آقای دکتر پاک بهم ریختم..خیلی میترسم..زنم دست از سرم بر نمیداره..خدا بیامرز همش بخوابم میاد..میگه پس کی میخای به حرفت عمل کنی..یکسال گذشت!!..
خب..مگه چی بهش گفته بودی؟!!..چرا عمل نمیکنی؟!!.
هیچی آقای دکتر..بهش گفته بودم..یه لحظه هم بدون تو زنده نمیمونم!!
زنم دست از سرم بر نمیداره!
- بهمن ۲۱, ۱۳۹۱
- ۰۰:۰۰
- بدون نظر
- تعداد بازدید 163 نفر
- برچسب ها : داستان طنز, داستانک, زنم, سرگرمی, عاشقانه و عالمانه