شمه‌ای از کرامات حضرت زهرا (س)

شمه‌ای از کرامات حضرت زهرا (س)

اینک چند نمونه از کرامات و عنایات حضرت صدّیقه‌ی طاهره علیهاالسلام به افراد مضطر و گرفتار اعّم از گرفتار در بندهای ستمشاهی و یا گرفتار مرض‌های صعب‌العلاج:

۱- یکی از علمای بزرگوار نقل می‌کرد که در زندان سه ماه به صورت متوالی و پشت سر هم یکسره شکنجه می‌شدم، تا جایی که حقیقتاً دیگر تحمّل کوچک‌ترین شکنجه‌ای را نداشتم. یکی از شب‌ها در خواب دیدم که فردای آن شب باز مرا برای شکنجه احضار خواهند کرد، سخت نگران شدم. موقع اذان صبح فردا رسید، پس از نماز صبح دو رکعت نماز حاجت خواندم و توسّلی به حضرت فاطمه‌ی زهرا علیهاالسلام پیدا کردم و عرض کردم: سرم را بر مهر می‌گذارم و در انتظار خواب و شنیدن جواب و نتیجه از محضرتان می‌باشم. به محض اینکه سر بر مهر گذاردم، سریعاً خوابم برد، در عالم رؤیا دیدم که جوی آبی در حرکت است و آقایی در این سمت آب و خانمی در آن سوی جوی آب با دست خود به من اشاره می‌کنند که حرکت دست آن‌ها بیانگر نجات پیدا کردن از شکنجه بود.
۲- شخصی مبتلا به سرطان حنجره بود، تا آنجا که خوابیدن برای او در طول شب و روز میسّر نبود. تا اینکه با توسّل به چهارده معصوم به ویژه امام زمان علیه‌السلام، در یکی از شب‌ها در عالم رؤیا می‌بیند که خانمی سیاه‌پوش لیوان آبی را به دست او می‌دهد و او نیز آب را می‌نوشد. صبح که از خواب بیدار می‌شود هیچ اثری از مرض در خود احساس نمی‌کند. وقت صبح طبق معمول، اطرافیان می‌خواهند او را نزد طبیب ببرند، می‌گوید: من شفا گرفتم. سخن او را نمی‌پذیرند و به ناچار به پزشک مراجعه می‌کنند و بعد از آزمایش‌های متعدّد به این نتیجه می‌رسند که هیچ اثری از مرض باقی نمانده است.
آموزش دیگران
فاطمه‌ی زهرا علیهاالسلام با بیان احکام و معارف اسلام، زنان را به وظایفشان آشنا می‌ساخت. فضّه خدمتگزار فاطمه علیهاالسلام، که از شاگردان و پرورش‌یافتگان مکتب اوست در مدّت بیست سال جز با آیات قرآن سخنی نگفت و هرگاه قصد بیان مطلبی را داشت با آیه‌ای متناسب از قرآن، منظور خویش را بیان می‌کرد.
فاطمه علیهاالسلام نه تنها از فراگرفتن دانش خسته نمی‌شد، بلکه در یاد دادن مسائل دین به دیگران از حوصله و پشتکار فراوانی برخوردار بود. روزی زنی نزد او آمد و گفت: مادری پیر دارم که در مورد نماز خود اشتباهی کرده و مرا فرستاده تا از شما مسئله‌ای بپرسم. زهرا علیهاالسلام سؤال او را پاسخ فرمود. زن برای بار دوم و سوم آمد و مسئله پرسید و پاسخ شنید، این کار تا ده بار تکرار شد و هر بار آن بانوی بزرگوار، سؤال وی را پاسخ فرمود. زن از رفت‌وآمدهای پی‌درپی شرمگین شد و گفت: دیگر شما را به زحمت نمی‌اندازم. فاطمه علیهاالسلام فرمود: باز هم بیا و سؤال‌هایت را بپرس، تو هر قدر سؤال کنی من ناراحت نمی‌شوم، زیرا از پدرم رسول خدا صلی‌الله علیه و آله و سلم شنیدم که فرمود: روز قیامت علمای پیرو ما محشور می‌شوند و به آن‌ها به‌اندازه‌ی دانششان خلعت‌های گران‌بها عطا می‌گردد و اندازه پاداش به نسبت میزان تلاشی است که برای ارشاد و هدایت بندگان خدا نموده‌اند. (۱)

پی‌نوشت:
۱. زندگانی فاطمه زهرا، به قلم محمدقاسم نصیرپور، ص ۶۰

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا