خوشبختی ما در این نیست که…

خوشبختی ما در این نیست که...

۱. خوشبختی ما در این نیست که همسرمان یک مرد ایده‌آل یا به‌عبارت ساده‌تر هلو باشد!

سعادت ما در این است که همسرمان را یک مرد ایده‌آل ببینیم حتی اگر با شاهزاده رؤیاهایمان فرسنگ‌ها فاصله داشته باشد! حتی اگر هلو هم نبود و یک پسر بد بد بد سرکش و حرف‌ناشنو بود! گاهی به این فکر کنیم که آسیه، فرعون را به‌خاطر خدا تحمل کرد! واقعاً به این موضوع فکر کرده‌ایم که چه رفتار دلبرانه‌ای داشته آسیه که وقتی به فرعون، فرعونی که صدای «انا ربکم الاعلی»اش هر جنبنده‌ای را می‌خشکاند. فرعونی که آن روزها در تب پسرکشی می‌سوخت! گفت: فرعون‌جان! تاج سرم! این پسر را (موسی را) نگه داریم شاید نورچشم ما شد! و پادشاه سرکش پاسخ داد: به روی چشم بانو!

۲. خوشبختی ما در این نیست که برای تنها فرزندمان بهترین دوست و هم‌بازی باشیم.

سعادت ما در این است که یک گلستان گل‌های بهشتی داشته باشیم. حالا یک گلستان هم نشد قد یک باغچه. در کوچک‌ترین خانه هم می‌شود چند تا گلدان نگه داشت؛ به‌ویژه ما که می‌دانیم خداوند روزی گل‌ها را ضمانت کرده؛ نه تی‌شرت صدهزار تومانی و ماشین اسباب‌بازی پانصد هزار تومانی و کلاس کنکور دو میلیون تومانی و یخچال هشت میلیون تومانی را…

۳. خوشبختی ما در این نیست که در جمع‌های دوستانه برای شادی دل خودمان و دیگران مراسم «غیبت‌کنون» و «دست‌اندازون» راه بندازیم.

سعادت ما در این است که هر حرفی که دوست داریم بقیه درباره ما بزنند، ما هم به بقیه بزنیم! برای تمرین می‌توانید به این فکر کنید که دوست دارید مادرشوهرتان درباه شما پیش دیگران چه بگوید؟ لطفاً همین الان بروید آیه ۳۳ و ۳۴ سوره فصلت را با معنی بخوانید. عمل کردن به آن معجزه میکند؛ معجزه!

۴. خوشبختی ما در این نیست که بعد از انجام کارهای سخت خانه (حقیقتاً خانه‌داری و بچه‌داری کار بسیار سختی است. آقایان اگر باور ندارند، می‌توانند یک روز امتحان کنند!) احساس کزت بودن کنیم. سعادت ما در این است که باور کنیم خانه‌داری هم کاری است کارستان که اجر جهاد دارد، حتی وقتی همسرتان گفت «مگه چیکار می‌کنی تو خونه که میگی خسته شدم؟!» بگویید «من اجر جهادم‌رو از خدا می‌خوام. زیاد هم برام مهم نیست که شما قدر کارهام‌رو ندونستی! ولی من قدر زحماتی‌رو که برامون می‌کشی،‌ می‌دونم و دستت‌رو می‌بوسم.» و اگر باز هم همسرتان قدردان نبود به زنی فکر کنید که وقتی همسرش او را به صلیب کشید، گفت: خدایا خانه‌ای نزد خودت برایم مهیا کن.

البته من ایمان دارم که مردهای ما موجودات خوب و دوست‌داشتنی و رام‌شدنی! (با بند محبت) هستند و کار ما به آن‌جاها نمی‌رسد!

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا