود معنی کرد و مفسرین هم دو جور معنی کرده اند: یکی اینکه یعنی خداوند شما را به گونه های مختلف آفرید که این خودش براساس یک حکمت است مثلا بعضی را مرد و بعضی را زن آفرید. این برای همین بوده است که نیازی به چنین چیزی بوده است، این لطف و رحمت الهی است که خداوند چنین کرده است، یا اختلافات دیگری که در میان افراد بشر هست، چون خود اختلاف منشا رحمت است. شما این را در نظر بگیرید: اگر همه مردم با یک رنگ، یک شکل، یا یک نوع استعداد، یک ذوق و یک سلیقه آفریده شده بودند بشریت همیشه مجبور بود درجا بزند یعنی دیگر تکامل رخ نمی داد. آنوقت نه زشت وجود داشت نه زیبا، چون زشت و زیبا با مقایسه پیدا می شود. اگر همه مردم به یک شکل باشند هیچ کس زشت نیست و هیچ کس زیبا نیست. حتی اگر همه مردم درقیافه یوسف هم باشند آنگاه دیگر یوسفی وجود ندارد. یوسف آنوقت وجود دارد که غیر یوسف وجود داشته باشد. وقتی همه در یک شکل باشند یوسفی و جاذبه ای وجود ندارد. با اختلاف است که این همه تحرکها در بشر آفریده شده است. بعضی آیه را این جور معنی کرده اند ولی بعضی دیگر از مفسرین به گونه دیگری معنی کرده اند که کاملتر از آن نوع است. طور گونه است اما اینجا که می گوییم اطوارا، مقصود این است که خداوند مشا را طوری بعد از طوری و طوری بعد از طوری آفریده است. کلمه تطور را شنیده اید. تطور یعنی از گونه ای به گونه ای دیگر در آمدن و از آن گونه به گونه دیگر در آمدن و …. می گویند فلان شی ء متطور است یعنی حالتی دارد، بعد، از این حالت به حالت دیگر، کاملتر از آن، در می آید و از آن حالت به حالت دیگر، کاملتر از آن، و …. گفته اند اشاره به این است که خدا هر فردی از شما افراد را متطور آفرید، یعنی نگاه کن، ببین تو خودت در اول چه بودی؟ یک نطفه بودی، بعد علقه شدی، بعد مضغه شدی، بعد چه و چه. پس خدا اساس خلقت را بر تطور و تکامل و حرکت و پیش رفتن و به کمالات جدید نائل شدن قرار داده است، شما چرا سر جای خود نشسته اید و درجا می زنید؟ انسان در زندگی دنیایی و اجتماعی اش که زندگی اختیاری است اگر راه خدا و قانون خدا را طی کند، باز از مرحله ای به مرحله دیگر و از آن مرحله به مرحله دیگر می رسد.
توجه دادن به نظام خلقت در آیات قرآن :
خداوند در آیات ۱۵ و ۱۶ سوره نوح می فرماید: «الم تروا کیف خلق الله سبع سموات طباقا*و جعل القمر فیهن نورا و جعل الشمس سراجا؛ آیا ندیده اید که چگونه خدا هفت آسمان را بالای هم آفرید؟ و ماه را در میان آنها روشنی بخش گردانید و خورشید را چراغی قرار داد» باز مردم را به نظام خلقت ارجاع می دهد، موضوع هفت آسمان را مطرح می کند. آن وقت هم این اعتقاد بوده است. خداست که هفت آسمان آفرید و ماه و خورشید، یعنی خدا که هفت آسمان آفرید اینها را در ظلمت و تاریکی نگذاشت، خورشید آفرید که کانون نورپخش کن است، خودش در ذات خود چراغ است، و قمر آفرید که اگر چه در ذات خود چراغ نیست ولی نورپخش کن هست. خورشید یک کانون آتشین است و خودش از خودش نور پخش می کند، این است که حالت خورشید درست حالت یک چراغ است ولی ماه یک موجود سرد است، او از خودش نور ندارد ولی نور را که از خورشید می گیرد می تواند به روی زمین پس بدهد.
نوح می خواهد این جور بگوید که این عالم به منزله خانه شماست، خدا شما را خلق نکرد که در این خانه تاریک بگذارد، از نظر حسی برای شما چراغ در روز و یک شیء نور دهنده در شب – شیئی که نور چراغ را در شب به شما تحویل بدهد – آفرید که ماه باشد. اینها دلیل بر این است که در خلقت عنایتی و رابطه ای هست، خداست که شما را تدبیر می کند، خداست که رب شماست، پس شما هم خود را در کارهای اختیاری تحت تدبیر و ارداده خدا قرار بدهید یعنی به قانون خدا عمل کنید.
«و الله انبتکم من الارض نباتا؛ و خداست که شما را (چون گیاه) به طرز خاصی از زمین رویانید» (نوح/۱۷). شما مثل یک گیاهید که خدا شما را از زمین رویانده است. هیچ توجه نمی کنید که چگونه یک گیاه از زمین می روید؟ هر کدام از شما در واقع یک گیاه هستید که از زمین روییده اید، نوعی از گیاه هستید. واقعا هم همین جور است. انسان نبات هم هست، حیوان هم هست، علاوه بر نباتیت و حیوانیت یک چیزی علاوه دارد. ولی آنچه که یک گیاه دارد انسان دارد بلکه آنچه که ما قبل گیاه هم دارد انسان دارد، یعنی آنچه که یک ماده بی جان و معدنی دارد انسان هم دارد، آنچه که یک گیاه دارد انسان هم دارد، آنچه که یک حیوان دارد انسان هم دارد ولی انسان چیزی دارد که هیچ یک از اینها ندارند. این است که ما می گوییم انسان مجموعه عالم است یعنی از هر جنسی از اجناس این عالم در وجود خودش ذخیره دارد. خدا شما را از زمین رویانده است مانند یک گیاه که از زمین می روید.