زن و تحصیل علم

زن و تحصيل علم

راهکارهاى اسلام براى نشر و گسترش علم و دانش‏
دین مقدس اسلام براى سوق دادنِ مسلمانان و جامعه اسلامى به سوى علم و دانش و نشر و گسترش آن و جلوگیرى از انحرافات علمى گام‏هایى را برداشته است که در زیر بخشى از آن را بیان مى‏داریم:
الف) از جهل و جاهل مذمّت فراوان شده است‏
قالَ عَلِىّ‏ٌ(ع): اَلْجَهْلُ اَصْلُ کُلّ شَرٍّ.(۱)
حضرت على (ع) فرمود: جهل ریشه همه بدى‏هاست.
قالَ عَلِىّ‏ٌ (ع): اَلْجاهِلُ مَیّتٌ وَ اِنْ کانَ حَیّاً.(۲)
حضرت على (ع) فرمود: جاهل مرده است اگرچه به صورت ظاهر زندگى مى‏کند.
ب) دانش و دانشجو مورد تمجید فراوان قرار گرفته است‏
قالَ عَلِىّ‏ٌ (ع): اَلْعِلْمُ اَصْلُ کُلّ خَیْرٍ.(۳)
حضرت على (ع) فرمود: علم و دانش ریشه همه خوبى‏هاست.
عَنْ اَبى‏ جَعْفَرٍ(ع) قالَ: کانَ عَلِىّ بْنُ الْحُسَیْنِ ۸ اِذا جأَهُ طالِبُ عِلْمٍ فَقالَ: مَرْحَباً بِوَصِیّه رَسُولِ اللّهِ.(۴)
از حضرت باقر (ع) نقل شده است که هرگاه دانشجویى نزد امام سجاد(ع) مى‏آمد، حضرت (براى تشویقِ او) مى‏فرمود: آفرین بر کسى که به وصیّت و سفارش رسول‏خدا (ص) عمل مى‏کند.
ج) طلب علم را بر همگان واجب نموده است‏
قالَ اَبُو عَبْدِاللّهِ (ع): طَلَبُ الْعِلْمِ فَریضَه مِنْ فَرائِضِ اللّهِ.(۵)
حضرت صادق (ع) فرمود: یکى از واجباتِ الهى طلب علم و دانش است.
د) براى رشد و گسترشِ علم، بسیج علمى و فرهنگى نموده است‏
قالَ اَبُو جَعْفَرٍ (ع): اِنّ الّذى‏ تَعَلّمَ الْعِلْمَ مِنْکُمْ لَهُ مِثْلُ اَجْرِ الّذى‏ یُعَلّمُهُ، وَ لَهُ الْفَضْلُ عَلَیْهِ، تَعَلّمُوا الْعِلْمَ مِنْ حَمَلَه الْعِلْمِ، وَ عَلّمُوهُ اِخْوانَکُمْ کَما عَلّمَکُمُ الْعُلَمأُ.(۶)
امام باقر (ع) فرمود: به تحقیق کسى که از شما دانش مى‏آموزد، مانند معلّم اجر مى‏برد؛ ولى اجر معلّم بیشتر است، (پس سعى کنید) از هر کس علمى دارد، دانشش را فراگیرید، و آنچه مى‏دانید به مسلمانان بیاموزید همچنان‏که دانشمندان به شما آموختند.
ه’) در راه تحصیل علم، بیشترِ محدودیت‏ها را برداشته است‏
.۱ محدودیّت سنّى‏
قالَ رَسُولُ اللّهِ (ص): اُطْلُبُوا الْعِلْمَ مِنَ الْمَهْدِ اِلَى اللّحْدِ.(۷)
پیامبراکرم (ص) فرمود: (در همه عمر) از گهواره تا گور در جستجوى علم و دانش باشید.
.۲ محدودیّت جنسى‏
قالَ رَسُولُ اللّهِ (ص): طَلَبُ الْعِلْمِ فَریضَه عَلى‏ کُلّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَه.(۸)
پیامبر اکرم (ص) فرمود: بر هر مسلمان، چه مرد و چه زن، لازم است که دانشجو باشند.
.۳ محدودیّت مکانى‏
قالَ رَسُولُ اللّهِ (ص): اُطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالْصّینِ.(۹)
پیامبر اکرم (ص) فرمود: علم و دانش را به‏دست آورید اگرچه در چین باشد (ظاهراً دلیل این‏که نام چین برده شده، این است که چین مکان دورى بوده و یا این که چین در آن زمان مهد علم و صنعت بوده است.)(۱۰)
.۴ محدودیّت زمانى‏
قالَ اَبُو عَبْدِاللّهِ (ع): طَلَبُ الْعِلْمِ فَریضَه عَلى‏ کُلّ حالٍ.(۱۱)
حضرت صادق (ع) فرمود: تحصیل علم و دانش در تمام حالات و زمان‏ها لازم است.
. ۵ محدودیّت اخلاقى‏
قالَ رَسُولُ اللّهِ (ص): لَیْسَ مِ-نْ اَخْ-لاقِ الْمُ-ؤْمِنِ الْمَلَ-قُ اِلاّ فى‏ طَلَبِ الْعِلْمِ.(۱۲)
پیامبر اکرم (ص) فرمود: از اخلاق مؤمن این نیست که در مقابل کسى خودش را کوچک کند (که گوییا عبد اوست؛ زیرا این عمل منافات با عزّت نفسِ او دارد) به‏جز در طلب علم و دانش (که حاضر است در مقابل معلّمش مانند عبد او باشد).
و) علم را از معیارهاى برترى و ارزش بیشتر انسان‏ها قرار داده است‏
قالَ رَسُولُ اللّهِ (ص): اَکْثَرُ الْناسِ قیمَه اَکْثَرُهُمْ عِلْماً وَ اَقَلّ الْناسِ قیمَه اَقَلّهُمْ عِلْماً.(۱۳)
پیامبر اکرم (ص) فرمود: بیشترین ارزش را کسانى دارند که داراى علم و دانش بیشترى هستند و کمترین ارزش از آنِ کسانى است که از علم و دانشِ کمترى بهره‏مندند.
قالَ عَلِىّ (ع): لَیْتَ شِعْرى‏ اَىّ شَىْ‏ٍ اَدْرَکَ مَنْ فاتَهُ الْعِلْمُ بَلْ اَىّ شَىْ‏ٍ فاتَ مَنْ اَدْرَکَ الْعِلْمَ.(۱۴)
حضرت على(ع) (درباره ارزش علم و تفاوت افراد عالم و غیر عالم) فرموده است: کاش مى‏دانستم کسى که از علم بى‏نصیب مانده چه چیز به‏دست آورده است. و آن‏کس که از علم بهره‏مند شده چه چیز به‏دست نیاورده است.علومى که تحصیل آنها از نظر اسلام ممنوع است‏
سؤال: دانشجوى مسلمانى است که معتقد به اسلامِ فقاهتى و انقلابِ اسلامى بوده و از اعضاى انجمن اسلامى دانشکده خود مى‏باشد، این فرد تصمیم دارد براى فراگرفتن موسیقى به محلّى به نام «مرکز حفظ و اشاعه موسیقى ایرانى» که زیر نظر دولت جمهورى اسلامى اداره مى‏شود مراجعه کند و نواختن یکى از آلاتِ موسیقى را فراگیرد استدلال او در نزد برادران و دوستانش براى انجام این عمل این است که او و امثال او که معتقد به مبانى اسلام و جمهورى اسلامى هستند بایستى در آینده جانشین معدود از افراد غیر متعهّد و غیر مسؤولى بشوند که هم اکنون براى صدا و سیماى جمهورى اسلامى سرود و آهنگ مى‏سازند و ساخته‏هاى آنان نیز که ظاهراً مباینتى با اسلام ندارد از صدا و سیما پخش مى‏شود، حکم شرعى در این مورد چیست؟ و آیا فرد مذکور شرعاً مجاز است براى هدف مشخصى که دارد این کار را انجام دهد یا خیر؟
جواب: موسیقى مطرب حرام است و یادگرفتن و یاددادن آن جایز نیست و در غیر مطرب اشکال ندارد.(۱)
سؤال: لطفاً بفرمایید موسیقى مطرب چیست؟
جواب: موسیقى که مناسب مجالس لهو و لعب باشد.(۲)
مسأله: جادو کردن، یاددادن، یادگرفتن و کسب کردن با آن، حرام است؛ و منظور از جادوگرى آن است که با نوشتن یا سخن گفتن یا دود نمودن یا با تصویر یا دمیدن یا گره زدن و مانند اینها انجام مى‏گیرد که در بدنِ طرفِ سحر شده یا قلبِ او یا عقلِ او اثر مى‏کند.(۳)
مسأله: در این که تسخیر جن، ملائکه و یا احضار ارواح جز مصادیق سحر است یا نه، بعضى از فقها مانند حضرت امام(ره) جز مصادیق آن دانسته‏اند و بعضى از فقها مانند حضرت آیه‏الله خوئى(ره) و حضرت آیه‏الله سیستانى فرموده‏اند: در صورتى حرام است که به کسى که ضرر زدن به او حرام است آن کار ضرر بزند.(۴)
مسأله: در این که شعبده از مصادیق سحر است یا نه، بعضى از فقها مانند حضرت امام (ره) و حضرت آیه‏الله گلپایگانى(ره) و حضرت آیه‏الله اراکى(ره) جز مصادیق سحر دانسته‏اند و بعضى مانند حضرت آیه‏الله خوئى(ره) و حضرت آیه‏الله سیستانى فرموده‏اند: در صورتى حرام است که عنوان حرامى بر آن مترتّب گردد مانند ضرر زدن به مؤمن و مانند آن و بعضى مانند حضرت آیه‏الله مکارم فرموده‏اند: بازى‏هایى که به عنوان نمایش و سرگرمى و تفریح در بعضى از مجالس مشاهده مى‏شود که تردستى و زرنگى شخص را نشان مى‏دهد و غرضى جز آن در کار نیست اشکالى ندارد، اما اگر براى اغفال مردم باشد نوعى از سحر است که کسب آن حرام و حضور در آن مجلس هم حرام است.(۵)
سؤال: آیا شعبده بازى و تردستى در صورتى که انجام دهنده اعلان کند: این امور حقیقت ندارد، جایز است؟ دیدن آنها چه حکمى دارد؟
جواب: امور مذکوره خالى از اشکال نیست حتى در فرض مزبور و مؤمنین باید از آنها اجتناب کنند.(۶)
سؤال: دانش شعبده و تردستى را فراگرفتن یا دیدن آنچه صورت دارد؟
جواب: تعلیم و تعلم شعبده و اِعمالِ آن حرام است.(۷)
سؤال: کسى که سحرِ ساحر را باطل مى‏کند و شخصى را نجات مى‏دهد آیا حرام است و گناه دارد این کار یا نه؟
جواب: اگر سحر مى‏کند جایز نیست و اگر حفظ نفس یا واجبِ دیگرى بر آن موقوف باشد باملاحظه اهمیّت واجب دیگر مانع ندارد.(۸)
سؤال: در بعضى از سور قرآنى سحر و جادو تأیید شده است آیا ممکن است اگر خانواده‏اى مورد آن قرار گرفته باشد به طور کلى نابود گردد؟
جواب: آرى سحر و جادو داراى چنین اثرى مى‏تواند باشد از این جهت سحر و جادو امرى است حرام و براى ساحر حد معین شده، از این رو لازم است از آن کاملاً اجتناب شود؛ ولى اگر براى ابطال سحر دگران، تعلم و یا اِعمال شود، مانعى ندارد.(۹)
سؤال: آیا هیپنوتیزم از نظر اسلام حرام است و اگر هیپنوتیزم در جهتِ انجام عمل خیر و نیکو انجام شود چه حکمى دارد؟
جواب: جایز نیست.(۱۰)
سؤال: آیا هیپنوتیزم از نظر اسلام جایز است؟
جواب: مشکل است.(۱۱)
سؤال: آیا هیپنوتیزم از نظر اسلام حرام است؟
جواب: براى مقاصد طبى و مانند آن مانعى ندارد ولى براى کشف امور پنهانى یا خبر از گذشته و آینده و حال جایز نیست.(۱۲)
مسأله: به فتواى بعضى از فقها مانند حضرت امام (ره) «کهانت» ملحق به سحر است و آن عبارت است از این که خبر از آنچه در آینده واقع مى‏شود بدهد به اعتقاد این که بعضى از جن‏ها به او خبر مى‏دهند و یا از روى مقدمات و اسبابى که به آن بر زمان وقوع آنها استدلال مى‏کند، مى‏داند و به فتواى بعضى مانند حضرت آیه‏الله خوئى (ره) و حضرت آیه‏الله سیستانى اگر بر نشانه‏هاى مخفیى اعتماد کند و معتقد به صحت آن باشد یا اطمینان داشته باشد بى اشکال است.(۱۳)
سؤال: اشخاصى هستند که محل گمشده یا دزدى را در آینه به ما نشان مى‏دهند، کمک گرفتن از آنها چه سودى دارد؟
جواب: این عمل جایز نیست.(۱۴)
سؤال: بعضى از اشخاص در خارج با فال‏گیرى از جامع‏الدعوات و یا دوازده برج، از آینده و گذشته و مرض مراجعین خبر مى‏دهند و مى‏گویند فلان گرفتارى را دارى یا خواهى داشت فلان مقدار باید بدهى تا دعاى حسابى بنویسم و دعاى محبت مابین دخترها و پسرها و زوج‏ها و براى دیوانه‏ها و جن‏زده‏ها مى‏نویسند و پول‏هاى زیادى دریافت مى‏کنند بفرمایید پول گرفتن در مقابل این کارها چه حکمى دارد.
جواب: پول گرفتن در برابر این کارها جایز نیست.(۱۵)
سؤال: آیا رجوع به فال‏گیرها و جادوگران براى معالجه جایز است در حالى که گاهى از اوقات امراض سختى را معالجه مى‏کنند؟
جواب: رجوع به آنها حرام است.(۱۶)
مسأله: «قیافه‏شناسى» حرام است و آن عبارت است از این که به نشانه‏هاى خاصى استناد کند و بعضى از مردم را به بعضى دیگر ملحق نماید و بعضى را از بعضى دیگر نفى کند بر خلاف آنچه شارع مقدس آن را میزان ملحق شدن و نشدن قرار داده ‏است.(۱۷)
سؤال: این‏جانب پاى تلویزیون مى‏نشینم و بچه‏ها از ۵ ساله تا ۲۰ ساله، از دختر و پسر از محصّل مدرسه تا… همه به تلویزیون نگاه مى‏کنند و بنده مواردى خلافِ‏شرع مشاهده مى‏کنم و به خاطر این‏که فرهنگ اسلامى بچه‏ها خراب نشود و حرام را حلال ندانند و منکر را معروف نشناسند، این موارد را به آنان گوشزد مى‏کنم، اما بعضى از افراد برخورد شدیدى با بنده مى‏کنند و مى‏گویند حضرت امام(ره) همه این برنامه‏هاى تلویزیون را حلال مى‏دانند. حال بفرمایید در مقابلِ نشان دادن زن‏هاى نامحرم با آرایش و… و موسیقى که پخش مى‏کنند تکلیف چیست؟
جواب: هنوز برنامه‏هاى تلویزیون و رادیو صد در صد اسلامى نیست و در میان آنها احیاناً برخى از موارد غیر مشروع وجود دارد، که با عنایت خاص مسؤولین اصلاح خواهد شد؛ ولى لازم است در برخورد با جوان‏ها و نوجوان‏ها به‏گونه‏اى عمل شود که اعتقاد آنها نسبت به اصل نظام مقدّس جمهورى اسلامى تزلزل پیدا نکند؛ زیرا که نظام مذکور حافظ اساس اسلام و تشیّع است. پیداست همان‏طور که در صدر اسلام احکامِ الهى به صورت تدریج نازل و پیاده مى‏شد، در این نظام هم که مسبوق به رژیم ضد اسلامىِ طاغوت بوده، نباید انتظار داشت که جمیع احکام اسلام در زمان کوتاهى پیاده شود؛ بلکه نیاز به مرور زمان دارد، امید است در آینده نزدیک شاهد پیاده شدن همه احکام اسلام در سایه حکومت اسلامى باشیم. در عین حال از مواردى که اطمینان به حرمت دارید اجتناب کنید و چنان‏چه مفسده‏اى در کار نباشد، دیگران را ارشاد کنید.(۱۸)
مسأله: نگه‏دارى کردن کتاب‏ها و نوشته‏هاى گمراه کننده و همچنین استنساخ (تکثیر) آنها و خواندن و درس گرفتن و تدریس آنها، اگر هدف صحیحى در آن نباشد، حرام است؛ مثل این‏که قصدِ اشکال و ابطال آنها را داشته باشد و براى این هدف، صلاحیّت نیز داشته باشد و مطمئن باشد که گمراه نمى‏شود؛ و اما مجرد آگاه شدن از مطالب آنها براى غالبِ مردم که ترسِ گمراهى آنان مى‏باشد جز اغراض صحیح که مجوزّ حفظ آنها باشد نمى‏باشد، بنابراین بر چنین افرادى لازم است از کتاب‏هایى که مشتمل بر مطالب مخالفِ عقایدِ مسلمین است به خصوص کتاب‏هایى که مشتمل بر شبهات و مغالطه کارى‏هایى است که (امثال آنان) از حل و دفعِ آن عاجزند، اجتناب ورزند و براى آنها خرید، نگه‏دارى و حفظ آنها جایز نیست و باید آنها را از بین ببرند.(۱۹)
سؤال: آیا خواندنِ کتب غیر اسلامى مانند بهائیّت و کمونیستى و سایر مرام‏هاى الحادى حرام است یا خیر؟
جواب: اگر خوفِ انحراف در بین باشد باید ترک کنند.(۲۰)
سؤال: خرید کتاب‏هایى بهایى جهت رد بر آنها چه صورت دارد؟
جواب: خرید صورت شرع ندارد ولى گرفتن و نگاه‏داشتن با اطمینان به این که از عهده رد بر مى‏آید مانعى ندارد به شرط آن که محافظت کند که به دست جاهل نیفتد که خداى نخواسته موجب اضلال شود.(۲۱)
سؤال: آیا درست است که ما به رادیوهاى بیگانه گوش بدهیم؛ چون کسانى هستند که هر چه از رادیوهاى بیگانه مى‏شنوند قبول مى‏کنند و براى کسان دیگر هم مى‏گویند. آیا لازم است که ما به این رادیوها گوش کنیم و جواب این‏طور آدم‏ها را بدهیم یا خیر (چون من از بعضى‏ها شنیده‏ام که حرام است، حال مى‏خواستم نظر حضرت‏عالى را بدانم)؟
جواب: اگر موجب انحراف و مفسده است نباید گوش کنید.(۲۲)
پاسخ یک ایراد
مى‏گویند این‏که اسلام خواندنِ بعضى از کتاب‏ها و نوشته‏ها و همچنین شنیدن سخن بعضى از رادیوها و یا شرکت در بعضى از کلاس‏ها و… را حرام کرده‏است آیا این منافى با آزادى انسان نیست؟
در پاسخِ این ایراد، خاطره‏اى از مرحوم حجّه الاسلام و المسلمین فلسفى، واعظ مشهور(ره) به یاد دارم که مى‏فرمود: روزى چند نفر جوان به منزل ما آمده گفتند: آقا ما امروز در رساله مسأله‏اى دیده‏ایم که خیلى تعجب کرده‏ایم و آمده‏ایم سؤال کنیم که آیا این مسأله دروست است یا نه؟ و آن این است که خرید، فروش، نگه‏دارى و خواندن بعضى از کتاب‏ها و نوشته‏ها حرام است آیا این منافات با آزادى ندارد؟ گفتم: این دستور به مصلحت افراد جامعه صادر شده است، گفتند: نمى‏فهمیم. گفتم: با من بیایید. از منزل خارج شدیم نزدیکِ منزلِ ما یک کیوسک برق کنار خیابان بود که روى آن علامت «خطر مرگ» بود. گفتم: چرا در این محل را بسته‏اند و نوشته‏اند نزدیک نشوید آیا این کار منافى با آزادى نیست؟ آیا صحیح است بعضى این‏جا بایستند و شعار دهند، مرگ بر استبداد! چرا جلو آزادى ما را گرفته‏اند، ما مى‏خواهیم بدانیم داخلِ این کیوسک چیست؟ در جواب خواهند گفت: چون شما اطّلاعاتى از برق ندارید احتمال دارد که خطر جانى براى شما داشته باشد؛ ولى اگر درس بخوانید و متخصّص شوید نه تنها ممنوع نیست، بلکه جز کار شما خواهد بود که داخل این کیوسک را بررسى کنید.
قالَ الْحَسَنُ بنُ عَلِىٍ(ع) : عَجِبْتُ لِمَنْ یَتَفَکّرُ فى‏ مَأْکُولِهِ کَیْفَ لایَتَفَکّرُ فى‏ مَعْقُولِهِ فَیُجَنّبُ بَطْنَهُ ما یُؤْذیهِ وَ یُودِعُ صَدْرَهُ مایُردیهِ.(۲۳)
حضرت امام مجتبى(ع) فرمود: تعجب مى‏کنم از کسانى که در غذاى جسمِ خود فکر مى‏کنند؛ ولى در امور معنوى و غذاى جان خویش تعقّل نمى‏نمایند، شکم را از طعام مضّر حفظ مى‏کنند؛ ولى باک ندارند که افکار پلیدى در روانِ آنها وارد شود.
عَنْ زَیْدِ الْشَحّامِ، عَنْ اَبى‏ جَعْفَرٍ(ع) فى‏ قَوْلِ الله: «فَلْیَنْظُرِ الاًِّنْسانُ اِلى‏ طَعامِهِ» قالَ: قُلْتُ: ما طَعامُهُ؟ قالَ: عِلْمُهُ الّذى‏ یَأْخُذُهُ مِمّنْ یَأْخُذُهُ.(۲۴)
شخصى از امام باقر(ع) از این آیه شریفه قرآن سؤال کرد (که خداوند متعال فرموده است): «باید انسان به طعامش دقت کند» که معناى طعام چیست؟ امام(ع) فرمودند: مراد علم و دانش اوست که باید دقّت کند از چه کسى مى‏گیرد.
قالَ الْمَسیحُ(ع): خُذُوا الْحَقّ مِنْ اَهْلِ الْباطِلِ، وَ لا تَأْخُذُوا الْباطِلَ مِنْ اَهْلِ الْحَقّ، کُونُوا نَقّادَ الْکَلامِ فَکَمْ مِنْ ضَلالَه زُخْرُفَتْ بآیَه مِنْ کِتابِ الله، کَما زُخْرُفَ الدّرْهَمِ مِنْ نُحاسٍ بِالْفِضّه الْمُمَوّهَه.(۲۵)
حضرت مسیح على نبینا و آله و علیه السلام فرمود: (حرف و سخن) حق را از اهل باطل (بشنوید و) استفاده کنید، ولى باطل را از اهل حق نگیرید، سعى کنید (از کسانى باشید که) کلام دگران را نقد و بررسى کنید (یعنى در زندگى متخصّص در امر دین باشید و بتوانید همیشه حق را از باطل جدا نمایید؛ زیرا) چه بسیار است مطالب گمراه کننده‏اى که با آیه‏اى از قرآن تزیین شده است، همچنان‏که درهم (تقلّبى) مِسى را با آب نقره روکش مى‏زنند (و به جاى نقره به بازار عرضه مى‏کنند)(۲۶).
یک نکته بسیار مهم‏
قال الشهید الثانى(ره): العلوم الطبیعى و الریاضى و الصناعى (قد یکون واجباً و) اکثره موصوف بالاباحه بالنظر الى ذاته و قد یمکن جعله مندوباً لتکمیل النفس، و اعدادها لغیره من العلوم الشرعیه بتقویتها فى القوه النظریه و قد یکون حراماً اذا استلزم التقصیر فى العلم الواجب عیناً او کفایه و من هذا الباب الاشتغال فى العلوم التى هى آله العلم الشرعى زیاده عن القدر المعتبر منها فى الآلیّه مع و جوب الاشتغال بالعلم الشرعى، لعدم قیام من فیه الکفایه به و نحوه.(۲۷)
شهید ثانى(ره) مى‏فرماید: علوم طبیعى و ریاضى و آموختن صنعت‏هاى غیر حرام (هرگاه جامعه اسلامى به آنها نیاز داشته باشد واجب است) ولى ذاتاً آموختن بیشتر آنها مباح است و ممکن است اگر آموختن آنها ذهن و فکر انسان را براى فهمِ بیشتر علوم و معارفِ دین تقویت نماید مستحب شود و گاهى هم حرام است و آن زمانى است که سرگرم شدن زیاد به آنها انسان را از واجبات عینى یا کفایى باز دارد و از همین قسم (حرام) است زیاده‏روى در علومى که براى فهم معارف دین جنبه مقدّمى دارند (مانند صرف، نحو، معانى، بیان و…).علومى که تحصیل آن واجب است
در کتاب محجه البیضأ مرحوم فیض(ره) نقل مى‏کند که علما در بیان مراد از «العلم» در روایاتى که فرموده‏اند: «طَلَبُ الْعِلْمِ فَریضَه» حدود بیست قول نقل کرده‏اند که هر کدام با توجه به رشته تخصصى خودشان و آنچه در نظرشان مهم مى‏آمده روایت را معنا کرده‏اند که بعضى از آن اقوال را در زیر بیان مى‏داریم:
.۱ علمایى که با علم کلام یعنى علم اصول عقاید سروکار دارند فرموده‏اند: مراد، علم کلام است؛ زیرا به‏وسیله این علم انسان مى‏تواند مباحث اصول دین را درک کند.
.۲ علماى اخلاق فرموده‏اند: مراد، علمِ اخلاق است که انسان به وسیله آن مى‏تواند بفهمد منجیات و مهلکات کدام است.
.۳ فقها و علماى فقه فرموده‏اند: مراد، علمِ احکام است که لازم است هر کس یا مجتهد باشد یا از مجتهدى براى دانستن احکام تقلید نماید که علم به حلال و حرام خداوند پیدا کند.
.۴ مفسرین گفته‏اند: مراد، علمِ تفسیر است؛ زیرا به‏واسطه علم تفسیر، انسان به کتاب خداوند علم پیدا مى‏کند.
.۵ محدّثین گفته‏اند: مراد، علمِ حدیث است؛ زیرا همه چیز حتّى قرآن هم با روایات تبیین مى‏گردد.
.۶ علماى عرفان گفته‏اند: مراد، علمِ سیر و سلوک و مقامات نفس است.
… .۷.(۱)
روشن است که مقصود پیامبر اکرم(ص) و اولیاى دین(ع) هیچ‏کدام از این علوم به صورت انحصار نیست و حتى به بیست مورد هم محدود نمودن وجهى ندارد و اگر مراد انحصار بود مى‏بایست در روایات بیان گردد و بعضى از روایاتى که در تبیین آن وارد شده مصادیق متعدّدى را بیان نموده‏است به طور مثال:
قالَ عَلِىّ(ع): اُطْلُبُوالْعِلْمِ وَلَوْ بِالصّینِ، وَ هُوَ عِلْمُ مَعْرِفَه النّفْسِ، وَ فیهِ مَعْرِفَه الرّبّ عَزّوَجَلّ.(۲)
حضرت على(ع) فرمود: دنبال فراگیرى علم و دانش باشید اگرچه (ناچار شوید) به کشور چین بروید و آن علم (علمِ) خودشناسى است که در آن، علمِ خداشناسى وجود دارد.
قالَ النّبِىّ(ص): مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ ثُمّ عَلَیْکَ مِنَ الْعِلْمِ بِما لا یَصِحُ الْعَمَلُ اِلاّ بِهِ وَ هُوَ الاًِّخْلاصُ.(۳)
پیامبر اکرم(ص) فرمود: هر کس خودش را بشناسد پس به تحقیق خدا را شناخته است سپس بر تو لازم است که چیزى را فراگیرى که اگر آن را نداشته باشى اعمالت صحیح نخواهد بود و آن اخلاص است.
قالَ النّبِىّ(ص): طَلَبُ الْعِلْمِ فِریضِه عَلى‏ کُلّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَه اَىْ عِلْمُ التّقْوى‏ وَ الْیَقینِ.(۴)
پیامبر اکرم(ص) فرمود: تحصیل علم و دانش بر هر مرد و زنِ مسلمان واجب است (سپس علم را معنا کرده و فرمود:) علم تقوا و یقین مراد است.
یک نکته‏
علومى که به عنوان فریضه و واجب بیان شده است بعضى از آنها واجب عینى است که بر تمامى مکلّفین واجب است و بعضى واجب کفایى است که ابتدا برهمه واجب است ولى اگر عدّه‏اى به اندازه کفایت اقدام کردند، از بقیّه ساقط مى‏شود، و آنها مأجورند. واگر هیچ‏کس اقدام نکرد، همه افرادِ مکلّف مسؤول خواهند بود؛ مانند تخصّص در امر دین (فقیه شدن) و تمامى علومى که جامعه اسلامى نیازمند به آن است (مانند طب، ریاضیات،شغل‏هاى اجتماعى و…) و بعضى از علما فرموده‏اند: واجب کفایى برتر از واجب عینى است؛ زیرا شخص با انجام واجب عینى خودش را از آتش نجات مى‏دهد، ولى با انجام واجب کفایى هم خودش و هم دیگران را نجات مى‏دهد.(۵)
سؤال: آیا تحصیل علم، واجب عینى است یا واجب کفایى یا مستحب؟
جواب: نسبت به معارف و احکام مورد ابتلاى دینى، واجب عینى و نسبت به سایر احکام و همچنین علومى که بقاى نظام جامعه اسلامى نیاز به آن دارد واجب کفایى است و در غیر این موارد اگر علوم مفیدى است مستحب است.(۶)زن و تحصیل علم‏
در این قسمت، بحث را از شهید بزرگوار آیه‏الله مطهرى(ره) نقل مى‏کنیم که ایشان فرموده‏اند: فریضه علم اختصاص به مردان ندارد؛ زیرا:
اولاً: در بعضى از نقل‏ها که در کتب شیعه نیز موجود است کلمه «مُسْلِمَه» نیز آمده است.
ثانیاً: اگر هم کلمه «مُسْلِمَه» در روایات نبود از این گونه روایات اختصاص به مردان فهمیده نمى‏شد؛ زیرا «مُسْلِم» در این روایات یعنى «مسلمان» چه مرد باشد و چه زن، بنابراین در تمامِ مواردى که شبیه این تعبیر هست همین طور عمومیّت دارد. به طور مثال: در حدیث آمده است «اَلْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسانِهِ وَ یَدِهِ» یعنى مسلمان کسى است که سایر مسلمانان از زبان و دستِ او در امان باشند. بدیهى است که مقصود این نیست که فقط مردِ مسلمان باید این طور باشد و شامل زن نیست، حتّى اگر به جاى کلمه «مُسْلِم» کلمه «رجل» هم در روایات آمده بود به اصطلاح فقها الغاى خصوصیّت مى‏شد به طور مثال: از امام(ع) سؤال شده اگر مردى چنین معامله‏اى کرده و چنان شده حالا چه بکند؟ و امام(ع) جواب دادند، فقها مى‏فرمایند: هر چند در متن حدیث صریحاً کلمه «مرد» آمده؛ اما در این گونه موارد خصوصیت جنسى الغا مى‏شود؛ زیرا معلوم است که جنسیّت دخالت ندارد.
