۱۵. به نظر می رسد اصلی ترین موضوع درخور بحث نحوه برخورد با روایات است. باورمندان به نه سال بین روایات جمع کرده اند بدین گونه: سن واجب شدن دستورها و آیینهای شرعی، نه سال است که در همین زمان، حیض نیز امکان دارد پدید آید. روایات ده سال نیز، به معنای پایان نه سال و شروع ده سالگی است. آنان تنها روایات ۱۳ سال را نپذیرفته اند به این دلیل که:
الف. ضعف در سند وجود دارد، به دلیل وجود عمار ساباطی در سلسله روات این حدیث که روایات نادر در فقه دارد (۱۲۵) و نیز احمدبن که فطحی مذهب بوده است.
ب. در این روایات سن واجب شدن انجام دستورهای شرعی برای پسران ۱۳ سال یاد شده که مخالف اجماع همه فقیهان شیعه و نیز همه مسلمانان است.
ج. در این احادیث سن واجب شدن انجام دستورها و آیینهای شرعی برای دختران و پسران یکسان یاد شده که مخالف اجماع فقیهان است.
د. در تعارض بین روایات ۹ و ۱۳، روایت ۱۳ سال نادر است و امام صادق(ع) به عمربن حنظله فرمودند: «ویترک الشاذ الذی لیس بمشهور عند اصحابک.»
این گروه شهرت را نیز، برتری دهند و تاییدکننده نظر خویش دانسته اند (دلیلهای ۳ و ۵ یاد شده در نه سال).
باورمندان به واجب بودن انجام دستورهای شرعی از زمان وقوع حیض، بین روایات بدین گونه جمع کرده اند: در روایاتی که سن مطرح شده سن موضوعیت ندارد، بلکه طریقیت دارد; بنابراین، یک گروه، احادیث را ناسازگار نیافته و گروه دیگر در هنگام ناسازگاری روایات، برتری دهنده ای یافته اند; از این روی، هیچ یک به ساقط شدن این دو گروه از روایات نظر نداده اند.
۱۶ و ۱۷. آنان که بیان سن نه را در کلام معصوم به دلیل بلوغ دختران در آن زمان و در عربستان می دانند، لازم است به نکاتی چند توجه کنند:
الف. ائمه(ع) علم به تغییر زمان حیض دختران درهمان عصر به نسبت مکانها و شرایط مختلف داشته اند. بسیاری از پرسش کنندگان از امام صادق یا امام باقر(ع) در همان عصر نیز اهل خراسان، ری، قم و… بوده اندکه منطقه آنها از منطقه های گرمسیر به شمار نمی آمده اند.
ب. با توجه با این که عوامل چندی چون نوع تغذیه، بهداشت، ارث و… در زمان پدیدآمدن حیض تاثیر دارند. بی گمان امام(ع) به دلیل این که فرد اهل عربستان است، سن ۹ سال را مطرح نمی کند; چرا که یقین دارد دختران عربستان نیز در سنهای گوناگونی حیض می شوند. روایات «فی سن من تحیض » نیز بیانگر علم امام(ع) است که شماری از دختران در سنی که باید حائض شوند قرار گرفته اند، ولی هنوز خون حیض ندیده اند.
ج. آماری که از زمان حیض سه نسل پشت سر هم (مادربزرگها، مادرها، دخترها) در ایران گرفته شده نشان داده است که با گذشت زمان، زمان حیض دختران پایین تر می آید، نه این که بالاتر رود. در کشورهای اروپایی نیز، بعضی پژوهشگران ابراز داشته اند: در چند دهه اخیر هر ده سال دخترها حدود ۳ تا ۴ ماه زودتر از سنهایی که پیش از این بالغ می شدند، به بلوغ می رسند; زیرا همیشه چگونگی تغذیه افراد و بهداشت آنان رو به بهبود بوده است و نیز عوامل محرک جنسی از قبیل عکس، کتاب، فیلم و… بیش تر شده است. حال باید گفت: به چه دلیل می توان ثابت کرد که در عصر ائمه(ع) همه، یا بیش تر دختران در نه سالگی حیض می شده اند و اکنون در سنهای بالاتر؟
چند نکته:
۱. شماری از نویسندگان در شمارش سن مباحثی را مطرح کرده و در این که آیا سن براساس ماههای قمری بوده یا شمسی و چگونه به شمارش می آمده، تردیدهای بسیار روا داشته اند و در پایان نتیجه گرفته اند: چه بسا نه سال آن موقع ۱۳ سال بوده است و آنچه امروز با عنوان نه سال تمام قمری مطرح می گردد ساخته دست فقیهان است!
صاحب جواهر، برای شمارش سن براساس ماههای قمری نوشته است: این امر معهود در شرع و معروف نزد عرب بوده است. معصوم(ع) نیز برابر عرف رایج آن عصر سال و ماه را مطرح می کرده و بنای وضع شمارش نجومی جدیدی را نداشته است. در آیات قرآن نیز اشاراتی به شمارش سال براساس ماههای قمری شده است، از جمله:
«هو الذی جعل الشمس ضیاء والقمر نورا وقدره منازل لتعلموا عدد السنین والحساب » و یا «یسئلونک عن الاهله قل هی مواقیت للناس والحج.»
۲. شماری گویند: روزه گرفتن در نه سالگی برای دختر زیان آور است.
در جواب به این گروه باید گفت: سالیان سال دختران این مرز و بوم از نه سالگی روزه گرفته اند و زیانی هم بر آنان وارد نیامده است.
حال اگر موردی پیش آید که دختری بیماری یا ضعف جسمانی داشته باشد و روزه به وی زیان برساند، شارع مقدس خودبه چنین دختری اجازه روزه گرفتن نداده است. روایاتی که توان جسمانی را شرط واجب بودن روزه بیان می کند، به همین مطلب اشاره دارند. افزون بر آن قاعده کلی لاضرر در این گونه موارد بر دلیل واجب بودن روزه حاکم می گردد و چنین دختری، بنا به دستور شارع مقدس، نباید روزه بگیرد.
دلیل قول به ۱۳ سالگی
چون روایات، سن ۹، ۱۰و ۱۳ سال را مطرح کرده اند و شک در واجب بودن انجام دستورهای شرعی داریم، از این روی، بنابر اصل برائت یا استصحاب، می گوییم: تا پیش از ۱۳ سال، دختر مکلف نگردیده است.
در جواب به این دلیل به ضعف در سند روایت، یکسانی زمان تکلیف دختر و پسر که مخالف اجماع فقیهان است و حکم به واجب بودن انجام دستورهای شرعی در ۱۳ سالگی، که مخالف اجماع پیشینیان است، اشاره کرده اند.