– نوع رابطه والدین با فرزندان :
نوع رابطه والدین با فرزندان در سوق دادن آنها به سوی انحراف ممکن است موثر باشد. سختگیریهای بیش از حد یا بیقید و بندی نسبت به فرزندان، بدرفتاریها و تنبیههای شدید، فقدان محبت از سوی والدین و نداشتن رابطهای دوستانه توأم با درک فرزندان و روابط نادرست دیگر، همه و همه میتوانند فرد را به انحراف بکشانند.
از روشهای مختلف دو جنبه مهم در روابط والدین با فرزندان اهمیت دارد :
۱ـپذیرش در برابر طرد کردن
۲ـ سختگیری در برابر آسانگیری.
از ترکیب این دوجنبه الگوهای مختلف رفتار والدین تشکیل میشود.
والدینی که هم پذیرا و هم سختگیرند ممکن است حامی و بخشنده قلمداد شوند، والدینی که طردکننده و سختگیرند ممکن است متوقع و منفیباف شوند و…
پذیرش، سختگیری، طرد یا سهلگیری افراطی هر یک تأثیر سوئی در تربیت فرزندان دارد.
نتایج تحقیقات نشان می دهد که رفتار کودکان بیشتر متکی به کل الگوی رفتار والدین است نه صرفاً متکی به یکی از جنبههای رفتار مثل: گرمی یا کنترل.
در مورد تنبیه نیز برخی اصلاً آنرا نمیپسندند ولی برخی برای تنبیه صحیح قواعدی قائل میشوند. کلاً تنبیه شدید، کودکان را میترساند و خشم آنان را برمیانگیزد و کمتر احتمال دارد کودکان قاعدهای را که از طریق تنبیه تحمیل شده بپذیرند و درونی کنند.
اهمیت موضوع :
با توجه به اینکه همواره درجوامع مختلف عدهای هستند که به عللی به انحراف و بزهکاری گرایش پیدا میکنند و جوامع هیچگاه از وجود عدهای بنام منحرفین یا بزهکاران پاک نمیشود و اینکه این عده قابل توجه نیروهایی هستند که بجای اینکه در خدمت سازندگی و بالندگی جامعه باشند درست بر ضد آن یعنی در جهت تخریب عمل میکنند ونیروها و هزینههای زیادی در جهت تعقیب و تربیت آنها صرف میشود لذا باید در جهت بررسی علل و عوامل این مسئله برآمد تا با ریشهکن کردن آنها، نسلهای آینده به طرزی صحیح بارآیند و به خود وجامعه شان صدمه نرسانند.
مسلماً در میان عوامل بزهکاری خانواده از اهمیت خاصی برخوردار است زیرا ابتداییترین عامل میباشد و باید با شناخت عوامل خانوادگی و اصلاح آنها هر چه بیشتر در جهت از بین بردن این معضل اجتماعی کوشش کنیم.