ثالثاً: فقها سخنى دارند که مى‏فرمایند: بعضى از عمومات و کلیّات امتناع از تخصیص دارند؛ یعنى لحن و بیان طورى است که قابل تخصیص نیست؛ مطلب طورى است که از نظر عقلى قابل تبعیض نیست؛ مانند آنچه درباره تقوا آمده است که «اِنّ اَکْرَمَکُمْ عِنْدَالله اَتْقیکُمْ» آیا چون صیغه «اکرمکم» و «اتقیکم» مذکر آمده و «اکرمکنّ» و «اتقیکنّ» نیست مى‏شود کسى ادعا کند که آنچه درباره تقوا گفته شده اختصاص به مردان دارد. (در مورد طلب علم هم چنین است).
البته یک مطلب هست که حتماً باید مورد توجّه باشد وآن این‏که وقتى بنا باشد رشته‏هاى تخصّصى علمى تقسیم شود، زنان باید، به طور حتم رشته‏هایى را بخوانند که با ذوق و استعداد خودِ آنها و احتیاجات جامعه وفق مى‏دهد. آیا مى‏توان گفت: جامعه به پزشک، جرّاح و قابله زن احتیاج ندارد؟! براى کدام خانواده است که حتّى در بیمارى‏هاى مخصوص زنانگى احتیاج پیدا نشده باشد. بسیار باعث تعجّب است که یک عدّه اشخاص آن‏جا که پاى تعلیمات بانوان به میان مى‏آید سخت مخالفت مى‏کنند و امّا همین که پاى احتیاج به میان مى‏آید زنان و دختران خود را براى معالجه در اختیار مردان و حتّى در اختیار مردان کافر قرار مى‏دهند.(۱)
دو نکته مهم در تحصیل بانوان‏
الف: تحصیل آنان باید با رعایت کامل حدود شرعى باشد
سؤال: زنى که مى‏خواهد به تحصیل خود ادامه دهد که بعدها شغلى انتخاب کند (البته شغل حلال) ولى فعلاً ادامه تحصیل ملازم با این است که با مرد نامحرم روبه‏رو شود؛ مثلاً در دانشگاه نزد مدرّس مرد درس بخواند و یا این‏که با مردها در یک کلاس باشد، همچو تحصیل جایز است یا خیر؟
جواب: ادامه تحصیل در رشته‏هاى حلال اشکال ندارد و لکن تستّر از اجانب و خوددارى از اختلاط با آنها لازم است و اگر ادامه تحصیل مستلزم اختلاط با اجانب باشد و مفاسد دینى و اخلاقى در بر داشته باشد ترک کند!(۲)
ب: چاره اندیشى براى مشکلاتِ تحصیلى بانوان‏
در این‏جا بسیار به‏جاست که ناله‏اى از ناله‏هاى شهید بزرگوار آیه‏الله مطهرى(ره) را نقل نماییم:
باید گفت اگر در مدارس و فرهنگ عیب هست باز تقصیر مردم است که به اصلاحِ آن همّت نکرده‏اند، اسلامى که علم را فریضه و واجب کرده است، مقدّماتِ اصلاحِ کار را هم لازم شمرده است نه این‏که ما در خانه بنشینیم و هر وقت فرهنگى درست شد و آن فرهنگ، مدارسِ صد در صد صالحى براى پسران و دختران ما به‏وجود آورد، آن وقت ما بچه‏هاى خود را بفرستیم، و اگر فرهنگ در این کار کوتاهى کرد آن وقت ما حنجره‏هاى خود را پر کنیم و زبان انتقاد بازکنیم و هى بگوییم، فرهنگ چنین است، فرهنگ چنان است. ما وظیفه داریم مدارسِ خوب و فرهنگِ خوب ایجاد کنیم؛ بنابراین کسى که در همه عمر کوچک‏ترین گامى براى فرهنگ بر نداشته و در تأسیس هیچ مؤسّسه فرهنگى شرکت نداشته و کوچک‏ترین قدمى براى انجام این فریضه دینى به نام فریضه علم و جهاد مقدّس بر نداشته حق ندارد بنشیند و انتقاد کند. عیب‏هاى فرهنگ از آن‏جاپیدا شده که همین انتقاد کنندگانِ محترم، فریضه مذهبىِ خود را در مورد آن انجام نداده‏اند.(۳)

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا